سبزوار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
افزودن گفتاورد حکیم سبزواری |
افزودن گفتاورد |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{ب|از سرّ آن دهان همه اسرار شد وجود|زان سبزه زار خط، بشد این خطّه سبزوار}} |
{{ب|از سرّ آن دهان همه اسرار شد وجود|زان سبزه زار خط، بشد این خطّه سبزوار}} |
||
{{پایان شعر}} |
{{پایان شعر}} |
||
*'''افضل الملک''' صاحب سفرنامه خراسان و کرمان که در عهد [[W:مظفرالدین شاه|مظفرالدین شاه]] میزیسته است، درباره سبزوار این چنین میگوید:<ref>{{یادکرد کتاب| نام خانوادگی = | نام = افضل الملک| پیوند نویسنده =|عنوان=[[سفرنامۀ خراسان و کرمان]]|ناشر=|چاپ=اول|شهر= |کوشش=|ویرایش= |صفحه= ۴۳|سال=|شابک=}}</ref>{{سر خط}} «سبزوار از شهرهایی است که بعد از فتنۀ چنگیزی احداث شده است. هوایش خنک است. غله و فواکه خوب از اینجا بیرون میآید. این شهر جزء خراسان است. لکن اهالیش به محبت و صفا و ذوق و همت بر سایر اهالی شهرهای خراسان حالیه رجحان دارند.» |
|||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۳
سبزوار از شهرهای استان خراسان در شمال شرق ایران.
از کتاب مثنوی مولوی
حکایت محمد خوارزمشاه
- حکایت محمد خوارزمشاه کی شهر سبزوار کی همه رافضی باشند به جنگ بگرفت اما جان خواستند گفت آنگه امان دهم کی ازین شهر پیش من به هدیه ابوبکر نامی بیارید.
شد محمد آلپ الغ خوارزمشاه | در قتال سبزوار پر پناه | |
تنگشان آورد لشکرهای او | اسپهش افتاد در قتل عدو | |
سجده آوردند پیشش کالامان | حلقهمان در گوش کن وا بخش جان | |
هر خراج و صلتی که بایدت | آن ز ما هر موسمی افزایدت | |
جان ما آن توست ای شیرخو | پیش ما چندی امانت باش گو | |
گفت نرهانید از من جان خویش | تا نیاریدم ابوبکری به پیش |
گفتاورد
- مولانا جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی:[۱]
سبزوار است این جهان بیمدار | ما چو بوبکریم در وی خوار و زار |
- هانری رنه دالمانی در سفرنامهٔ از خراسان تا بختیاری دربارهٔ نام سبزوار:
«شاید بهمناسبت باغهای زیادی که مانند کمربند آن را فراگرفتهاند، چنین (سبزوار) نامیده میشود.»[۲][۳]
- میرزا سراج:
«سبزوار یکی از شهرهای معظم حکومتنشین و آباد خراسان است. بسیار شهرچهٔ مرغوب و خوش آب و هوای قشنگ است. نسبت به سایر شهرهای خراسان پاکیزه و آزاده است.»
- ابوالحسن علی بن زید بیهقی در قرن ششم در باب «مضاف و منسوب به هر شهری» در کتابش نوشته:
«در هر ناحیتی و ولایتی چیزی بود بدان ناحیت و ولایت منسوب، گویند حکمای یونان، زرگران شهر حرّان، ... ادبای بیهق و غرض ازین نسبتها آن بود که در هیچ موضع دیگر مثل این چیزها که یاد کرده آمد، نبود.»[۴]
- حکیم سبزواری متخلص به اسرار:[۵]
از سرّ آن دهان همه اسرار شد وجود | زان سبزه زار خط، بشد این خطّه سبزوار |
- افضل الملک صاحب سفرنامه خراسان و کرمان که در عهد مظفرالدین شاه میزیسته است، درباره سبزوار این چنین میگوید:[۶]
«سبزوار از شهرهایی است که بعد از فتنۀ چنگیزی احداث شده است. هوایش خنک است. غله و فواکه خوب از اینجا بیرون میآید. این شهر جزء خراسان است. لکن اهالیش به محبت و صفا و ذوق و همت بر سایر اهالی شهرهای خراسان حالیه رجحان دارند.»
منابع
- ↑ به نقل از: محمود بیهقی، دائرةالمعارف بزرگ سبزوار، ج 3، ص 271.
- ↑ Henri Rene d Almani، هانری رنه دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه بهرام فره وشی، ابن سینا، تهران 1335
- ↑ سبزوار شهر دیرینههای پایدار -محمود بیهقی-ص 40-پاراگراف چهارم-بهمن 1370
- ↑ امین، سیدعلینقی. تاریخ سبزوار. به کوشش پروفسور سیدحسن امین. چاپ اول. تهران: دائرةالمعارف ایرانشناسی، ۱۳۸۲. ۶۷.
- ↑ بیهقی، محمود. سبزوار شهر دیرینههای پایدار. چاپ اول. کتابستان مشهد، ۱۳۷۰. ۴۱.
- ↑ سفرنامۀ خراسان و کرمان. چاپ اول. ۴۳.