امیلی دیکنسون
ظاهر
امیلی دیکنسون شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی.
اشعار
[ویرایش]- یک ساعت به انتظار نشستن طولانیست.
- اگر آن سوی آن عشق باشد
- انتظار کشیدنی ابدی کوتاه است
- اگر در پایان، عشق پاداش آن باشد
- عشق سرتاسر ما را در بر گرفتهاست،
- و این تمام چیزیست که از عشق میدانیم.
- ما عشق را میپرورانیم
- و در قفسه میگذاریم
- تا در نمایش مدهای قدیمی
- مثل لباسهای پدربزرگمان
- به نمایش بگذاریم.
- کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
- مرا با زنگ صبحدم
- از این رؤیای زیبا بیرون نکشید
- زنده هستم
- تا که رؤیا ببینم.
- «عشق پیشوند زندگی و پسوند مرگ است. سرآغاز آفرینش و تعریف هر نفس است.
- «وجد و نشاط، رفتن روح است از خشکی به دریا و گذشتن از خانهها به ژرفای ابدیت.»
- «هرگز نمی دانیم که میرویم. وقتی روانهایم در به شوخی میبندیم، سرنوشت در پی ما میآید و کلون در را میاندازد، و ما را دیگر دیداری نیست.»
- اشعار جمعآوری شده، انتشارات فال ریورز، ۱۹۹۳