کیهان: ادیسهای فضازمانی فصل ۱ قسمت ۷
ظاهر
کیهان: ادیسهای فضازمانی یک مستند علمی سریالی، محصول ۲۰۱۴ آمریکا میباشد.
- مجری نیل دگراس تایسون.
گفتاوردها
[ویرایش]- یه زمانی مردی بود
- که شروع کرد عمر دقیق زمین رو پیدا کنه
- تو این تلاشش برای کشف عمر زمین
- به یه خطر بزرگی برخورد
- روز زیبای بهاری، پَسدینا، کالیفرنیا (Pasadena, Los Angeles County, California)
- سال
- کسب و کار رو به رُشده، زندگی خوب
- غیراز برای یه نفر
- یه شیمیدان با گرایش زمینشناسی (ژئوشیمی دان) به نام کلیر پترسن (geochemist, Clair Patterson)
- که همه به نام "پَت" می شناختنش (Pat)
- اون می دونه که هر کسی که می بینه
- در معرض یه خطر نامرئی هست
- و مصممه که جلوی این خطر رو بگیره
- حالا می خواد این کار هر عواقبی هم براش به همراه داشته باشه
- نمیشه درست داستان کلیر پترسن رو گفت
- بدون اینکه تا آخر برگردی به عقب
- به خیلی قبل تر از اینکه، زمین
- خونهٔ ما، ساخته شد
- وقتی که ستارهها مواد لازم برای ساختش رو فراهم کردند
- آهن،
- برای هستهٔ مذاب این سیاره
- اکسیژن
- برای سنگها، آب و هوا
- کربن
- برای الماس و حیات
- ستارهای متولد میشه
- ستارهٔ ما
- چند میلیون سال اول همه چی مرتب و منظم و بی مکث پیش رفت
- جوری که دونههای غبار به طور مداوم به هم ملحق شدند و گولهها ی بزرگتر و بزرگتری رو درست کردند
- اما وقتی که این اجرام اون قدر رشد کردند و بزرگ شدند
- که به قدر کافی نیروی جاذبه داشته باشند
- شروع کردند به کشیدن همدیگه توی مدارهایی که مسیرشون همدیگه رو قطع میکرد
- دنیای مااین شکلی بود
- وقتی تازه بوجود اومده بود
- هیچ جایی از سطح زمین نتونست از اون موقع تا الان
- دست نخورده باقی بمونه و نجات پیدا کنه از این برخورده
- حالا که مدارک و شواهد تولد و کودکیش همه پاک شدند
- چه جوری می تونیم هرگز امیدوار باشیم که با هرگونه اطمینانی
- سن واقعی دنیامون رو بدونیم؟
- آدمها از زمانهای خیلی قدیم همش داشتن درباره این مساله باخودشون فکر میکردند
- سال، اسقف اعظم جیمز آشر از ایرلند (archbishop James Ussher)
- محاسبهای انجام داد که به نظر میرسید تونسته جواب این سوال رو بالاخره داده باشه
- تقریبا مثل همهٔ آدمهای دیگهٔ زمانهٔ خودش و دنیای خودش
- داستان آفرینش تو کتاب انجیل رو به عنوان یک حقیقت قطعی و مورد احترام قبول کرده بود
- اما انجیل هیچ وقت به هیچ سال دقیقی اشاره نمی کنه
- پس آشر دنبال یه رخدادی توی کتاب عهد قدیم گشت (old testament)
- که مطابق با یه تاریخ خاصی باشه
- این تاریخ رو توی کتاب دوم پادشاهان پیدا کرد
- تاریخ مرگ پادشاه بابلی Nebuchadnezzar
- در سال قبل از میلاد مسیح
- آشر سالهای مربوط به نسلهای پیامبران
- واسقفها
- صد و سی ونه نوادهٔ ذکر شده در کتاب عهد قدیم (the "Begats" of the Old Testament,)
- از آدم تا دورهٔ Nebuchadnezzar,
- و کشف کرد که
- دنیا روز اکتبر
- سال قبل از میلاد مسیح شروع شده
- ساعت شش عصر
- یه "شنبه روزی" هم بوده
- زمانبندی اسقف اعظم آشر، به عنوان یه حقیقت و جزئی از تعالیم مسیحیت (gospels)
- در دنیای غرب قلمداد شد
- تا اینکه ما رفتیم سراغ یه کتاب دیگه که عمر واقعی زمین رو پیدا کنیم
- کتابی که داخل خود سخرهها و سنگها نوشته شده بود
- بیشتر لایههای سخره تو دیوارههای گرند کنیون the Grand Canyon
- ساخته شدند از رسوباتی که به صورت دونههای ریز تهنشین شدند
- اون هم موقعی که این گوشهٔ دنیا، یه دریا بود
- طی اعصار متمادی زیر فشار لایههای تازه تشکیل شدهٔ بالایی
- این رسوبات به هم فشرده شدند و سخرهها رو بوجود آوردند
- جوری که قدیمی ترین این لایهها، پایینتر از همه قرار داره
- یه لایه رو انتخاب کنین، هر لایهای رو
- اون یکی چطوره؟
- روزی روزگاری یه دریای کم عمق میبایست اینجا وجود می داشته
- در دورهٔ پریکمبرین the Precambrian period
- حول و حوش یه میلیارد سال پیش
- فقط یه نوع حیات بود
- این باکتریهای آبی-سبز سرشون گرم جمع کردن نور خورشید
- و ساختن اکسیژن بود
- برای اونا، این اکسیژن یه زبالهٔ تولیدی بود
- اما برای حیواناتی که بعدها تکامل پیدا کردند، از جمله خود ما
- نفس (دَم) حیات بود
- اوکی. یه لایه دیگه بردارید
- اون یکی چطوره؟
- این لایه رو بهش می گن لایهٔ رُس فرشتهٔ تابان (bright angel shale)
- حول و حوش میلیون سال پیش تشکیل شده
- این جای پاها میلیون سال پیش روش بوجود اومده
- حالا می خواین عمر زمین رو بدونین؟
- حساب کنین ببینین چقدر زمان می بره که هر لایه رو روی زیریش بشینه
- و بعد به جای اینکه تعداد نوادهها رو بشماریم
- سن تشکیل همهٔ این لایهها رو با هم جمع کنین
- آسونه، نه؟ فقط یه مشکل هست
- ما از مشاهدهٔ این فرایند
- از اونجایی که هنوز هم
- تو اقیانوسها و دریاچهها، دور و بر دنیا داره اتفاق میوفته
- می دونیم که رسوبات می تونن با میزان سرعت متفاوتی روی همدیگه بشینن
- معمولا خیلی آروم اتفاق میوفته
- مثلا هر سی سانتیمتر رسوبا ت در سال
- اما وقتی که یه سیل نادر و فاجعه آمیز اتفاق بیفته
- این رسوب گذاری و تهنشینی میتونه سریعتر باشه
- مثلا تقریبا سی سانتیمتر توی دو سه روز
- خیلی از زمینشناسها این روش رو امتحان کردند
- که عمر زمین رو حساب کنن
- اونا از گرند کنیون و بعضی
- از توالیهای رسوبی دیگه در سرتاسر این سیاره استفاده کردند
- اما جواب هاشون خیلی تو دامنهٔ وسیع و متفاوتی از هم بود که بشه بدرد بخور باشن
- یه چیز تو مایههای بین میلیون تا میلیارد سال
- و یه سری دیگه مشکلات هم تو این روش وجود داشت
- حتی عمیق ترین لایهٔ این سخرهها
- قدیمی ترین چیزها رو زمین نیستتند
- چرا؟ چون حتی سخرهها هم نمی تونستند
- از دوران خشونت بارِ نوزادیِ زمین جان سالم به در ببرن
- تو فضا، داستانِ یه شکل دیگه ست
- آیا از زمان تولد زمین هیچ یادگاری ای مونده
- اجرامی که احتمال داشته باشه بتونن عمر دقیقش رو به ما بگن
- من یه جایی رو میشناسم که آجرها و ملاطهای استفاده نشده
- از زمان ایجاد منظومهٔ شمسی مون رو می شه درش پیدا کرد
- این مکان بین مدارهای مشتری و کیوان قرار داره
- اینجا مواد مربوط به زمینِ تازه متولد شده هست
- شناور و به صورت سرد ذخیره شده و بی تغییر
- از اون زمان تا حالا باقی موندن
- حدود یه میلیون سال پیش
- یک خرده سیاره بزرگ اتفاقی مسیر یه خرده سیاره کوچکتر رو تغییر داد
- و اون رو تو یه مسیر جدید انداخت
- مسیر برخوردی که یه شب
- طرفای هزار سال پیش به انتها رسید
- بایستی آرامش گرند کنیون رو به هم ریخته باشه
- وقتی از آسمان بالاش رد شده
- که این دهانهٔ برخورد رو با انفجارش رو زمین ایجاد کنه
- در جایی که زمانی آریزونا نام میگرفت
- تیکههایی از خرده سیاره آهنی ای که این دهانهٔ برخورد رو درست کرد
- دست نخورده باقی موندند
- اگه ما فقط بدونیم چند وقت پیش اون آهن شکل گرفته
- ما می تونیم عمر منظومهٔ شمسی رو بدونیم
- که زمین هم جزءای ازش هست
- اما ما چه جوری می تونیم بدونیم کِی؟
- یه پاره سنگی رو بردارید
- هر پاره سنگی
- این چطوره؟
- بعضی اتمها تو این پاره سنگ می تونن رادیواکتیو باشند
- یعنی اینکه خودبخود تجزیه (فروپاشیده) می شن و
- تبدیل به عناصر دیگر می شن
- یه اتم اورانیوم اول میشه یه اتم توریوم thorium
- به طور میانگین یه دو سه میلیارد سالی طول می کشه
- توریوم خیلی بیشر ناپایدار هست
- کمتر از یه ماه تبدیل می شه به پروتکتینیوم protactinium
- یه دقیقه بعد پروتکتینیوم میشه یه چیز دیگه،
- این اتم دچار ده تا تغییر جهش وار هستهای دیگه میشه nuclear transmutations
- تا اینکه می رسه به ایستگاه آخر زنجیرهٔ واپاشی decay chain
- یه اتم پایدار سرب lead
- و سرب پایدار خواهد ماند
- تا ابدیت And lead it will remain For eternity. (...and let it remain for eternity شوخی با عبارت دعایی بگذارید تا ابد بماند)
- در قرن بیستم برای دهههای متمادی تلاش عظیمی وجود داشت
- برای اندازهگیری زمانی که لازمه تا هر عنصر رادیواکتیو
- تغییرجهشی بده به یک عنصر دیگر
- فیزیکدانان فهمیدند که اتمهای هر عنصر ناپایدار
- با یک سرعت معین و خاص خودش واپاشی می کنه
- هستهٔ یک اتم، یه جور معبد هستش
- که در مقابل شوکها و ناآرامیهای محیطش ایمن هست
- با یه چکش بزنیدش
- تو روغن بجوشونیدش
- تبخیرش کنید
- ساعت هسته ا ی به تیک تیک کردن ادامه می ده
- و یه استاندارد زمانی رو حفظ می کنه
- که نیازی به نگاه کردن به خورشید و ستارهها نداره
- برای پیدا کردن عمر صحیح زمین چه راهی بهتر
- از استفاده از اتم اورانیوم؟
- اگر شما بفهمید چه کسری از اورانیوم موجود در یک پاره سنگ
- به سرب تبدیل شده
- شما می تونید حساب کنید چقر زمان گذشته
- از وقتی که اون پاره سنگ شکل گرفته
- اما یه مشکلی هست
- پاره سنگهایی که موقع تشکیل زمین وجود داشتند
- دیگه نیستند
- اونها همه له شدند، ذوب شده و دوباره ساخته شدهاند
- یه راهی هست برای اندازهگیری میزان سربی
- که از اول وجود داشته
- هدیهای هست از آسمانها
- شهاب سنگها
- این یکی... که تیکهای از اونی هست
- که این دهانهٔ برخورد رو ایجاد کرد، ایدئال بود
- مقدار سرب موجود در اعماق این پاره سنگ
- درست همان مقداری هست که وقتی که زمین شکل گرفت
- از اونجایی که شما سرعت واپاشی اورانیوم رو می دونی
- این به شما عمر این شهابسنگ رومی ده
- که همزمان با ایجاد زمین شکل گرفته
- همهٔ کاری که باید انجام بدی اینه که
- مقدار سرب توی شهابسنگ رو اندازهگیری کنی
- آسونه، نه؟
- یه دانشمندی به نام هریسن براون Harrison Brown,
- تودانشگاه شیکاگو
- اولین بار این رو تو سال فهمید
- یه دانشجوی دکتری به نام کلیر پترسون رو انتخاب کرد که این کار رو انجام بده
- پترسون هیچ وقت نمی تونست بدونه که این تکلیفی که بهش واگذار شده چقدر می تونه
- مسیر زندگی شو
- و همین طور زندگی ما رو عوض کنه
- اونچه که اول یک تحقیق علمی محض به نظر میرسید
- آخرش خیلی بیشتر ازاین شد
- کلیر پترسون، پسر یه نامه بر از آیووا
- ذاتا بچهٔ شری بود و خوب هم نبود تو درس و مشق
- اما یه دانشمند مادرزاد بود
- یه زمینشناسی به نام هریسون براون
- تکلیفی رو به کلیر محول کرد که به نظر
- یه کارعلمی سرراست و بی دردسر بود
- اول از همه، پت
- اشکال نداره پت صدات کنم که؟
- خب، من می دونم که تو یه زمینشناس نیستی
- احتمالا فرق گرانیت و فلدسپار رو هم ندونی feldspar
- اما شنیدم که کار با دستگاه طیفسنج جرمی رو mass spectrometer
- خوب بلدی
- خوبه. بدبخت کردی خودتو زن گرفتی یا نه؟
- هَا؟! آ.. آره، لوری شیمیدانه اون هم
- با هم تو پروژه منهتن کار کردیم
- تو اُک ریج Oak Ridge
- باشه. اُکی. اولین چیزی که باس بدونی اینه که
- یه بلورهای خیلی ریزی هست به نام زیرکان zircon
- واقعا ریز، اندازه سر سوزن حسابی سفت و محکم و سگ جون
- هیچی نه داخلش می شه، نه چیزی ازش در میاد
- دارم در مورد میلیاردها سال صحبت می کنما
- ما می دونیم این دونهها چقدر عمر دارند چون
- سنِّ اون پاره سنگهایی که ازش درآوردیمشون رو تعیین کردیم قبلا
- داخل هر دونهٔ کوچیک زیرکان، به اندازهٔ دو یا سه بخش در میلیون، اورانیوم هست
- و اورانیوم هم خودش داره به مقادیرخیلی کمتری از
- اتمهای سرب فروپاشی می کنه
- حالا اگه تو بفهمی چه طور می شه اون مقدار سرب رو حساب کنی
- می تونی بفهمی چطوری میشه مقدار سرب توی یه شهاب سنگ رو حساب کرد
- فکر میکنی بتونی اینکارو انجام بدی، پت؟
- آره، آره، دلیلی نمیبینم نتونم
- خوبه، چون وقتی بتونی، اولین کسی خواهی بود که
- عمر صحیح زمین رو می دونه
- حسابی معروف هم می شی
- آسونه
- عین آب خوردنه
- در حالی پترسن تلاش میکرد که
- مقدار جزئی سرب رو تو دونههای زیرکان مشخص کنه
- یه دانشجوی دکتری دیگه، جرج تیلتن George Tilton
- داشت مقدار اورانیوم تو همون دونها اندازه میگرفت
- همهٔ کاری که پترسون بایست انجام میداد
- این بود که مقدار سرب رو با دقت یکسانی اندازهگیری کنه
- ببینم دیگه چی کار میکنی، پت
- شش بار حسابش کردم، همیشه یه مقدار خاصه
- سه و دو دَهُم بخش در هر یه میلیون
- خوبه، خوب پیش میری جرج، ممنون
- نتایج تیلتن همیشه مثل هم بود
- اما نتایج پترسن از مقدار سرب تو همون دونهها
- به شدت با هم نمی خوند (هر بار فرق میکرد)
- این معنی نمیداد
- ممکن بود آزمایشگاه
- بخاطر آزمایشهای قبلی با سرب آلوده شده بوده باشه
- شاید به خاطر وجود مقادیر طبیعیِ زیاد سرب
- تو محیط بود که تو نتایج اندازهگیری اختلال ایجاد میکرد
- پترسن هر کاری که می تونست انجام داد که
- آزمایشگاه رو از هر نوع سربی پاک کنه
- هنوز برابر بیشتر از حد مورد انتظار سرب وجود داشت
- بیش از دو سال بود که داشت تلاش میکرد
- آب خوردنه، ها! آره جونه عمّت
- پترسن به این نتیجه رسید که باید ظرفها و وسایل رو
- تو اسید بجوشونه و همهٔ مواد شیمیایی که استفاده می کنه رو خالص سازی کنه
- که بتونه سرب اضافه در آزمایش روباز هم کمتر کنه
- اوهوی...
- نه! من اینجا تازه واردم
- گلاب به روت داداش، دست به آب کجاست؟
- تف به این زندگی
- همهٔ شستنها و استریلیزه کردنهای وسواس گونهٔ پترسن
- هنوز مشکل رو حل نکرده بود
- لازم بود که خودش آزمایشگاه خودش رو درست کنه و همه چی رو آجر به آجر از اول بسازه
- این فرصت موقعی بوجود اومد که هریسن براون نقل مکان کرد به
- موسسه فناوری کالیفرنیا تو پَسدینا California Institute of Technology (CalTech)
- و از پترسن دعوت کرد که بهش ملحق بشه
- اُکی، تام، بسه دیگه پسر، پاره کردی این لباس رو
- الان دیگه می تونیم بریم تو اتاق امن مرکزی
- شیش سالی میشد که پترسن داشت روی این پروژه کار میکرد
- سرسختانه منابع مختلف سرب رو
- ردیابی و حذف میکرد
- همون سربهایی که تو کاراندازه گیریش اختلال ایجاد میکردند
- اولین اتاق فوق پاک دنیا رو ساخته بود ultra-clean room
- بالاخره قادر بود که اندازهگیری کنه دقیقا چقدر سرب
- تو اون پاره سنگ هست
- سنگی که قدمتش حالا با درست شدن این اتاق اندازهگیری شده بود
- حالا دیگه سرانجام، پترسن آماده بود
- که بره سراغ اون شهاب سنگ آهنی
- که از عمر واقعی زمین سر دربیاره
- نمونهٔ شهاب سنگش رو ورداشت آورد
- به آزمایشگاه ملی آرگون Argonne National Laboratory...
- جایی که دقیق ترین طیفسنج جرمی دنیا
- تازه راه انداخته شده بود
- دکتر، این قدر عجله داری؟
- اُکی کوچولو، می خوایم که تبخیرت کنیم
- یک طیفسنج جرمی از مگنت (آهنربا) هایی استفاده می کنه
- برای جداسازی عناصری که تو یه نمونه هست
- تا اینجوری مقدار عناصر تشکیل دهندهٔ اون نمونه رو بشه اندازهگیری کرد
- این کار دیگه آخرین قطعهٔ با
- معمای سن زمین رو پیدا میکرد
- الان می خوام که یونیزه کنم تو رو
- از اونی که گفته می شه بدتره
- یه الکترون بین رفقا که دیگه چیزی نیست
- با دور نگه داشتن نمونه از هر گونه آلودگی محیطی سرب
- پترسن دیگه آماده بود که مقدار
- سرب و اورانیوم داخل نمونه رو اندازهگیری کنه
- و محاسبه کنه که چند سال پیش این نمونه شکل گرفته
- یعنی همون عمر درست زمین
- متشکرم از شما همهٔ دانشمندان پیش از این اومدند
- متشکرم زمین شناسان
- ممنونم چارلز لایل Charles Lyell.
- ممنونم مایکل فارادی Michael Faraday.
- جی جی تامسن J.J. Thomson.
- ارنست روترفورد Ernest Rutherford.
- ممنونم هریسن براون
- دنیا. میلیارد سال عمر داره
- انجامش دادیم
- مامان؟
- مامان
- پترسن میخواست که مادرش
- اولین کسی باشه که بدونه اونچه که اون سالهای بسیاری رو برای کشفش تلاش کرده بود
- عمر واقعی زمین
- پاداشش برای این کشف؟
- یه دنیا دردسر
- خودش خبر نداشت، اما در مسیر شاخ به شاخ شدن
- با برخی از پرقدرت ترین آدمهای رو زمین بود
- از نگاه رومیان باستان
- سیاره با شکوه حلقه دار کیوان یه مکان واقعی نبود
- نه یه دنیا، بلکه یه خداپادشاه
- فرزند ازدواجِ آسمان و زمین
- خدای سرب
- این ستونها همهٔ آن چیزی هستند
- که از قدیمی ترین معبد مربوط به گردهماییها و تبادل نظرهای رومیان باقی مونده
- که اولین بار سال پیش وقف کیوان شد
- نقش اداره خزانه داری روم رو هم داشت
- همین طور اداره وزنها و معیارهای اندازهگیری
- امشب جشن ساتورنالیا هست Saturnalia
- عید دسامبر به افتخار کیوان
- که درش زندگی روزمره بر عکس می شه
- اربابها به بردهها خدمت میکنند
- هیچ جنگ و اعدامی اجازه داده نمی شه
- و هدایا رد و بدل می شه
- یه دویست سیصد سال بعد
- وقتی پدران مقدس کلیسا دنبال راهی گشتند که
- که بی دینان بیشتری رو جذب کنن
- تصمیم گرفتن ساتورنالیا رو به کریسمس تبدیل کنن
- واون موقع این جدیدترین جشن از فهرست جشنهای انقلاب زمستانی (کوتاه شدن تاریکی از فردای آن روز=شب یلدا)
- بود که تغییر کاربری داده شده
- مجسمهٔ بلند کیوان می تونسته این شکلی باشه
- در شب ساتورنالیا
- اما تو دوران روم باستان این خدا یه روی سیاهی هم داشت
- اون یکی کیوان یه غول عبوس و تنبلی بود
- که باعث کشمکش بی دلیلی از خشم و نفرت شد
- یه عمل خشونت بار و نگفتنی ای رو نسبت به پدرش انجام داد
- و پسر خودش رو قورت داد
- از بین همه سیارههای قابل دیده شدن
- برای چشمهای نامسلح آدمیان باستان
- کیوان کندترین هست
- که توضیح می ده چرا اسمش
- از روی نام خدای سرب نامگذاری شد
- شکی نیست که
- این ویژگیهای بیشتر منفی شخصیت کیوان
- بازتاب علائم سمّی و از قدیم شناخته شدهٔ سرب بود
- چیز خنده دار در مورد رومیان این بود که
- با وجود اینکه می دونستند
- تماس با سرب بدون شک مردم رو مسموم می کنه
- اونها رو عقیم می کنه و به دیوانگی میکشونه
- از کدوم فلز برای ساخت لولههای
- مربوط به سیستم معروف آبرسانی شون استفاده کردند؟
- راهنمایی میکنم شما رو
- کلمهٔ Plumbing (لوله کشی)
- از کلمهٔ یونانی "plumbum." به معنای سرب میاد
- از چه فلزی استفاده کردند که کف و دیوارهٔ حمومهای معروفشون رو روکش کنن
- و چه جوری تُرشیِ شرابشون که ترش شده رو یه ذره کم کنن
- برای لعاب دادن به خمرهها و دیگهای غذاشون از چی استفاده کردند؟
- یه سری مورخان هستند که می گن
- استفادهٔ گستردهٔ سرب یه دلیل اصلی
- توی ضعیف شدن و سقوط امپراطوری روم بوده
- چرا ادامه دادند به استفاده از سرب بااینکه
- از خیلی قبل تر می دونستند که سمّیه؟
- ارزون بود، خیلی چکش خوار و قابل انعطاف بود و آسون میشد باهاش کار کرد
- و اونایی که در بالاترین وسمّی ترین غلظت باهاش کار میکردند
- یعنی همون معدن کاران و کارگرانی که سرب رو فرآوری میکردند
- جونشون قابل صرفنظرکردن بود
- جونشون اهمیتی نداشت
- بَرده بودند
- بیشتر سرب دنیا از یه جایی به اندازه کافی و امن
- دور از موجودات زنده و دراعماق زمین شروع به ایجاد شدن کرد
- اما حدود سال پیش
- انسانها فهمیدند چه جوری زمین رو حفر کنند و برن تو اعماق
- و فلز رو از سنگها استخراج کنند
- زمانی که این عمارت تازه ساز بود
- حول و حوش دو سه هزار سال پیش
- رومیان داشتند هزار تن سرب در سال سرب تولید میکردند
- حالا چرا اصلا سرب سمّیه برای ما؟
- چون وقتی وارد بدن ما میشه
- خودش رو جای فلزای دیگه تو بدن مثل روی و آهن جا میزنه zinc and iron
- فلزایی که بدن ما واقعا برای رشد و نمو نیاز بهشون دارند
- آنزیمها تو سلولها گول این فریبکاری و تغییر چهرهٔ سرب رومی خورند
- و شروع می کنن به رقص
- اما این رقص مرگه چون که سرب یه شیاد و جاعل هویت هست
- که نمی تونه نیازهای حیاتی سلولها رو فراهم کنه
- سرب همین طور مسیر نوروترانسمیترها یا همون حاملهای پیام عصبی رو مسدود می کنه neurotransmitters
- یعنی همون ملکولهایی که مسیر ارتباط بین سلولها هستند
- میان تداخل میکنند با گیرندههای ملکولی
- که حیاتی اند برای حافظه و یادگیری
- این مخصوصا خیلی برای بچهها زیانباره
- اما مسمومیت سرب به هیشکی رحم نمی کنه
- اولش، ابتدای قرن بیستم
- سازندگان رنگهای سرب دار،
- صنعت تازهکار تبلیغات رو استخدام کرد که مصرف کنندگان رو متقاعد کنه
- که سرب بی ضرر هست برای کودکان
- روزی یه سرباز کوچولوی سربی به یه بچهٔ هلندی گفت که
- ما فامیلهای خوبی داریم که همه یه کم حاوی سرب هستند
- چرا یه مهمانی نمیدی که همه همدیگه رو ملاقات کنند و
- بقیه این خانوادهٔ خوشحال سربی رو ببینن؟
- اولین نفر برای این مهمانی لامپ سربی شاد و سرزنده بود
- گفت من خیلی درخشانم
- من همیشه شبها میدرخشم
- حتی یه ذره از درخششم هم به خاطر سر شیشهایم نیست
- به خاطر سرم هست که نور خیلی درخشان تری رو می ده
- چون که با سرب درست شده
- یه جفت گالش (کفش لاستیکی) وارد شدند و دست پسر رو گرفتند
- گفتند ما مراقبتیم چون که ما تو رو خشک و گرم نگه میداریم
- می دونی وقتی که داشتیم قالب میخوردیم، مردی که ما رو ساخت گفت
- ما قوی و سخت جون و بادوامیم
- به خاطر اینکه تو مواد داخل ما، سرب هست
- اما صنعت سرب اوایل دهه بیست بود
- که پر رونق شد
- موقعی که شیمیدان توماس میجلی Thomas Midgley
- و مخترع چارلز کترینگ از شرکت جنرال موتورز Charles Kettering -General Motors
- فهمیدند که تترااتیل سرب رو Tetraethyllead
- به عنوان ماده افزودنی ضدکوبش (anti-knock additive) به بنزین می تونن به فروش رسوند
- اونها یه شرک جدید را انداختند به نام شرکت اتیل Ethyl Corporation.
- یه بار برای استفاده به عنوان تترااتیل سرب حتی
- گاز سمی از سوی دپارتمان جنگ ایالات متحده بررسی شده بود
- برخلاف سرب توی رنگ، اتیل سرب محلول در چربی بود
- نصف یه فنجونش رو پوستت می تونست بکشه تو رو
- سازندگانش محاسبه کردند که
- میتونن میلیون تن ازش رو تو یه سال بفروشند
- تنها مشکل فقط این بود که
- بعضی از کارگرایی که این مواد رو تو کارخونهها
- در دلور و نیوجرسی فراروی میکردند، داشتند دیونه میشدند Delaware and New Jersey
- توهم می زندند و از پنجره میپریدند بیرون
- و در حال جیغ کشیدن میمردند
- این از اون شغلهایی پرسودی بود که به چیزی بیشتر
- از یه لامپ در حال رقص نیاز داشت برای تبلیغش
- اونچه نیاز بود، یه آدم از جامعهٔ علمی بود
- که ترس عمومی مردم رو بخوابونه و اون تصویر و سابقهٔ بَد سرب رو بهبود بده
- اونا آدم درست برای این کار رو پیدا کردند
- این از اون اولین دفعههایی بود که
- که از اعتبار علم استفاده شد
- که یه خطر برای جامعه و محیط زیست لاپوشونی بشه
- رابرت کیهو، دکتر جوانی از سینسناتی Robert Kehoe - Cincinnati
- از سوی جنرال موتورزاستخدام شد GM
- کیهو در ذهن عموم مردم یه شکّ علمی
- دربارهٔ خطرات سرب ایجاد کرد
- گفت سرب به طور طبیعی تو محیط زیست هست
- آره، ممکنه خطرات شغلی خاصی به همراه داشته
- برای اونایی که با سرب کار کردند، اما
- اما این خطرات می تونن با خلق قوانین احتیاط و پروتکلهایی از جانب صنعت ازشون اجتناب بشه
- هیچ شواهدی مبنی بر اینکه
- سرب خطری برای مصرف کنندگان داشته باشه، نیست
- برای دهههای متمادی هیشکی اونو به چالش نکشید
- تا اینکه کلیر پترسن رفت دنبال
- سن زمین
- تحقیق کلیر پترسن روی عمر زمین
- اونو متخصص پیشروی دنیا
- در اندازهگیری اندازههای بسیار جزئی سرب کرده بود
- و مثل همهٔ دیگران در اون زمان
- اون نتیجهگیری کرد که میزان زیاد سرب، به طور طبیعی بوجود اومده
- از اونجایی که اون یه دانشمند واقعی بود، شروع کرد
- به اینکه هرچی میتونه جستجو کنه تا بفهمه
- که چرخهٔ سرب در محیط زیست چه جوریه
- با هزینهٔ تحقیقی که موسسهٔ نفت امریکا براش فراهم کرده بود the American Petroleum Institute
- به دقت غلظت سرب موجود
- در آبهای دریایی عمیق و کم عمق رو اندازهگیری کرد
- باز هم، پترسن دید
- که اطلاعات اولیه اش معنی نمی ده
- فقط غلظتهای ناچیزی از سرب
- در آبهای عمیق اقیانوسها وجود داشت
- اما تو آبهای کم عمق و نزدیک به سطح
- غلظت سرب صدها مرتبه بیشتر بود
- در هر اقیانوسی دویست سیصد سالی طول می کشه
- که آبهای کم عمق با عمیق قاطی بشه
- این جوری بود که پترسن گفت حتما این مقدار زیاد سرب
- تو آبهای سطحی همین اواخر از راه رسیدند
- در غیر این صورت باید این مقدار سرب به طور مساوی توزیع می شده تو آبهای دریاها
- با دانستن مقدار سرب موجود تو جاهای کم عمق
- و زمانی که لازم بود تا این سرب با لایههای عمیق قاطی بشن
- اون تونست سرعتی که سرب درش اومده آبهای سطحی رو آلوده کرده رو تخمین بزنه
- پترسن از خودش پرسید
- چی می تونسته این مقدار سرب برای اقیانوسهای دنیا فراهم کرده باشه
- این همه سرب از کجا داره میاد؟
- فکر کنم بدونم، هریسن
- از بنزین سرب دار داره میاد
- اگه این طور باشه، پس ما یه مشکلی داریم، پت
- بخاطر اینکه این همون جاست که پولها (برای تحقیقات ما) میاد
- اما پترسن تسلیم بشو نبود
- رفت و مقاله علمی مربوط به این قضیه رو چاپ کرد
- مقالهای که پروندهای رو علیه بنزین سرب دار آغاز میکرد
- وقتی اون مقاله رو برای اون مجله معتبر علمی، نیچر فرستاد Nature
- پترسن اسم خودش رو دوم گذاشت
- اون اغلب این کار رو برای شاگرداش انجام میداد
- که شهرت علمی شون رو تقویت کنه
- یه عمر تلاش کرد که بی سر وصدا کار خودش رو بکنه و از معروف شدن
- و همه امتیازاتی که معروف شدن داره چشم پوشید
- تنها سه روز بعد از چاپ مقاله
- فشارها شروع شد
- - سلام دکتر پترسن - خوشبختم از آشنایی با شما
- بسیار تحت تاثیر کار شما قرار گرفتیم
- کار شما بسیار برای ما
- توی صنایع شیمی و نفت، جالب و مورد توجه هست
- خب، بدون کمک مالی شما ممکن نبود
- دقیقا. و خیلی کارهاست که ما می خوایم برای شما انجام بدیم
- خب، من یه مدتیه که دارم به اندازهگیری سرب تو یخهای قطبی فکر میکنم
- که ببینم اونجا هم همین الگوی اقیانوسها رو نشون می ده
- سرب؟ ولی شما پیش از این روش کار کردی
- ما داریم فکر میکنیم که وقتشه که بری سراغ بقیه عناصر جزئی
- در واقع دکتر پترسن
- توانایی ما برای پشتیبانی مالی شما تو هر زمینهٔ دیگهای
- عملا نامحدوده
- سرب یه سم عصبیه
- وقتی شما تترااتیل سرب رو از کارخونه به مقصد حمل میکنید
- قبل از اینکه اضافش کنید به بنزین
- مثل یه اسلحه شیمیایی باهاش کار میکنید
- دلیل داره این کار
- فکر میکنین اون همه سرب کجا میره
- بعد از اینکه از اگزوز خارج میشه؟
- فکرکنید به بلاهایی که ممکنه سر ما و بچه هامون بیاره
- دکتر کیهو نشون داده که میزان سرب
- موجود در محیط زیست مثل برف دسامبر طبیعیه
- چرا پس تو آبهای عمیق این مقدار نیست؟ ایناهاش
- بذارید نشونتون بدم
- ممنون بابت وقتتون
- وایستید، شما همین طور ادامه میدید به ریختن
- میلیونها تُن سم تو هوایی که ما تنفس میکنیم؟
- اگه تحقیقات من تجارت شما از رونق نندازه
- تحقیقات یه دانشمند دیگهای تو آینده می اندازه
- منابع مالی پترسن از صنعت نفت
- یه شبه پرید
- در واقع اونا تلاش کردند که کاری کنن اخراج بشه
- اما دولت امریکا، ارتش و نیروی دریایی
- کمیسیون انرژی اتمی، سازمان سلامت عمومی
- و بنیاد ملی علوم کنارش ایستادند
- و حمایت کردند از تحقیقاتش روی آلودگی سربی
- بررسی هاش از گرینلند تو شمالی ترین نقطهها
- تا قطب جنوب تو جنوبی ترین جاها
- و تا رودخونهها و کوهها و درهها میان شمال و جنوب، اونو کشوند
- حتی تو خشن ترین شرایط آب و هوایی
- پترسن و تیمش کار کردند که
- محیط بی عیب و نقص و بی آلودگی اتاق پاک رو ایجاد کنن
- لباسهای پلاستیکی شون هر روز عوض میشد
- با کارکردن تا ساعت در روز تو هوای زیر صفر
- یه تونل متری
- تو یخهای قطب جنوب حفر کردند
- یه جور سفر زمان بود
- که یخهایی رو در بیارن که مربوط به سه قرن قبلش
- مربوط به قبل از انقلاب صنعتی بود
- دماغت
- دماغتو تمیز کن، اَلدنگ
- هزار بار بیشتر سرب داخل بدن تو هست
- تا این یخ
- می خوای کل این نمونه رو آلوده کنی؟
- بعد از هفته کار سخت و طاقت فرسای جمعآوری نمونه
- اون هم با دقت و زحمت زیاد
- پترسن آماده بود که دوباره برگرده آزمایشگاه
- درست مثل اقیانوسها، پترسن فهمید که مقدار سرب
- تو برف مربوط به دویست سیصد سال پیش خیلی کمتره
- هر کجای زمین رو گشت
- هر چقدر که در زمان به عقب سفرکرد
- نتایج همشون یه داستان رو میگفتند
- میزان سرب طبیعی موجود در هوا و آب در گذشته
- با اختلاف زیادی پایینتر بود
- برای هزاران سال، می دونستند که سرب
- آسیبهای مغزی ایجاد می کنه، اختلال در رشد ایجاد می کنه
- رفتارهای خشن و حتی مرگ به همراه داره
- تو جستجوی خودش در یافتن عمر زمین
- پترسن پاشو گذاشت رو شواهدی
- مبنی بر مسمومیت تودهای مردم تو ابعادی بی سابقه
- اما کیهو و یه سری دیگه از دانشمندها
- که تو استخدام صنعت سرب بودند
- عموم جامعه رو متقاعد کردند که چیزی برای ترس وجود نداره
- همه فکرکردند که پترسن یه آدم غُد و یه دنده ست
- تا اینکه یه نفر خواست که بشنوه حرفاشو
- پترسن و تحقیقاتش در مورد سرب
- همگانی شد و حسابی مورد توجه همه قرار گرفت
- یافتهها شو تو یه
- مجلهٔ مهم سلامت محیط زیست چاپ کرد
- و نسخههایی رو برای رهبران مهم دنیا
- از جمله یه سناتور خیلی پرنفوذ فرستاد
- ادموند ماسکی از ایالت مین Edmund Muskie of Maine
- رئیس کمیسیون داخلی سنا در حوزهٔ آلودگی هوا و آب بود
- در اون یه جلسهٔ رسیدگی رسمی در ارتباط با مسالهٔ سرب ترتیب داد
- شاهد اول
- دکتر رابرت کیهو، مدافع علمی سالیان سالِ
- استفاده از بنزین سرب دار بود
- آیا این نتیجهگیری شما بوده که از
- تا زمان حاضر، هیچ گونه افزایشی
- در مقدار سرب
- تنفس و جذب شده از هوا به طور میانگین در بدن افراد پلیس راهنمایی رانندگی
- کارمندان بخش حمل و نقل، یا رانندگان وجود نداشته؟
- حتی کوچکترین شواهدی هم وجود نداره
- که تغییری در این تصویر (مقادیر سرب)
- دراین بازهٔ زمانی وجود داشته باشه
- هیچ شواهدی
- جلسهٔ رسیدگی جوری زمانبندی شده بود که
- موقعی اتفاق بیفته که دوآتشه ترین منتقد، کلیر پترسن، دور از اونجا، در قطب جنوب باشه
- اما اون به طور غیرقابل انتظاری
- در روز پنجم شهادتها سر و کلش پیدا شد
- به نظر می رسه که افزایشی در
- در غلطت سرب موجود در مردم
- در نتیجه مواجهه با محیط وجود داشته باشه
- درسته؟
- بله، درسته
- در شناسایی میزان معمول سرب
- شما از اندازهگیریهای واقعی در محل استفاده کردید؟
- بله
- آیا این مشاهدات
- با مشاهداتی که ما از سایر شاهدین شنیدهایم متفاوت هستند؟
- نه، همون مشاهدات هستند
- شما شهادت دادید که هیچ گونه تغییری
- در میزان طبیعی سرب وجود نداشته. درسته؟
- بله، درسته
- مطمئنید در این باره؟
- به یقین
- این سطوح از سرب که ما امروز در مردم میبینیم ممکنه معمول باشه
- اما به هیچ وجه طبیعی نیست
- پس شما با اعداد وارقام دکتر کیهو مخالف نیستید؟
- نه، نه
- شما داری می گی که اعداد و ارقامی یکسان
- دارند منتهی می شن به نتیجهگیریهایی متفاوت؟
- بله
- می دونید، این از اون چیزهاست که
- ما انتظار داریم از وکیلها بشنویم نه دانشمندها
- با این حرفتون موافقم، بله
- شما به نظر می رسه که از نتیجهگیری تون حسابی مطمئنید، دکتر کیهو
- از قضای روزگار من بیشتر از هر فرد زندهٔ دیگری
- تو این حوزه تجربه دارم
- سرب تو این سطح، یه عامل به شدت ضربه زننده
- به بدن انسان هست
- هیچ شواهد پزشکی ای وجود نداره که سرب
- خطری برای سلامت عمومی جامعه به همراه داشته
- این یه بی مسوولیتی هست که میلیونها تُن
- از یک مادهٔ سمّی رو از زمین استخراج و در محیط زیست پخش کنیم
- اگر شواهدی مبنی بر زیانبار بودنش بود، ما حتما پیداشون میکردیم
- نه اگه هدف شما فروش سرب باشه
- پترسن با این صنعت برای یه بیست سال دیگه جنگید
- تا اینکه سرب بالاخره در محصولات مصرفی آمریکا ممنوع شد
- مردی که عمر زمین رو محاسبه کرده بود
- همین طور باعث و بانیِ
- یکی از بزرگترین پیروزیهای قرن بیستم در حوزه سلامت عمومی جامعه شد
- عرض فقط دو سه سال، میزان میانگین سرب
- در خون بچهها، طرفای درصد کاهش پیدا کرد
- امروزه دیگه، جامعهٔ پزشکی، به اتفاق، داره این رو میگه که
- دیگه چیزی تحت عنوان مقادیر سمّی سرب
- هر چقدر هم کم، در بدن انسان وجود نداره
- امروزه دانشمندها آژیر خطر رو برای
- سایر خطرات زیست محیطی بلند می کنن
- گروههای ذینفع هم دانشمندان خودشون رو به استخدام در میارن که
- که موضوعات رو مغشوش کنن
- اما سرِآخر
- طبیعت که گول نمی خوره، می خوره؟
پخش کننده
[ویرایش]- فاکس
- نشنال جئوگرافیک