کارل مارکس
ظاهر
(تغییرمسیر از مارکس)
کارل هاینریش مارکس (۵ مه ۱۸۱۸ ترییر، آلمان - ۱۴ مارس ۱۸۸۳ لندن، انگلستان) فیلسوف، اقتصاددان، روزنامهنگار، تاریخدان و بنیانگذار سوسیالیسم انقلابی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «هگل در جایی میگوید همه وقایع و شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان از نو به شکلی ظاهر میشوند. وی فراموش کرده اضافه کند: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی.»
- هجدهم برومر لوئیس بناپارت
- «تنها یک رابطهٔ اجتماعی معین بینِ انسانها است که در چشمِ آنها، شکلِ فانتزیِ رابطهٔ بینِ اشیا را به خود میگیرد.»
- سرمایه، جلد اول، صفحهٔ ۱۰۴، ترجمهٔ فارسی
- «ایدئولوژی تاریخی ندارد.»
- ایدئولوژی آلمانی
- «تمامی مناسبات ثابت و منجمد شده، همراه با زنجیره تعصبات و باورهای باستانی و قابل احترام آنها از میان میروند و تمامی نسبتهای نوپدید پیش از آنکه شکل پیدا کنند خصیصهای باستانی به خود میگیرند. هرآنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود، هرآنچه مقدس است دنیوی میگردد و انسانها در نهایت ناگزیر میشوند تا با شرایط واقعی زندگی و مناسبات خود با همنوعانشان، رو در رو شوند.»
- مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگلس/ ۱۸۴۸
- «اگر فرصتی دست دهد، حوصله خواهمداشت که در دو یا سهصفحه، روش عقلانی که هگل کشف کرده و بلافاصله آن را به عرفان آلودهاست، برای درک عامه، به صورت قابل استفادهای ارایه دهم.»
- نامه به فریدریش انگلس، ۱۵ ژانویه ۱۸۵۸
- «این شهوت سیریناپذیر سودجویی و این اشتیاق مداوم به صرافی، خصلتی است مشترک بین سرمایهدار و کسی که نقدینهاش را زیر لحاف پنهان داشتهاست، ضمن اینکه، ذخیره کننده، سرمایهدار ابلهاست و سرمایهدار، ذخیرهکننده عاقل.»
- سرمایه، جلد اول، قسمت اول، سومین بخش
- «شبحی برفراز اروپا به حرکت درآمدهاست، شبح کمونیسم.»
- مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگلس/ ۱۸۴۸
- «فلاسفه فقط به زعم خود جهان را تعبیر کردهاند؛ مسئله، دگرگونی آن است.»
- تزهایی دربارهٔ فویرباخ/ ۱۸۴۵
- «مَثلِ «پس از ما گو جهان را آب گیرد!»، شعار هر فرد و هر ملت سرمایهدار است.»
- سرمایه، جلد اول، قسمت دوم، هشتمین بخش
- «مذهب، آهِ شکسته در گلوی محرومان رنجدیده و ریشخند دنیای سنگدلی است که زائیدهٔ روح بیجان شرایط اجتماعی میباشد. دین افیون ملتهاست.»
- نقدی بر فلسفه حق هگل/ ۱۸۴۴
- «نسبت بین فلسفه و آموختن جهان حقیقی، مانند نسبت بین استمناء و همخوابگی است.»
- ایدئولوژی آلمانی، کارل مارکس و فریدریش انگلس/ ۱۸۴۶
- «نقاب اخلاقی - اقتصادی سرمایهداران تا زمانی چهرهٔ واقعی آنها را از دیگران میپوشاند که پولشان بدون وقفه به عنوان سرمایه کارایی داشته باشد.»
- سرمایه، جلد اول، قسمت هفتم/ ۱۸۶۷ میلادی
- «هیچکس مخالف آزادی نیست؛ حداکثر مخالف آزادی دیگران است.»
- گفتگو دربارهٔ آزادی مطبوعات و انتشارات/ ۱۸۴۲
واپسین سخن
[ویرایش]- «خارج شوید! آخرین کلمات مال دیوانهگان است که به اندازه کافی حرف نزدهاند.»
- آخرین کلام در بستر مرگ/ ۱۴ مارس ۱۸۸۳
منسوب
[ویرایش]- «آزادی از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد.»
- «اتحاد آنهایی که فکر میکنند و لذا رنج میبرند و آنهایی که رنج میبرند و لذا فکر میکنند، شرط دگرگونسازی جهان است.»
- «بزرگان تنها از آن رو بزرگ بنظر میرسند که ما (جلو آنها) زانو زدهایم، پس بگذار برخیزیم»
- «زیباترین چیز برای انسان زندگی است. زندگی فقط یکبار به او داده میشود، پس باید آن را چنان گذراند که سالهای به هدررفته عمر، موجب عذابی دردناک نگردد و بر پیشانی داغ رسوایی نزند و تا به هنگام بدرود زندگی بتوانیم بگوییم که همه اوقاتم صرف زیباترین چیزهای جهان، صرف مبارزه در راه رهایی بشریت بوده است. چون تصادف یا حادثهای تراژیک میتواند رشته آن را بگسلد.»
- «اگر انسان در جسم خود فانی، در عمل تاریخی خود، باقی است.»
دربارهٔ او
[ویرایش]- «در ساعت دو و چهل و پنج دقیقهٔ بعداز ظهر چهاردهم مارس، بزرگترین اندیشمند معاصر، از اندیشیدن بازایستاد. تنها دو دقیقه تنهایش گذاشته بودیم، در بازگشت او را در صندلی راحتیاش دیدیم که آرام، بسیار آرام، آرمیده بود و افسوس که آرامشی بود ماندگار. با درگذشت او، پرولتاریای مبارز اروپا و آمریکا، اندیشمند بزرگی را از دست داد که فقدان او جبرانناپذیر است. با گذشت زمان، فقدان این جان پرشور، ژرفتر و گستردهتر درک خواهد شد. درست همانطور که داروین قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل تاریخ انسانی را کشف نمود»
- فریدریش انگلس، در مراسم تشییع او (۱۷ مارس ۱۸۸۳)
- «کارل مارکس زمانی جهان را ترک گفت که میلیونها کارگر انقلابی، از معدنهای سیبری تا کالیفرنیا، از اروپا تا آمریکا، عاشقانه دوستش داشتند و در فقدانش سوگوار شدند. با صراحت میگویم: گرچه این انسان، مخالفان بسیاری داشت، اما هیچکس را با شخصیت وی خصومتی نبود.»
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |