پرش به محتوا

ویل دورانت

از ویکی‌گفتاورد

ویل دورانت (متولد ۱۸۸۵ – درگذشت ۱۹۸۱)، تاریخ‌نگار، فیلسوف و نویسندهٔ معاصر آمریکایی بود که بیشتر به خاطر دو اثرش داستان فلسفه و تاریخ تمدن شناخته می‌شود.

گفتاوردها

[ویرایش]
«تمام تاریخ بشر در حکم نقطهٔ ناچیزی در فضاست، که نخستین درس آن فروتنی است.»
  • «تمام تاریخ بشر در حکم نقطهٔ ناچیزی در فضاست، که نخستین درس آن فروتنی است
    • درس‌های تاریخ، فصل «زمین و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «کینه‌ها و دشمنی‌های «نژادی»، ریشه‌هایی در منشأ قومی دارند؛ اما به احتمال بیشتر، زادهٔ تفاوت‌های فرهنگ اکتسابی – در زبان، پوشاک، عادت، اخلاقیّات، یا دین – هستند. این گونه کینه‌ها درمانی جز آموزش و پرورش بیشتر ندارند. آگاهی از تاریخ به ما خواهد آموخت که تمدّن، حاصل همکاری است که تقریباً همهٔ انسان‌ها در آن سهم داشته‌اند؛ تمدن میراث مشترک ماست و همه مدیون آن هستیم. انسان متمدن، در رفتار با هر زن و مرد دیگر هر قدر هم حقیر باشد، نشان می‌دهد که وی نمایندهٔ یکی از آن گروه‌های سازنده وصاحب سهم است.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «نژاد و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «بنای اجتماع بر پایهٔ آرمان‌ها و آرزوهای انسان نیست؛ بلکه بر بنیان طبیعت اوست، و ساختار فطری او قوانین اساسی کشورها را یکی پس از دیگری رقم می‌زند.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «سرشت آدمی و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «هیچ نکته‌ای در تاریخ از این روشن‌تر نیست که شورشیان هنگام پیروزی همان شیوه‌هایی را به کار می‌بندند که خود همواره عمل به آن‌ها را از سوی قدرت‌های برکنارشده محکوم می‌ساختند
    • درس‌های تاریخ، فصل «سرشت آدمی و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «هیچ انسانی، هر قدر هم زیرک و دانا، نمی‌تواند در طول حیاتش به آن درجه از کمال و دانش برسد که به درستی دربارهٔ عادات یا نهادهای جامعهٔ خود داوری نماید، یا آن‌ها را از ارزش بیندازد؛ چرا که آن‌ها، نشان‌دهندهٔ نسل‌ها و سده‌ها تجربه در آزمایشگاه تاریخ‌اند. جوانی که در آتش هورمون‌ها می‌سوزد در شگفت است از اینکه در امیال جنسی آزادی مطلق ندارد؛ و اگر عادات، اخلاقیات یا قوانین او را محدود نسازد شاید زندگی را بر باد دهد و این قبل از آن خواهد بود که به عقل کامل برسد و بفهمد که شهوت رودی آتشین است که باید با صدها مهار و مانع رام شود وگرنه فرد و گروه را به کام خود می‌کشد.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «سرشت آدمی و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «آزادی فرد تابعِ امنیت عمومی است؛ در آمریکا و بریتانیا با از میان رفتن حمایت جغرافیایی، استقلال فردی رخت بر می‌بندد. بی‌بندوباری جنسی نیز با زیاده‌روی‌های خود، به درمان خویش خواهد پرداخت؛ شاید فرزندان بی‌لجام ما در طول عمر خود شاهد باشند که نظم و نجابت خواهان پیدا کرده است و سرانجام پوشیدگی دلپذیرتر از برهنگی خواهد شد.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «اخلاق و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «از آنجا که انسان شیفتهٔ آزادی است؛ و آزادی افراد در جامعه نیازمند قواعدی برای رفتار است، نخستین شرط آزادی محدودیت آن است؛ اگر آزادی مطلق و بی‌بندوبار گردد خود در هرج و مرج تباه خواهد شد. پس نخستین وظیفهٔ حکومت برقراری نظم و انضباط است.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «حکومت و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «تنها انقلاب واقعی در روشنگری ذهن و تعالی سجایاست. تنها رهایی واقعی آن است که هر انسانی خود به آن رسیده باشد و انقلابی‌های حقیقی تنها فیلسوفان و قدیسان‌اند.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «حکومت و تاریخ»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
«هیچ نکته‌ای در تاریخ از این روشن‌تر نیست که شورشیان هنگام پیروزی همان شیوه‌هایی را به کار می‌بندند که خود همواره عمل به آن‌ها را از سوی قدرت‌های برکنارشده محکوم می‌ساختند.»
  • «تمدن رشتهٔ درهم پیچیده و زودگسل روابط انسانی است، که دشوار بافته و آسان نابود می‌شود.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «رشد و زوال»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «شادمان از آن هستم که خود را از بند دین رها ساخته‌ایم، اما آیا نوعی اخلاق طبیعی به حد کافی نیرومند – قواعد اخلاقی جدا از دین – به وجود آورده‌ایم که توانا باشد غرایز چپاول، پرخاشگری، و شهوت‌رانی ما را مهار کرده، از سقوط تمدن به ورطهٔ آز، بی‌عفتی و جنایت جلوگیری کند؟ آیا واقعاً دیگر اهل تعصب نیستیم، یا تنها تعصب مذهبی را به خصومت‌های ملّی، نژادی و آرمانی تبدیل کرده‌ایم؟ آیا منش و رفتارمان از گذشته بهتر شده است یا بدتر؟»
    • درس‌های تاریخ، فصل «آیا پیشرفت، واقعی است؟»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «تاریخ آن قدر گوناگونی دارد که تقریباً برای هرگونه ادعا و نتیجه‌گیری از آن گزینه‌ای از موارد و نمونه‌ها یافت می‌شود.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «آیا پیشرفت، واقعی است؟»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «آموزش و پرورش فقط انباشتن با سختی حقایق و سندها و سلطنت‌هاست، و نه صرفاً آماده گشتن ضروروی فرد برای کسب معاش خود در جهان. حال آنکه آموزش عبارت است از جابجایی میراثِ معنوی، اخلاقی، فنی و زیباشناسی ما به گسترده‌ترین شکل در میان بیشترین افراد ممکن، با هدفِ گسترش شناخت بشر از زندگی، سلطه بر آن، پیرایش آن و بهره‌وری از آن.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «آیا پیشرفت، واقعی است؟»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «برای آن عده از ما که تاریخ را صرفاً نه به عنوان یادگار عبرت‌آمیز نادانی‌ها و جنایت‌های انسان، بلکه به صورت یادنامهٔ شوق‌آفرین انسان‌های آفریننده نیز مطالعه می‌کنند، دیگر گذشته تاریک‌خانهٔ نومیدی و وحشت‌ها نیست، بلکه شهری ملکوتی است، کشور پهناور اندیشه است که در آن هزاران قدّیس، دولت‌مرد، مخترع، دانشمند، شاعر، هنرمند، موسیقی‌دان، عاشق و فیلسوف هنوز زنده‌اند.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «آیا پیشرفت، واقعی است؟»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.
  • «خوشبخت انسانی است که پیش از مرگ تا آنجا که می‌تواند از میراث تمدن خوشه‌چینی کند و آن را به فرزندان خود واگذارد.»
    • درس‌های تاریخ، فصل «آیا پیشرفت، واقعی است؟»، انتشارات ققنوس: ۱۳۸۵.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ