بندار رازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
* * *
* * *
* * *
* * *
بُندار بن ابینصر خاطری رازی با کنیهٔ ابوالفتح و لقب کمالالدین (؟، ری - ۱۰۱۰م) شاعر چندزبانهٔ دیلمی در سدهٔ چهارم هجری بود.[۱]
گفتاوردها[ویرایش]
می فرا آور که بهره میبری | می نشاط افزاری شادی آوری | |
هرکه را که می نبو شادی نبو | این جهان را خرمی با می دری | |
ابلهان گویند کاین می بی حرام | میندانم کاین حرام از چه دری[۱] |
از مرگ حذر کردن دو روز روا نیست | روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست | |
روزی که قضا باشد کوشش ندهد سود | روزی که قضا نیست درو مرگ روا نیست[۱] |
با بط میگفت ماهیی در تب و تاب | غم نیست به جوی رفته باز آید آب | |
بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب | دنیا پس مرگ ما چه دریاچه سراب[۱] |
تا تاج ولایت علی بر سرمی | هر روز ز روز رفته نیکوترمی | |
شکرانهٔ اینکه میر دین حیدرمی | از فضل خدای و پاکی مادرمی[۱] |
دارای منبع[ویرایش]
قاموسالاعلام ترکی[ویرایش]
- «از مرگ حذر کردن دو روز روا نیست// روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست// روزی که قضا باشد کوشش نکند سود// روزی که قضا نیست در او مرگ روا نیست»
فرهنگ جهانگیری[ویرایش]
- «لحن اورامن و بیت پهلوی// زخمهٔ رود و سماع خسروی»
کتابالمعجم[ویرایش]
- «مشکین کلکی سروین بالائی// وا دو چشم شهلا و چه شهلائی»
- «دیم من و دیم دوست آن اشایه این اج درد// چونان گل دو دیمه نیمسرخ و نیمزرد»
- «نایا خو نکوئی که منی را// بولم و اتو دوا اواج یاسه»
- «ای همه فرو تابید زمانه// ولایت بتواج هروی مصفا// سنانش در دل دشمن نشینه// دی دل و کیان را در ننه پا»
مجمعالفصحاء[ویرایش]
- «می فرا آور که بهره میبری// می نشاط افزای شادی آوری// هر کرا که می بنو شادی بنو// این جهان را خرمی با می دری// ابلهان گویند کاین می بی حرام// میندانم این حرام از چه دری»
بدون منبع[ویرایش]
- «با بط میگفت ماهیی در تب و تاب// باشد که به جوی رفته باز آید آب؟// بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب// دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب»
درباره پندار رازی[ویرایش]
- «در نهانخانه طبعم بتماشا بنگر// تا ز هر زاویهای عرضه دهم پنداری»
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ هدایت، رضاقلیخان. «۱۸۴. بندار رازی». در مجمع الفصحاء. ج. یکم. به کوشش مظاهر مصفا. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۲م. ص ۶۰۸.