مفتون همدانی

از ویکی‌گفتاورد

میرآقا بن شمس‌الدین کبریایی با تخلُّص مفتون، شهرت مفتون همدانی و لقب شمس العرفاء (۱۸۸۹، همدان - ۱۹۵۱، همدان) شاعر عرفانی، کنشگر آزادی‌خواه و سیاستمدار محلّی ایرانی بود.[۱]

گفتاوردها[ویرایش]

چشم امید
آنان که در مقام توکّل نشسته‌اند      چشم امید بر کرم دوست بسته‌اند
منگر به چشم کم به گدایان کوی عشق      کاین قوم بر سرادق عزّت نشسته‌اند
ما عاشقیم و سنگ ملامت نثار ماست      این کاسه را بسی به سر ما شکسته‌اند
دیوانه‌ام ز سلسله‌بندان زلف او      کز کاینات بند علایق گسسته‌اند
ای دل مزن و آه به قلب سپاه چرخ      کاینان ز راه، تازه رسیدند و خسته‌اند
حرف قلندری بشنو از قلندران      کاین طایفه ز سنگ و بد دهر رسته‌اند
آنان که قصر سلطنتی بر فراشتند      بر شاهراه خانه به دوشان نشسته‌اند
عالم محال یک شجر آدمیّت است      باقی به هر مقام که هستند هسته‌اند
حسنت چه آتشی‌ست که این آفتاب و ماه      چونان سپند ز آتش حسن تو خسته‌اند
آسودگی به گوشهٔ عزلت نشستن است      از بسکه خلق و دسته دسته‌اند
مفتون کمر ببند چو موسی به پیش خضر      چون پیروان خضر همه پی خجسته‌اند[۱]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. چهارم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۳۳۶۵. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.