مسجد جامع اصفهان

از ویکی‌گفتاورد

مسجد جامع اصفهان یکی از بناهای تاریخی شهر اصفهان است که قدمت آن به قرن دوم هجری قمری بازمی‌گردد. این مسجد در سال ۱۵۶ هجری قمری/۷۷۷ میلادی ساخته شد؛ مسجدی که کوچک و متناسب با جمعیت شهر اصفهان ساخته شده‌بود و باعث رشد شهرنشینی اصفهان شد. در سال ۲۲۶ ه‍.ق/۸۴۶ م و به فرمان خلیفه المعتصم عباسی، مسجد پیشین تخریب گشت و بنایی ستون‌دار به همراه سقفی چوبی، الگو گرفته از مسجد سامرا ساخته شد که هم‌اکنون هم قسمتی از ستون‌ها و دیوارهای آن باقی مانده‌است. اما مهم‌ترین تغییر مسجد در دوران سلجوقی صورت گرفت چرا که از الگوی «مسجد عربی» فاصله گرفت و با ساخت چهار ایوان در ضلع‌های شمالی، جنوبی، شرقی و غربی، سبکی جدید پدیدآورد که به «مسجد ایرانی» معروف شد. در قرون بعد و در طی دوره‌های ایلخانی، مظفری، تیموری، صفوی و قاجار نیز این مسجد شاهد تغییرات مهمی بود. در ماه ربیع‌الاول سال ۵۱۵ ه‍.ق این مسجد توسط اسماعیلیان به آتش کشیده‌شد اما در دوران بعد دوباره ترمیم شد.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «آنگاه که به دیدن مسجد جامع اصفهان رفتم و در زیر این گنبد جای گرفتم، متوجه شدم که تمام وجودم در تسخیر گنبد و مسجد است؛ چون در زیر این گنبد به خوبی می‌توان به شاهکار فناناپذیر و خلّاقه ایرانی‌ها پی برد؛ و به عظمت مسجد و گنبد آن اعتقاد پیدا کرد. من از آن به بعد، بارها به مسجد جامع اصفهان رفتم و با تماشای گنبد این مسجد، زبان به تحسین گشودم و عشق و علاقه خود را به اصفهان و ایران، روزافزون دیدم. به همین جهت می‌خواهم، بعد از اینکه دیده برهم نهادم، جسدم را را در این خاک مقدّس دفن کنند.»
  • «من نمی‌توانم نمونهٔ بهتری از مسجد جامع اصفهان به یاد آورم که نمایش توانایی ملت ما درآمیختن نفوذهای گوناگون فرهنگی و ممهور کردن آن به هویت ملی خود باشد. این گوهر هنر ایران اسلامی طی زمان درازی ساخته شد که از سده نهم تا سده شانزدهم را در بر می‌گیرد.»
  • «مسجد جامع که با مصالح گوناگون و به دست افرادی که از بسیاری جاها آمده‌اند ساخته شده، یکپارچگی برجسته‌ای را نشان می‌دهد و روشنگر آن است که آفرینش‌های بزرگ انسان به انفراد پدید نمی‌آید، بلکه نیازمند پرورده شدن در اقلیمی سازگار و مایه گرفتن از سرمشق‌های یک فرهنگ ملی زنده است تا عناصر سازنده آن را در یک کلیت اصیل و هماهنگ تحقق بخشد.»
  • مسجد جامع، بازماندهٔ هنر چهار دوران است: ایران باستان، ساسانی، سلجوقی و صفوی. این باز یکی از نمونه‌هاست که ایران تا چه حدّ به گذشته‌های خود آویخته بود. در کشور دیگری سنّت‌های کهن تا این پایه پافشاری نکرده‌اند که در ایران، و عجیب آنکه در کمتر کشوری نیز نوی‌ها اینگونه آسانی‌پذیر می‌شوند.

منابع[ویرایش]