بنال وطن
ظاهر
بنال وطن نخستین رمان آلن پیتون است.
گفتاوردها
[ویرایش]- تنها یک نیرو است که قدرت واقعی دارد و آن نیروی محبت است. آدمی که عشق میورزد، دنبال قدرت نمیرود و بنابراین صاحب قدرت اوست. من فقط یک آرزو برای وطنم دارم، زمانی برسد که سیاهپوست و سفیدپوست هیچکدام در پی قدرت و ثروت نباشند، بلکه فقط صلاح مملکت خود را بخواهند و دست به دست هم بدهند و برای چنین هدفی کار کنند.
- ص ۵۳
- دانایان، کتابهای بسیاری مینویسند و کلماتی به کار میبرند که فهمش دشوار است. اما هدف زیستن، پایان همه کشش و کوششها، فوق تمام دانش بشری است. آه، خدایا، خدا ی من، مرا وامگذار. آری، هر چند در درهای که مرگ بر آن سایه انداخته است گام مینهم، اگر تو با من باشی، از هیچ شیطان رجیمی باک ندارم.
- ص ۷۷
- کارگر با مزد بیشتر نه تنها قدرت خرید بیشتر دارد، بلکه میتواند بیشتر بخواند، بیشتر فکر کند و بیشتر بخواهد و تا ابد خفقان نگیرد و خود را پست نشمارد.
- ص ۹۳
- اندوه از ترس بهتر است، چونکه ترس همیشه آدم را حقیر میکند، در حالی که اندوه غنیاش میسازد.
- ص ۱۲۳
- در برابر سیل کاری از او ساخته نیست اما خانه ویران را میتوان از نو ساخت.
- ص ۱۲۳
- توسعه هر نوع منابعی جایز است، اگر کار بدنی به رضا عرضه شود، اما توسعه هیچگونه منابعی اگر به قیمت جان زحمتکشان تمام شود نمیتواند مجاز باشد. هیچ معدن طلایی نباید استخراج شود، هیچ محصولی در کارخانه نباید ساخته شود، هیچ زراعتی بر روی زمین نباید صورت گیرد. اگر این استخراج و استحصال و کشت و کار، برای ادامه خود به سیاستی نیاز داشته باشند که همواره مزد را پایین نگاه میدارد، هیچکس مجاز نیست با توسل به این وسایل به دارایی خود بیفزاید، در حالی که این افزایش به قیمت تباهی انسانهای دیگر تمام میشود؛ و چنین توسعهای یک نام واقعی دارد و آن استثمار است.
- ص ۱۵۹
- اجتماع همواره به علل منافع خیوش و اگرنه، به علل دیگر، فرزندان خود را طوری بار میآورد که مطیع قانون باشند و هدفها و مقاصد اجتماعی داشته باشند. راه دیگری برای بقای اجتماع وجود ندارد.
- ص ۱۶۰
- برای آن که اعتقاد مسیحی خود را حفظ کنیم ناگزیریم که مقاصد شخصی خود را به خداوند قادر متعال، خالق زمین و آسمان، نسبت دهیم و بگوییم که چون خداوند خود سیاه و سفید را خلق کرده است، پس مشیت یزدانی او بر این قرار گرفته است که ما هم پیشرفت سیاهپوستان را سد کنیم؛ و از این هم دورتر میرویم و خدای قادر را شکر میگذاریم که سیاهپوستان را آفریده است، تا برای سفید پوستان هیزم بشکنند و آب بیاورند؛ و باز هم دورتر میرویم و چنین میپنداریم که برکت خدا، شامل هر عملی است که به قصد محروم داشتن سیاهان از برخورداری آنها از نعماتی که خداوند به ایشان عطا کرده است، اعمال گردد؛ و پا به پای چنین استدلالهایی، دلایل متناقض دیگری هم به کار میبریم تا از اتهام فشار بر آنها، مبرا شویم.
- ص ۱۶۹
- پول ارزشش را ندارد که به خاطرش سر از پا نشناسیم و کلاهمان را به هوا بیندازیم. پول برای خوردن و پوشیدن و به تماشای یک فیلم رفتن است. پول برای خوشبخت ساختن بچه هاست. پول برای امنیت خاطر، رویاها، امیدها و آرمان هاست. پول برای خریدن میوههای خاک است. خاکی که در آن زاده شدهاید.
- ص ۱۸۷
- دیگر از خود نخواهم پرسید که آیا صلاح چنین است و یا چنان، بلکه منحصراْ خواهم پرسید حق کدام است؛ و چنین میکنم نه به این علت که دیگرخواه و شریفم، بلکه بدان علت که عمر بس گذراست و برای باقیمانده این سفر به ستارهای نیازمندم عاری از فریب، و به قطب نمایی که دروغ نگوید.
- ص ۱۹۰
- برادر، تاریخ که خواندهای. می دانی که تاریخ به ما میآموزد که مردانی را که کاراصلی بر عهده آنان است، برای ابد در فلاکت نمیتوان نگهداشت. اگر این کارگران متعهد بشوند، کیست که بتواند در برابرشان ایستادگی کند؟
- ص ۲۲۶
منبع
[ویرایش]- پیتون، آلن. بنال وطن. ترجمه سیمین دانشور. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی. چاپ ششم، ۱۳۷۳