مصطفی ملکیان

از ویکی‌گفتاورد

مصطفی ملکیان (متولد ۱۳۳۵ / ۱۹۵۶م) فیلسوف و روشنفکر، مترجم و ویراستار ایرانی.

گفتاوردها[ویرایش]

  • « من معتقد نیستم کتاب ضاله وجود دارد. من همیشه می‌گویم هر کتابی را بخوانید ولی برای اتخاذ موضع فقط به دو چیز رجوع کنید و با دو ملاک. یکی اینکه هر رأیی را بر عقل و وجدان اخلاقی‌تان عرضه کنید. اگر عقل و وجدان اخلاقی‌تان آن رأی را تصویب کرد، تا وقتی این تصویب برقرار است، به آن رأی التزام بورزید. ما جز عقل و وجدان اخلاقی ترازوی دیگری نداریم. در امور نظری، عقل ترازوی ماست و در امور عملی، وجدان اخلاقی.»[۱]
  • «بسیاری از افراد توحید را قبول ندارند ولی اخلاقی زندگی می‌کنند. کسی که موحد است، برای التزام عملی به معیارهای اخلاقی پشتوانه بیشتری دارد، اما فقط اینکه کسانی را ما اخلاقی بدانیم که چون دین دارند اخلاقی باشند، از نظر بنده بحث درستی نیست.»[۲]
  • «بسیاری ازمسائلی که در نوشته‌های روشنفکران ما یا در ترجمه‌هایی که روشنفکران ما ارائه می‌کنند پیش کشیده می‌شود مساله منِ ایرانیِ اوایل قرن بیستم در جمهوری اسلامی زندگی‌کننده نیست. نه اینکه اینها همه‌جا شبه‌مساله باشد. جاهای دیگری مساله است. اما در اینجا شبه مساله است. یعنی ممکن است در یک کشوری مساله واقعا این باشد، اما ما مردم مساله‌مان این نیست.»[۳]
  • «آنچه که مرگ را این‌قدر برای ما ترس‎انگیز کرده به این جهت است که در دوران مدرن سخن گفتن دربارهٔ مرگ بایکوت و تحریم شده است. می‌گویند که بچه‌ها در مراسم مرگ نروند، خبر مرگ خویشان را به بچه‌ها ندهید، لباس سیاه به کودکان نپوشانید؛ یعنی از اول از دوران مهد کودک و کودکی، ما آدم‌ها را از مرگ دور نگه می‌داریم، هرچه بیشتر دور نگه می‌داریم ترس از مرگ افزایش پیدا می‌کند»[۴]
  • «جاودانگی انسان به چه معناست؟ وقتی فردی می‌خواهد جاودانه باشد به این معناست که در آن لحظه‌ای که آخرین نفس را می‌کشد از همان لحظه خود فرد نه موجود دیگری و نه انسان دیگری، در ساحت دیگری زندگی را آغاز می‌کند، این جاودانگی فلسفی است.»[۵]
  • «هرچه ما به زندگی پس از مرگ باورمندتر شویم ترس از مرگ، درون ما کاهش پیدا می‌کند.»[۶]
  • «وقتی ما زبان مادری را از انسان‌ها دریغ می‌کنیم، بر وفق همه نظام‌های ارزش‌گذاری، مرتکب خطا می‌شویم. یعنی هم از لحاظ نظام ارزش‌گذاری حقوقی، هم از لحاظ نظام ارزش‌گذاری اخلاقی، هم از لحاظ نظام‌ ارزش‌گذاری زیبایی‌شناسانه و هم از لحاظ نظام ارزش‌گذاری مصلحت‌اندیشانه یعنی در همه نظام‌های ارزش‌گذاری اجازه نداریم .»[۷]
  • «امنیت کشور، به ارزش‌گذاری مصلحت‌اندیشانه مربوط است نه به ارزش‌گذاری حقوقی.»[۸]
  • «ما وقتی تفکر می‌کنیم یعنی وقتی در ساحت معرفتی‌عقیدتیِ درون خود به سر می‌بریم، با زبان مادری سر و کار داریم و مفاهیمی که از جهان داریم تحت تاثیر واژه ها و عباراتی است که در زبان ما وجود دارد؛ به این معنا که به ازای هر واژه یا عبارتی که در زبان مادری داریم، مفهومی در ذهن منعقد می‌شود و جهان را بر اساس این مفاهیم ذهنی توصیف و تبیین می‌کنیم.»[۹]
  • «بسيارى از سؤالاتى كه از ما مى شود، نبايد جواب بگوييم. جواب پاره اى از سؤالات را كه نمى دانيم و اين امر مشخصى است. نكته مهمتر اين است كه بايد به جاى جواب دادن به بسيارى از سؤالات، به سؤال كننده نشان داد كه جواب اين سؤال براى آخرت و براى دنياى او سودى ندارد و از اين راه او را بار آوريم و تربيت كنيم.»[۱۰]
  • «هيچگاه تاريخ جانشين دين نمى شود; ولى متأسفانه در اكثر موارد تبليغى، تاريخ جانشين دين مى شود و اين به معناى دور كردن مردم از منافع و مصالح دنيا و آخرت آنهاست. دانستن نام پدر و مادر و سن و همسر و فرزند و ... ائمه ، تاريخ دين است نه خود دين; تحقق تاريخى يك دين را نبايد با خود آن اشتباه كرد.»[۱۱]

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ