بابا فغانی شیرازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
* * *
بابا فغانی شیرازی (؟، شیراز - ۱۵۱۹، خراسان) شاعر و صوفی ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها[ویرایش]
گلی که یک ورقش آبروی نُه چمن است | نشان خاتم سلطان دین ابوالحسن است[۱] |
از فریب نفس نتوان خامهٔ نقاش دید | ورنه در این سقف رنگین جز یکی در کار نیست[۱] |
آنکه این نامهٔ سربسته نوشته است نخست | گرهی سخت به سررشتهٔ مضمون زده است[۱] |
یک چراغ است در این خانه و از پرتو آن | هرکجا مینگرم انجمنی ساختهاند[۱] |
اصل این ذرهٔ ّ سرگشته هم از خورشید است | هم بدان اصل محال است که راجع نشود[۱] |
مشکل حکایتی است که هر ذرهّ عین اوست | اما نمیتوان که اشارت بدو کنند | |
قسمت نگر که کشتهٔ شمشیر عشق یافت | عمری که زندگان به دعا آرزو کنند[۱] |
آن آتشی که از شجر طور شد بلند | منکر مشو که از در و دیوار دیدهاند[۱] |
آن رهروان که رو به در دل نهادهاند | بی رنج راه رخت به منزل نهادهاند | |
درماندهٔ صلاح و فسادیم الحذر | زین رسمها که مردمِ عاقل نهادهاند[۱] |
آبی بر آتشِ دل ما هیچکس نزد | چندان که پیش محرم و بیگانه سوختیم[۱] |
شمعی که آورد به زبان فیضِ نور خود | گر آتشِ خلیل فروزد فسرده به[۱] |
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ هدایت، رضاقلیخان. «فغانی شیرازی». نصرتالله فروهر. در ریاض العارفین. به کوشش سید رضی واحدی و سهراب زارع. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۹م. ص ۱۴۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۱۲۳۳-۸.