مهستی گنجهای یا مهستیِ گَنجَوی؛ بانوی شاعر و رباعیسرای برجستهٔ ایرانی سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری.
بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزن | |
وان زلف شکسته را ز رخ یکسو زن |
گر آتش عشق تو وزد یک سوزن | |
یکسو همه مرد سوزد و یکسو زن |
این رباعی به دو شکل ضبط شدهاست:[۱]
- صورت نخست
گفتم که لبم به بوسهای مهمان است | |
گفتا که بهای بوسهٔ من جان است |
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت | |
یعنی که خموش، بیع … که ارزان است |
- صورت دوم
گفتم که بهای بوسهات چندانست | |
گفتا که بهای بوسهام، صد جانست |
دل انگشتی به پهلویم زد هموار | |
یعنی که بخر! زود بخر؛ ارزانست! |
جستارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]