محمدحسین فضلالله
ظاهر
محمدحسین فضلالله (۱۹۳۵–۲۰۱۰) عالم شیعه لبنانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- «آمریکا همه مخالفان خود را به تروریست بودن متهم میکند ... معتقدم که وحشیگری آمریکا در مسایل امنیتی هیچ مرزی ندارد و این دولت هرجا که پای منافعش در میان باشد هر کاری را مجاز میشمرد. از همان زمان و البته پیش از آن هیچ احترامی به مواعظ آمریکا دربارهٔ حقوق بشر ومحکومیت تروریسم و دفاع از آزادی قایل نبوده و نیستم...».
- به هنگامِ انفجار بزرگ ۱۹۸۴م در بیروت
- «از جمله چیزهایی که در آن نظر خاص خود را دارم و کس دیگری با من موافق نیست، اطلاق لفظ امام برای بعضی از علما در ایران و لبنان و عراق است. به نظر من برای شیعه ضرورتی ندارد که کسی را امام بنامد. زیرا امامت نزد شیعه با امامت نزد غیر شیعه تفاوت دارد. برای غیر شیعیان، امامت به معنای لغوی آن است. یعنی کسی که در علم موقعیت پیشگامی دارد. امام در فقه، امام در نحو، امام در تفسیر؛ ولی واژه امام برای شیعیان به معنای فکری عقیده امامت ارتباط دارد. وقتی که کلمه امام علی (ع) را بکار میبریم و سپس کلمه امام را برای عالم دیگری نیز بکار میبندیم، از نظر آموزشی و خصوصاً آموزش کودکان و جوانان، تفاوتی بین این دو کلمه وجود ندارد. ما نمیگوییم که مردم منظورشان همین معناست ولی این امکان وجود دارد که یک کلمه در یک جا معانی گوناگونی داشته باشد و ما آن را از معنای آن خارج کرده باشیم. این کار تأثیر منفی روی معنای حقیقی واژه دارد.»[۱]
- «ازدواج ناگزیر بایستی بر هشیاری و آگاهی و فهم و قدرت متقابل صورت گیرد؛ و قدرت در این جا نیز به معنای زور و خشونت نیست. هرگز! چرا که انسان - چه مرد و زن - هنگامی که از شخصیتی قوی و آراسته به عقل و خودآگاهی برخوردار باشد نه تنها برای خود و دیگران منفی، قهرآمیز، جاهلانه و خطرآفرین نخواهد بود بلکه برای طرف مقابل به صورتی مثبت عمل خواهد کرد، و برای مشکلات خویش و دیگران به راه حلهایی دست خواهد یافت. ... در میان مردان نیز عدهای وجود دارند که عقدهٔ سیطره و ستم بر دیگران را دارند. این عقده آنان را به ازدواج سوق میدهد تا زن را رام نماید؛ و به باری سبک تبدیل کند؛ به گونهای که به هر طریقی که بخواهد او را راه برد. بر او ستم کند... او را چون چارپایانی بی دفاع سر ببُرد... این را نمیتوان زندگی زناشویی نامید. قرآن میفرماید که با زندگی زناشویی «در میان شما دوستی و مهربانی افکند.» «وجعل بینکم مودّة ورحمة» (روم/۲۱) زندگی زناشویی به معنای آن است که زن و مرد پوشش و پناهی برای یک دیگر گردند: «آنان پیراهن تن شما و شما پیراهن تن آنان اید.» «هنّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنّ» (بقره/۱۸۷) تا بدین ترتیب هر یک به عمق جان، عقل، قلب و حیات یک دیگر راه یابند؛ تا زندگی شان نمود وحدت در عین کثرت... گردد. از این رو زندگیهایی که آکنده از ستم و سرکوب اند زندگیهایی بی معنایند. ستم، خانهای را بر پا نمیدارد؛ و زور زندگی زناشویی را به سمت موفقیت راه نمیبرد...»[۲]
- «اگر انسانها در خطوط سیاسی خویش با یک دیگر اختلاف نظر پیدا کنند، بایستی بدان بیندیشند که همگی مسلمان اند؛ و اختلاف نظر یافتن در گرایشهای سیاسی بدان معنا نیست که طرف مقابل از دین اسلام خروج کرده است. این منطقی خطاست و خداوند متعال بدان رضایت ندارد.»[۳]
- دربارهٔ این سخن علی بن ابیطالب: «مردم دو دستهاند: دستهای برادر/خواهرِ دینی تو و دستهٔ دیگر در آفرینش همانندِ تو.» نهج البلاغه، نامه، ۵۳ : «این حدیث بر آن دلالت میکند که دو چیز است که انسانها را به هم پیوند میدهد: نخست - دین؛ که تمامی انسانهای پای بند و مؤمن به اصول دینی را به هم پیوند میدهد. از این رو انسان بایستی به مؤمنانی که با آنها در دایرهٔ ایمان قرار دارد، اهتمام ورزد. دوم - چارچوب دیگری که انسانها را به هم پیوند میدهد انسانیت است... بنابراین همانطور که حضرت علی ؑ میفرمایند بایستی با مردم براساس عنصر مشترکی که با آنان دارید رفتار کنید. اگر عنصر پیوند دهنده دین است، پس بایستی براساس آن رفتار کرد؛ و اگر عنصر دین در میان نبود، انسانیت میتواند عامل روی آوردن هر یک از انسانها به یکدیگر و گفت و شنود با هم برای رسیدن به راه حل برتر باشد.»[۴]
- دربارهٔ بکاربردن مواد نیروزا در ورزش: «استفاده از این مواد خود به خود و به عنوان عملی که انسان اختیار دارد با خود انجام دهد، حرام نیست. اما در مسابقات ورزشی که نوعی حالت قرارداد بین دو طرف برقرار است، استفاده از این مواد حرام است، زیرا پای بندی به شروط تعیین شده در قرارداد واجب است. در این مسابقات ورزش به عنوان فعالیتی طبیعی و بدنی با استفاده از نیروی فردی و بدون افزودن هیچ عامل توان بخش غیرطبیعی - مانند مواد نیروزا - لحاظ شده است... مسلمان باید به شرط خود پای بند باشد، چنانکه در حدیث شریف آمده است: «المؤمنون عند شروطهم» «مؤمنان به شرطهای خویش وفادارند». بنابراین استعمال مواد نیروزا برای مسلمان ورزشکار در مسابقات جایز نیست و اگر او با به کارگیری این مواد یا هر ابزار غیرطبیعی ای پیروز شد، حق گرفتن مدال یا جایزه را ندارد.»[۵]
- «اسلام میخواهد که انسان در آغاز روابط و شادیهای خود، پایان را بیاندیشد، تا شادی آغازین با شادی پایانی پیوند یابد و شادی او چنان نباشد که از پس آن حزنی باشد... شادی، نیازی طبیعی برای انسان است و خدا هم آن را حرام نکرده است. اما انسان میتواند تفریح و شادی اش را هماهنگ با اعتقادات و اصول فکری اش قرار دهد و به سرگرمیهای حلال مشغول شود. زیرا دل انسان و غریزه انسان نیازمند نفس کشیدن است، چنانکه مسوولیتهای عقیدتی و شرعی نیز برعهده اوست.»[۶]
- «ایدهای به نام عید در اسلام در دو مناسبت شکل یافته است و در هر دو مناسبت، برخاسته از مبنای اطاعت خدا و اخلاص و تسلیم نسبت به او و خیرخواهی در راه اوست. در عید فطر انسان مسلمان پس از انجام مسوولیت شرعی روزه ماه رمضان، چنین روزی را جشن میگیرد، زیرا موفق به اطاعت خدای سبحان و انجام تکلیف روزه که خدا بر او نهاده، شده است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) از عید فطر چنین یاد میکند: «این روز برای آن که خدا روزه و قیام او به عبادت را پذیرفته است، عید است و هر روزی که خدا در آن معصیت نشود، عید است.» بنابراین چنین عیدی که جشن اطاعت و توفیق به اطاعت است، باید به گونهای برگزار شود که تمام جزئیات آن مطابق روح اطاعت از خدا باشد. کسی که در چنین مناسبتی معصیت خدا را مرتکب میشود، از مفهوم و روح عید به دور است.»[۷]
- «اما عید قربان، عیدی است که خداوند در آن روز میخواهد تا انسان با کشتن گوسفندی - به نیت قربت به خدا - به او تقرب حاصل کند. این عید نماد داستان ابراهیم و اسماعیل است ... درمی یابیم که این عید نماد قربانی ای است که ابراهیم برای تقرب به خدا تقدیم کرده و آمادگی ذبح فرزند خود را هم در این راه داشته است. قربانی در شخصیتی چون اسماعیل نمود مییابد که آمادگی خود را برای اهدای خویش جهت ذبح شدن در راه خدا اعلام کرد؛ بنابراین عید قربان، عید اسلام و تسلیم و تقرب عملی به خداست. طبیعی است که چنین عیدی باید نمایشگرِ حضور اسلام در واقعیت انسان و در همه گفتارها و رفتارهایش باشد.»[۸]
- «اسلام از ویژگیهای مشخص برای ادبیات اسلامی - به معنای مصطلح - سخن نگفته است، اما ادبیات اسلامی باید نمایاننده اندیشه و ارزشها و مفاهیم و روشهای اسلامی در حیات انسانی باشد به گونهای که ادیب مسلمان، این عناصر را در روح خود بپرورد و بین هنر و گرایش خود احساس دوگانگی نکند و چنان نشود که در زندگی عبادی اش مسلمان باشد و در هنر و ادبیاتش غیر مسلمان.»[۹]
- «ادیب مسلمان باید بکوشد تا تواناییهای هنری و تصویرگری نوآورانه اش را در جهت دور کردن خواننده از انگیزش صرف و نزدیک کردن او به آگاهی اخلاقی قرار دهد.»[۱۰]
- «ادبیات نباید در مقابل مصیبتها و سختیهای زندگی فرو بریزد، بلکه باید بکوشد تا اسباب و علل و نتایج منفی این امور را بکاود و وجدان انسان را به ابزارهای مثبتی که پل عبور از این شرایط است آشنا و مرتبط نماید.»
- «ادیب مسلمان باید به مفاهیم اسلامی مربوط به خداوند و هستی و زندگی وافق قدرت الهی که هیچ محدودهای ندارد آگاهی یابد تا از این مفاهیم در داستان و تحلیل و شعر و تصویرپردازی بهره گیرد و وقایع را در چنین فضای ایمانی ای به جریان درآورد...»[۱۱]
- «ادیب مسلمان - شاعر یا نویسنده - باید تأکید ورزد بر بعد روشن سیمای هستی و اشراف و نظارت خدا بر هستی و رحمت او نسبت به انسان که برای او در جایی که امید گشایش نیست گشایش قرار میدهد و آنجا که امید روزی نیست روزی میرساند و آنجا که نگاهبانی نیست، از او نگاهبانی میکند و هنگامی که در شرایط سخت بر خدا توکل کند نجاتش میدهد و دعایش را برای برآوردن حاجاتش برآورده میکند و پس از سختی برایش آسانی قرار میدهد ...»[۱۲]
- «گاهی آفاق واقعیات، تیره است. اما نقش ادیب مسلمان این است که به نقاط روشن اشاره داشته باشد، همان گونه که به نقاط روشن در آسمان یعنی به ستارگان مینگرد که در شدت تاریکی، با نوری که دارند به انسان نوید نور و طلوع فجر میدهند...»[۱۳]
- «به لحاظ شرعی، اهدای اعضاء پس از مرگ مانعی ندارد. زیرا حرمت قطع اعضای بدن به جهت احترامی است که این اعضا و یا ترکیب اندام انسان دارد. اگر انسان خود، از احترام اندام خویش پس از مرگ - با وصیتی که میکند - دست بشوید، این کار جایز است. چنین انسانی با این گونه وصیت به انسان دیگری امکان میدهد که کار و خدمت و فعالیت بیشتری داشته باشد. این کار نوعی ایثار و احسان و به لحاظ شرعی پسندیده است. چنانکه در سخن خدای متعال آمده است: (و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة) «و هر چند درخودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آنان (دیگران) را برخودشان مقدم میدارند.» (سوره حشر، آیه ۹.) از این آیه مشروعیت و مطلوبیت ایثار و احسان را که شامل موضوع مورد بحث میشود، درمی یابیم.»[۱۴]
- «باید این نکته را در نظر داشت که دولت اسلامی در خطوط و عناوین کلی خود، ویژگی قومی یا نژادی ندارد که باعث شود در فلان منطقه یا دولت اسلامی، وِیژگی قومی و ملی رنگ غالب به خود بگیرد. زیرا از لحاظ قانون گذاری، اکثریت در برابر اقلیت از امتیاز خاصی برخوردار نیست که این موضوع نیز قابلیت طرح پیدا نماید. در دولت اسلامی برای عربها قانونی متفاوت از فارسها و کردها و ترکها وجود ندارد بلکه قانونی یکنواخت برای همه وجود دارد: «وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم» (حجرات/۱۳). بنابراین عرب بر حجم و سفید بر سیاه برتری ندارد مگر به واسطه تقوا... از این رو در چارچوب دولت اسلامی، خود مختاری و استقلال طلبی معنا ندارد. زیرا قوانین اسلامی بدون در نظر داشت مسائل قومی، همه مردم را در بر میگیرد. اما این مانع از آن نمیشود که امکانات و تسهیلات فرهنگی برای اقلیتهای ساکن در یک کشور فراهم شود که در کنار وابستگیهای عام اسلامی و زبان رسمی کشور اسلامی، به یادگیری زبان، تاریخ، فرهنگ خود نیز بپردازند و ویژگیهای خاص خود را نیز حفظ کنند. زیرا اسلام ویژگیهای ملی و نژادی را از بین نمیبرد، همان گونه که تنوع جغرافیایی و خانوادگی و ملی را به عنوان عناصر برجسته جامعه انسانی نیز انکار نمیکند. زیرا این کار به مانند این است که بخواهیم ویژگیهای فردی انسان را نیز از بین ببریم. زیرا آنها به منزله تبلور ویژگیهای درونی و بیرونی جامعه انسانی هستند. ما میتوانیم با استفاده از صحبتی که در آیه پیشین دربارهٔ «ملتها» و «قبیلهها» شده است، تأکید بر این خصوصیتها و ویژگیها را نیز الهام بگیریم. زیرا «ملتها» و «قبیلهها» نشان دهنده تنوع انسانی میباشند. وقتی که صحبت از اولوا الارحام و سایر عناوین محدود یا وسیع است یا از بنی اسرائیل و اهل بیت، سخن به میان میآید، نیز همین مفهوم را میتوان دریافت. زیرا تأکید بر این دسته عناوین به معنای به رسمیت شناختن حضور آنها در عرصه واقعیت است.»
- مجله المنطلق، شماره ۸۰ و ۸۱، محرم - صفر ۱۴۱۲ هـ - آگوست ۱۹۹۱م.[۱۵]
- دربارهٔ تمارض در ورزش: «جایز نیست که انسان خود را به گونهای غیر واقعی بنمایاند. زیرا این کار نوعی دروغ رفتاری است، به ویژه اگر برای تأثیر بر تصمیم داور باشد. معنای این کار وارد آوردن فشار روانی بر داور است تا ناحق حکم کند. این عمل هم طبعاً با قرارداد بازی که مبتنی بر تلاش برای کسب نتایج از راه طبیعی و واقعی است، منافات دارد.»[۱۶]
- «ما نیازی شدید به یک فرهنگ عقیدتی اسلامی داریم که جوانان - چه دختر و چه پسر - از طریق آن بتوانند خطوط اساسی دین را که اسلام در مفاهیم فکری خویش بر آنها تکیه میکند بشناسند. هم چنانکه ما به یک فرهنگ شرعی و سیاسی و اجتماعی نیازمندیم؛ چرا که اسلام کلیتی بخش ناپذیر است.»[۱۷]
- «من فوتبال را یکی از ورزشهای مفید برای بدن میدانم. همچنین خود این بازی نتایج خوبی به همراه دارد زیرا سبب میشود تا اوقات فراغت جوانان را پر کند و نیرویشان را افزایش دهد و میل به رقابت را در آنان زنده نگه دارد و بالاتر از همه، آنان را از پرداختن به سرگرمیهای حرام باز دارد. اما این ورزش هم مانند بسیاری از ورزشهای دیگر نباید سبب غفلت انسان از همه مسوولیتهای زندگی، خانوادگی و دینی اش شود.»[۱۸]
- «مشارکت زنان در هرگونه فعالیت ورزشی به شرط آن که این ورزشها بین خود زنان باشد بدون اشکال است. زیرا نیاز زنان به ورزش کمتر از نیاز مردان نیست و اصولاً هیچ مانع شرعی بر سر راه ورزش زنان وجود ندارد.»[۱۹]
- «مثَلی معروف است که میگوید: «آن که بیشتر میخندد کسی است که در آخر کار میگرید.» بنابراین کسانی که زنا میکنند و شراب میآشامند و دیگر کارهای حرام انجام میدهند در مقطعی، اسباب شادی و خرّمی خود را فراهم میکنند اما نتایج منفی این کارها بر حیات عقلی و اجتماعی و اعتماد به نفس این افراد به گونهای است که شادی به دست آمده را کوفتشان میکند. انسانی که شراب میخورد و تعادل عقلی اش را از دست میدهد به لذت مستی و ناهوشیاری میرسد، اما آثار منفی ای که در بدن و قوای عقلی اش پدید میآید، شادی به سبب آمده را از بین میبرد. هم چنین است کسی که روابط نامشروع با دیگران دارد. او ممکن است در نتیجه این روابط، به ارضای جنسی برسد اما نتایج منفی روحی - روانی و چه بسا تخریب جایگاه اجتماعی او، لذتش را ویران میکند.»[۲۰]
درباره
[ویرایش]دربارهٔ او
[ویرایش]- «تلاش خستگی ناپذیر آن بزرگوار در نشان دادن چهره تابناک اسلام عزیز و دفاع از حرمت انسان و حقوق ملت مظلوم فلسطین و سربلندی لبنان سرفراز و جانبداری از مقاومت پرافتخار لبنان هرگز فراموش نخواهد شد.»
- علامه فضلالله زندگی[ خود را در راه خدمت به کشور و مسائل مربوط به امت خود صرف کرد و تمام تلاش خود را برای کاهش تنش در لبنان و جهان اسلام انجام داد. همچنین دانشگاه الازهر مصر نیز درگذشت علامه فضلالله را تسلیت گفت و وی را عالمی اسلامی خواند که زندگیاش مملو از علم و بخشندگی بود.
- اکملالدین احسان اوغلو، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی
- خبر ارتحال فقیه وارسته و عالم مجاهد و آزادیخواه جهان، علامه سیدمحمدحسین فضلالله رضوانالله تعالی علیه، موجب تأثر و تألم عمیق گردید.بدون تردید خدمات ارزنده و درخشان آن فقیه عالیمقام در طول حیات با برکت خود که در راستای تحکیم وحدت ملّی و اعتصام حول محور مقاومت قرار داشت، در تاریخ لبنان به یادگار خواهد ماند.اینجانب ضمن ابراز تسلیت این ضایعه جانسوز به جنابعالی و ملت شریف و مقاوم لبنان به ویژه خانواده معزّز آن مرحوم مغفور، از خدای متعال، برای آن فقید سعید علو درجات و برای ملت بزرگ لبنان عزت و سرافرازی روزافزون مسألت دارم.
- محمود احمدینژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=pray&id=787&sw=لبنان
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=35
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=article&id=901
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43
- ↑ http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50
- ↑ http://www.khatami.ir/fa/news/972.html