ابوالحسن بنیصدر
ظاهر
(تغییرمسیر از بنی صدر)
ابوالحسن بنیصدر ( تلفظ راهنما·اطلاعات؛(۲ فروردین ۱۳۱۲ – ۱۷ مهر ۱۴۰۰) اولین رئیسجمهور ایران (۱۶ بهمن ۱۳۵۸ – ۳۱ خزداد ۱۳۶۰) وزیر دارایی ایران (۸ اسفند ۱۳۵۷ – ۲۱ آبان ۱۳۵۸) سیاستمدار، اقتصاددان و فعّال حقوق بشر ایرانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- [سقوط جمهوری اسلامی] محتمل نیست، قطعی است، [جمهوری اسلامی] ضد هدفهای آن انقلاب است.
- آقای خامنهای بر پایهٔ یک نامهٔ جعلی برخلاف قانون اساسی رهبر شد.
- آقای خمینی دستور تشکیل یک کمیتهای را داد که آن قانون اساسی را تکمیل کنند. آن کمیته بعد از مرگ آقای خمینی در یک نشست، قانون قبلی، یعنی نظارت فقیه را به ولایت مطلقه فقیه تبدیل کرد.
- «از نظر ما نیروهای دشمن [ صدّام حسین] نه توان پیشروی دارند و نه راه عقبنشینی. نیروهای ما توانایی استقامت در برابر دشمن را دارند. وضعیت بینالمللی چنان است که هیچکدام از دو ابرقدرت پیروزی ما را نمیخواهند.»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۱]
- «چگونه ممکن است خون ایرانی در عروق کسی جاری باشد و مداخله اجنبی را در امور کشور تحمل کند؟ هر کس به بقای نیروی اجنبی در خاک کشور علاقه داشته باشد و همچنین هر کسی که همسایگان را تحریک کند، مهدور الدم است…»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۲]
- «دو نوع دید از رهبری وجود دارد: یک رهبری بر این بارو است که خود میباید به جای یک ملت تصمیم بگیرد و خود میباید سرنوشت مردم را هر طور که خواست تعیین بکند. این رهبری رهبریهای دیکتاتورمآبانه، در گذشته و حال تاریخ بشر هستند؛ و مصدق از این گونه نبود.»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۳]
- «کسی که خود را ضد چیزی تعریف میکند، اصل قدرت را پذیرفته و قربانی است. جوان بمعنای سازنده آینده نمیتواند ضد باشد.»[۴]
- «من ایرانی و مسلمانم و بر علیه هر چه ایرانیت و اسلامیت را تهدید کند تا زنده هستم مبارزه مینمایم.»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۵]
- «ما بر آن نیستیم و در اینجا گرد نیامدهایم تا از مصدق بتی بسازیم، که او خود بنابر نامهای که نوشت از بتسازی بیزاری جست یک نکته ارزشمند دیگر در زندگی از (مصدق) این بود که وقتی کسی از خارج به او نامه نوشت که کس یا کسانی را برای رهبری معین کند، مصدق در پاسخ نوشت که رهبری چیزی نیست که من به کسی تفویض کنم یا به ارث برسد. هر کس کار کرد عملاً رهبر است.»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۶]
- «میگویند که در خیابان این چماقداران مشغول وظیفه رذالتند. آرام باشید. خود من الان میآیم آنجا جلو دانشگاه، الان به آنها اخطار میکنم فوراً جلو دانشگاه را تخلیه کنند و اگر چنین نکردند خود من به آنجا میآیم. ترجیح میدهم که امروز به دست تبهکار آنها کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود.»
- سخنرانی ۱۴ اسفند ۵۹[۷]
- «نیروهای مسلح در کشوری که آزاد و مستقل است در خدمت ملت و تحت فرمان ملت است. ننگ است برای نیروی مسلح که سلاح خود را بروی مردم بگیرند پس شما نیروهای مسلح خود را خدمتگذار و تحت فرمان ملت بزرگ ایران بدانید و آنروز که چنین میشود یعنی دولت از آن ملت میشود، نیروهای مسلح از آن ملت میشوند، اختیار دین هر کس با خود او میشود، آنروز نوروز است و من برای شما چنین نوروزی را آرزو میکنم.»
- پیام او بمناسبت نوروز 1392[۸]
- [آیا میتوان حزب بعث را، در هر دو تجسم عراقی و سوری آن، در کنار دکترین سپاه پاسداران گذاشت؟] «به عنوان یک دکترین، نه، اما به عنوان یک سازمان، بله. رژیم ایران از سازمانهای سرکوبگر عراقی و سوری تقلید کردهاست اما اکنون از آنها پیشی گرفتهاست – در حال حاضر این ایران است که سرکوب را به رژیم سوریه میآموزد.»[۹]
- «ایران با سلاح وپول از حزبالله حمایت کردهاست. این مسئلهای جدید نیست. هر کسی این را میداند. آنها میگویند: «میبینید، حزبالله تنها گروهی است که در مقابل اسرائیل ایستادهاست و این بدان معنی است که ایران برای این کار حق دارد.» من ناخوداگاه به عزم حزبالله در مقاومت در مقابل اسرائیل احترام میگذارم اما به چه قیمتی؟ مردم به استقلال، آزادی و پیشرفت نیاز دارند. نباید گروهی مسلح جایگزین جامعه مدنی شود. من میبینم که مردم لبنان نه واقعاً مستقل هستند و نه آزاد. در نتیجه سازماندهی حزبالله و تأمین تسلیحاتی و مالی آنها در مقابل فدا کردن آزادی، استقلال و پیشرفت مردم آنچنان نمیارزد. اقتصاد دوران جنگ همه کشورهای ما را ویران میکند و وضعیت کنونی اقتصاد ایران نمونه آن است.»[۱۰]
- «دانشگاه در ایران به عنوان نیروی محرکه نمیتواند با هیچ نوع استبدادی کنار بیاید، چه اسم مدرن روی خودش بگذارد مثل رضا خان و پسرش، چه اسلامی باشد مثل جمهوری اسلامی.»[۱۱]
- «اسلامی کردن یعنی چه؟ چه کار باید کرد که دانشگاه اسلامی شود؟ روزه و نماز افراد که ربطی به دانشگاهها ندارد، امر فردی است. فقط میماند به اینکه دخترها به آن ترتیبی که میگویند حجاب داشته باشند و جداسازی مرد و زن و این چیزها. در واقع اسم روشن این کار ضدیت با اسلام است نه اسلامی کردن دانشگاهها»[۱۲]
- «سنت تقابل علم با استبداد در ایران دیرین است. شما تاریخ ایران را به عنوان امر مستمر نگاه کنید میبینید که دانشمندان بزرگ ما مال دوران ضعف استبداد بودهاند مثل بوعلی سینا، بیرونی، سعدی، حافظ.»[۱۳]
- «دروغ میشود ساخت، اما دروغ تناقض آمیز نمیشود ساخت.»[۱۴]
- «من اولین رئیسجمهور در تاریخ بشری هستم که یک دینار خرج انتخابات نکردم، یک پوستر چاپ نکردم، به مردم میگفتم اگر با اصول من موافق هستید خودتان تبلیغ کنید. مردم خودشان خرج این تبلیغات را میدادند. دفاتر هماهنگی خودجوش تشکیل داده بودند. انقلاب فرهنگی یعنی همین، یعنی انسان خودانگیخته میشود، ما هم میخواستیم به هر قیمت این را نگه داریم اما اینها میخواستند این خودانگیختگی را از بین ببرند و دانشگاه دستوری داشته باشند.»[۱۵]
دربارهٔ
[ویرایش]از او دربارهٔ دیگران
[ویرایش]- «آقای خامنهای آدم اهل ابتکاری نبود که من با او مخالفتی داشته باشم یا نداشته باشم. در طول شورای انقلاب من از زبان آقای خامنهای حتی یک بار یک پیشنهاد معقول نشنیدم که بخواهم با آن مخالفتی بکنم. تنها اختلافی که یادم هست زمانی بود که من نامزد ریاست جمهوری شدم و سران حزب جمهوری اسلامی با من مخالف بودند.»[۱۶]
- «او بر خلاف من به خطوط مقدم جبهه نمیآمد. آقای خامنهای تنها در جنگهای غیرمنظم با آقای چمران همکاری داشت. حتی در نبرد کرخه کور، فرار این آقا مصیبت به بار آورد و موجب فرار سربازها شد.»[۱۷]
- «میان نزاع بین من و آقای خمینی با نزاع بین آقای احمدینژاد و آقای خامنهای فرق بنیادین وجود دارد؛ دعوای من بر سر دموکراسی و حقوق انسان بود.»[۱۸]
- «آقایان بهشتی و هاشمی رفسنجانی هم به خاطر فعالیت هایشان در داخل کشور و در خارج، چهرههای شناخته شدهای بودند، اما آقای خامنهای از آنها خیلی عقبتر بود و کسی او را نمیشناخت. اینها کسانی بودند که آقای خمینی آنها را برکشید. آنها از خودشان هیچ جوهری نشان ندادند که به آنها نقشی بدهد. اول انقلاب هم کسی نمیدانست آنها عضو شورای انقلاب هستند و وقتی هم که فهمیدند همه تعجب میکردند. آقای خامنهای زندان رفته و تبعید رفته. اما به عنوان فکر راهنما و برانگیزنده جامعه به جنبش نقشی نداشته..»[۱۹]
- «در ۵ دسامبر ۲۰۱۳، تن نلسون ماندلا به جانان پیوست. او در ۲۲ بهمن، در سالروز انقلاب ایران، از زندان آزاد شد. او که نخست جانبدار مبارزه قهرآمیز بود، عدم خشونت و بسا خشونت زدائی را روش کرد. نیک دریافت که انقلاب خشونت نمیزاید. خشونت بسا در طول عمر چند نسل متراکم میشود و، همچون مواد مذاب، نیاز به فوران پیدا میکند. انقلاب امکان فوران خشونتهای متراکم را فراهم میآرود. از این پس، نوع رهبری است که چگونگی جهت یابی خشونت متراکم را معین میکند. اگر رهبری بنابر تحقق بخشیدن به انقلاب و نه تصرف دولت، را داشته باشد، خشونت متراکم را نیروی محرکه باز و تحول پذیر کردن نظام اجتماعی میکند. این نیروی محرکه را در بازگرداندن رابطه خصومت به رابطه همزیستی و دوستی بکار میاندازد. ماندلا چنین کرد. حتی آنها هم که، در اعمال تبعیض نژادی، مرتکب جنایت شده بودند، فرصت یافتند، اظهار پشیمانی دردست، در دادگاه حضور یابند و از آن، جواز زندگی انسانی و حقوقمند، در جامعه رها از تبعیض نژادی را بدست آورند. او بانی جامعه جدید و چند نژادی توانا به زندگی در دموکراسی و صلح اجتماعی شد.»[۲۰]
دربارهٔ او
[ویرایش]- بنیصدر تحت لوای قانون اساسی اسلامی انتخاب شد که خود در پرداختش نقش داشت. ولی بعد مدعی شد که حکومت کردن با این قانون اساسی غیرممکن است.
- بنیصدر، در جریانی که ایران را به سمت دیکتاتوری و ویرانی فعلی برد، عاملی تعیینکننده و مؤثر بود.. وقتی عدهای او را لیبرال، دموکرات، ناسیونالیست، پیشرو میخوانند، حالت تهوع به انسان میدهد. او پلیدترین فرزند انقلاب خمینی است؛ انقلابی که خود آتشبیار آن نیز بودهاست.
- شاپور بختیار، «یکرنگی»، «گناه نابخشودنی بنیصدر» [۲۱]
- «بنی صدر قدرت طلب، بد ذات و بی کفایت بود. بنیصدر در ظاهر محبت نشان میداد و برای همه چاپلوسی میکرد. او خیلی چربزبان، متملّق و آدم بیکفایتی بود و بخاطر پستی ذاتش به خفّت و ذلت افتاد.»
- «بنیصدر با صدام تبانی نکرده بود.»
- «بنی صدر خیانت نکرد»
- «اتفاقاً بنی صدر، در به در به دنبال پیروزی بود.»
- محسن رضایی در مصاحبه با فارس نیوز
- «من این اعتقاد را ندارم که بنیصدر مهرهای بود که غرب، آمریکا، سیا، اینتلیجنس سرویس، موساد و ... او را وارد پروسه انقلاب اسلامی کرده باشند تا روز مبادا و روزی که میخواهند از او استفاده کنند. این توهم توطئه و فرضیههای دائیجان ناپلئونی است که ما فکر کنیم سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه میتوانند شرایط اجتماعی - سیاسی چندین سال آینده را پیشگویی کنند. اگر ما بپذیریم که بنیصدر مهره دست نشانده غرب و بیگانگان بوده بسیاری از اصول و پایههای انقلاب اسلامی زیر سئوال میرود.»
- صادق زیباکلام در مصاحبه با خبرآنلاین
- «به این هم اعتقاد ندارم که بنیصدر در زمان ریاست جمهوریاش و زمانی که فرمانده کل قوا بود خیانت کرده باشد.»
- صادق زیباکلام در مصاحبه با خبرآنلاین
- بنی صدر قدرت بیشتری میخواست و خواهان این بود که روحانیت و حزب جمهوری اسلامی ایران در امور مملکت دخالت نکنند.»
- صادق زیباکلام در مصاحبه با خبرآنلاین
- او جزئی از تاریخ ماست و باید از منظر تحلیل سیاسی و جامعهشناسی مورد تجزیه و بررسی قرار بگیرد.»
شعارها
[ویرایش]- «بنیصدر افشاکن، بهشتی را رسوا کن»
- «درود بر مصدق سلام بر بنی صدر»
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=86:2013-03-04-18-51-55&catid=13&Itemid=145
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110615_l10_30khordad60_banisadr_14esfand.shtml
- ↑ http://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=184:1392&catid=22&Itemid=154
- ↑ http://www.sharqparsi.com/2013/06/article3636
- ↑ http://www.sharqparsi.com/2013/06/article3650
- ↑ http://persian.aawsat.com/2013/08/article4458
- ↑ http://persian.aawsat.com/2013/08/article4458
- ↑ http://persian.aawsat.com/2013/08/article4458
- ↑ http://persian.aawsat.com/2013/08/article4458
- ↑ http://persian.aawsat.com/2013/08/article4458
- ↑ http://www.bbc.com/persian/iran/2011/09/110916_l13_banisadr_interview_on_khamenei.shtml
- ↑ http://www.bbc.com/persian/iran/2011/09/110916_l13_banisadr_interview_on_khamenei.shtml
- ↑ http://www.bbc.com/persian/iran/2011/09/110916_l13_banisadr_interview_on_khamenei.shtml
- ↑ http://www.bbc.com/persian/iran/2011/09/110916_l13_banisadr_interview_on_khamenei.shtml
- ↑ http://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=285:2013-12-06-18-41-39&catid=22&Itemid=154
- ↑ بختیار، شاپور. یکرنگی. ترجمهٔ مهشید امیرشاهی. ویرایش چهارم، ۲۰۰۶. پاریس: انتشارات خاوران، ۱۹۸۲م/۱۳۶۱ش. ۲۱۹ و ۲۲۳. شابک ۹۷۸۲۹۱۲۴۹۰۶۴۳.