مینو امیرقاسمی

از ویکی‌گفتاورد

مینو امیرقاسمی (زادهٔ ۲۱ اسفند ماه ۱۳۲۹) استادیار بازنشستهٔ جامعه‌شناسی ادبیات، نویسنده و محقق ایرانی است.

گفتاوردها[ویرایش]

کتابچهٔ فروتن آشپزی[ویرایش]

  • «اولین قدم آشپزی این است که سنت‌های آشپزی منطقه و سرزمینت را فراموش نکنی. نه، نه، صحبت از وطن‌پرستی و فیلم‌های آبگوشتی با پیاز له شده با مشت نیست، صحبت از امکانات غذایی موجود و ذائقه و ویژگی‌های آب و هوایی و جسمانی هر جایی است.»[۱]
  • «دومین قدم این که فکر نکنی سنت علیه مدرنیته است. هر حرکت مدرنی بر پایهٔ سنتی می‌تواند اتفاق بیفتد؛ پس اگر سنت آشپزی نداشته باشی، امکان تغییرات مدرن در آن را هم نخواهی داشت و هیچ کار مدرنی را نمی‌توانی در خلاء انجام بدهی.»
  • «اصلِ اصیل دیگر این که آشپزی کردن را نه کار بی‌ارزش بدانی، نه کار زن‌های خانه‌دار بیکار (!)، آن چنان‌که تفکر تاریخی مردانهٔ عامیانه تلقی کرده‌است و یا تصور فمینیست‌هایی که حتی نمی‌دانند «فمین» و «ایست» چیست.»
  • «بسیاری از مردانِ مرد را دیده‌ام که نه تنها در کار و شغل و خانواده شان عالی بوده‌اند، بلکه آشپزهای بسیار ماهری نیز هستند. غذای خوب می‌پزند، غذای خوب را می‌شناسند، مزهٔ دهانشان را می‌دانند، سر سفره با غذا محترمانه برخورد می‌کنند و هیچ‌یک از این مهارت‌ها را جنسیتی نمی‌کنند.»
  • «در ذهنیت بسیاری از خانم‌ها مثلاً فمینیست، آشپزی، تمیز کردن خانه، و در مجموع کارِ خانه، کاری است پست و دون شان زنان مدرن. آن‌ها دوست دارند یا ترجیح می‌دهند کارهای مردانه انجام بدهند و درست همین جاست که می‌توان مچ شان را گرفت: پس این فمینیست‌هایی مثل شما هستند که مردها و کارهای مردانه را برتر می‌دانند و می‌خواهند خودشان را شبیه آن‌ها کنند! بحث حقوق قانونی و اقتصادی و اجتماعی جداست البته اگر بتوان با آشپزی نکردن به آن دست یافت. پس هنرمندانه آشپزی می‌کنیم و عاقلانه دفاع! مثل بعضی آقایان که حمله نمی‌کنند و آشپزی شان هم عالی است.»
  • «و زن‌ها و آشپزی؛ زن‌ها، به تعبیر بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان، نازنین‌ترین موجوداتی بودند که با کار کشاورزی مردهای کمتر نازنین بیابانگرد شکارچی را به سکونت و تمدن و سر سفرهٔ غذا هدایت کردند و وقتی کار تولید کشاورزی معصوم به صنعت و سرمایه داری ددمنش تبدیل شد، مردها و زن‌های خیلی کمتر نازنین، بدوبدو، توی مترو، توی اتوبوس، توی ترن‌های هوایی و زمینی و فضایی ساندویچ به نیش کشیدند؛ ولی نگران نباش؛ هنوز سفره ای هست و خورشت هویجی که برای رفیقی پخته می‌شود تا او را و شکم غربت کشیدهٔ دوست و خود را سرشار از عاطفه ای هویجی کند.»

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. مینو امیرقاسمی، کتابچهٔ فروتن آشپزی، نشرمرکز، ۱۳۹۴.