پرش به محتوا

بهاءالدین بغدادی

از ویکی‌گفتاورد

محمّد بن مؤید خوارزمی بغدادی شهرت‌یافته به بهاءالدّین بغدادی (؟ - ۱۱۵۱م) نویسنده و شاعر ایرانی در نیمهٔ یکم سدهٔ ششم هجری؛ مقام‌دار دربار علاءالدین تکش بود. اثر برجستهٔ برجای‌ماندهٔ او التوسل الی الترسل نام دارد.[۱]

گفتاوردها

[ویرایش]
* * *
تا کی ز روزگار به جانم رسد گزند      آخر به جور چرخ و جفای زمانه چند
آخر چه کرده‌ام من بیچارهٔ ضعیف      و آخر چه برده‌ام من مهجور درمند
از بهر من سپند همی سوخت روزگار      و اکنون مرا بر آتش غم سوخت چون سپند[۱]
* * *
دریغ روز جوانی و عهد برنایی      گذشت در غم دوری و رنج تنهایی
به رنج هجر خود گویدم شکیبا شو      نه دل بماند و نه جان چون کنم شکیبایی
کنون که موسم برتایی و جوانی رفت      فرو شو ای نفس من چنان‌که برنایی
به ترک یاران گفتم ز خانه دور شدم      ز چشم شاه فتادم دگر چه فرمایی
خدایگان قدر قدرت قضا فرمان      که پیش او نبود چرخ را توانایی
سپهر خواه که تا پای قدر او بوسد      ولیک می‌نتواند ز پست بالایی
اجل به عهد تو فارغ ز کینه‌پردازی      فلک به دور تو ساکن ز عمر فرسایی
فضایلی که مرا هست در فنون هنر      اگر بگویم نوعی بود ز رعنایی
مرا ز دانش من حاصلی به جز غم نیست      چون بخت یار نباشد چه سود دانایی
روا مدار که در سوگ من کبود کند      لباس طفلی چند این سپهر مینایی[۱]
* * *
ای طالب دنیا تو یکی مزدوری      وی طالب خلد از حقیقت دوری
ای شاد به هر دو عالم از بی‌خبری      شادی که غمش ندیده‌ای معذوری[۱]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ هدایت، رضاقلی‌خان. «۱۸۷. بهاءالدین بغدادی». در مجمع الفصحاء. ج. یکم. به کوشش مظاهر مصفا. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۲م. ص ۶۱۲.