فریدریش انگلس

از ویکی‌گفتاورد

فریدریش انگلس، سیاست‌مدار، اقتصاددان، فیلسوف، روزنامه‌نگار، مورخ و سوسیالیست آلمانی. زادروز: (۲۸ سپتامبر ۱۸۲۰ - ۵ اوت ۱۸۹۵ میلادی)

گفتاوردها[ویرایش]

سخنرانی در مراسم بدرود کارل مارکس/ ۱۷ مارس ۱۸۸۳[ویرایش]

  • «در ساعت دو و چهل و پنج دقیقهٔ بعدازظهر چهاردهم مارس، بزرگترین اندیشمند معاصر، از اندیشیدن بازایستاد. تنها دودقیقه تنهایش گذاشته بودیم، در بازگشت، او را در صندلی راحتیش دیدیم که آرام، بسیار آرام، آرمیده بود و افسوس که آرامشی جاودانه بود.»
  • «با درگذشت او، پرولتاریای مبارز اروپا و آمریکا، اندیشمند بزرگی را از دست داده‌است که فقدان او جبران‌ناپذیر است. با گذشت زمان، فقدان این جان پرشور، ژرف‌تر و گسترده‌تر درک خواهد شد. درست همان‌طور که داروین قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل تاریخ انسانی را کشف نمود»
  • «مارکس با کشف قانون «ارزش اضافی» بر این تاریکی پرتویی از نور پاشید. کشف چنین قوانینی می‌تواند جان پرشور و مغز اندیشمند هر فرزانه‌ای را تسکین دهد. زندگی در جوار هر انسانی که حتی یکی از این دو مسئله را کشف نموده باشد، بسی شادی‌آفرین است. مارکس در بسیاری از زمینه‌های علمی دیگر نیز به تحقیق و تفحص پرداخته‌است و مهم آن‌که در هر زمینه‌ای که به تحقیق همت گماشته، مانند علوم ریاضی، به حل مسایل مهمی دست‌یافته‌است.»
  • «مارکس، بیش از پیش و هر چیز دیگر یک انقلابی بود. او مبرم‌ترین هدف خود را نابودی نظام سرمایه‌داری و نهادهای برخاسته از آن قرار داد و زندگی خویش را وقف آگاهی پرولتاریا نمود تا این طبقه انقلابی، به جایگاه و نقش خود در انقلاب رهایی‌بخش جهانی پی‌برد. مارکس، مبارز پیگیر و پرشوری بود که در تاریخ به ندرت دیده می‌شود.»
  • «مارکس، انسانی بود که در طول زندگی درخشانش، بیشترین اتهام‌ها و توهین‌ها را تحمل کرد. دولت‌های دیکتاتوری و جمهوری، او را از کشورهای خود راندند. بورژواها، چه محافظه‌کاران و چه فوق‌دمکرات‌ها در شایعه پراکنی و ترویج نفرت علیه او به رقابت با یکدیگر برخاستند. با این همه، او نسبت به تمام این زشتی‌ها و پلشتی‌ها، بی‌تفاوت بود و آنها را یکسر نادیده می‌گرفت. تنها زمانی به آنها پاسخ می‌داد که ضرورتی انقلابی ایجاب می‌نمود.»
  • «کارل مارکس زمانی جهان را ترک گفت که میلیون‌ها کارگر انقلابی، از معدن‌های سیبری تا کالیفرنیا، از اروپا تا آمریکا، عاشقانه دوستش داشتند و در فقدانش سوگوار شدند. با صراحت می‌گویم: گرچه این انسان، مخالفان بسیاری داشت، اما هیچ‌کس را با شخصیت وی خصومتی نبود.»

نامه به کارل مارکس/ ۶ ژوئن ۱۸۵۳[ویرایش]

  • «به نظر من نابودی تجارت اعراب منطقه جنوب در دوران ماقبل محمد که تو کاملأ به حق، یکی از نکات مهم انقلاب اسلامی می‌شماری، به این رشته پدیده‌ها مربوط است. من به اندازه کافی با تاریخ بازرگانی شش سده اول مسیحی، به ویژه با شرایط عینی دنیا، که تا چه درجه‌ای مؤثر بودند که راه بازرگانی از طریق ایران به دریای سیاه و از طریق خلیج فارس به سوریه و آسیای میانه، بر راه آبی بحر احمر ترجیح داده شود، آشنا نیستم تا بتوانم داوری کنم؛ ولی به هرجهت این وضعیت، که در دوران سلطنت منضبط ساسانیان، کاروان‌ها با امنیت نسبی رفت و آمد می‌کردند و با توجه به این مهم که یمن از سال ۲۰۰ تا ۶۰۰ میلادی تقریبأ بی‌وقفه در قید اسارت حبشیانی که آن را تصرف و غارت کرده بودند قرار داشت- بی‌تأثیر نبود.»
  • «شهرهای جنوب عربستان که در دوران روم رونقی داشت از قرن هفتم تنها انبوهی از ویرانه‌های بیابانی بود. قبایل بدوی مجاور، طی این پانصدسال داستان‌های کاملاً افسانه‌ای و اساطیری دربارهٔ منشأ این شهرها درست کردند. الفبایی که بر کتیبه‌های موجود حک شده بود، تقریباً ناشناس ماند و از آن‌جاکه سنگ‌نبشته‌های دیگر زبان‌ها وجود نداشت، عملاً هر نوع خطی فراموش شد. از قراینی که این نوع پدیده‌ها به دست می‌دهند، می‌توان نتیجه گرفت که درکنار مشاجراتی که ناشی از دادوستدهای تجاری بود، تخریب عمدی و قهرآمیز نیز رخ می‌داد که فقط در ارتباط با هجوم حبشیان توجیه‌پذیر است.»
  • «اخراج حبشیان چهل‌سال پیش از ظهور محمد روی‌داد. این جنگ، نخستین طلیعه احساسات و عواطف ملی عرب بود. مضاف براین، حبشی‌ها که تقریباً تا حوالی مکه پیش‌روی کرده بودند- در شمال با مقاومت ارتش ایران روبرو شدند.»
  • «این روزها به بررسی تاریخ شخص محمد پرداخته‌ام؛ تاکنون فکر می‌کردم که این تاریخ خصلت یک واکنش بدوی علیه اهالی ساکن و فلاحان شهری است که به سختی دچار تفرقه مذهبی بودند و مذهب آن‌ها نیز آمیزه‌ای بود از کیش بیعت با یهودیت و مسیحیت در حال تجزیه و تلاشی.»

تجربه پارس و چین در جنگ‌های نامنظم[ویرایش]

  • «فروشندگان تمدن که بر روی شهرهای بی‌دفاع گلوله‌های آتشین شلیک می‌کنند و علاوه بر کشتار مردم، از تجاوز به زنان هم ابا ندارند، چنین شیوه‌هایی را (جنگ مردمی) می‌توانند پست، بربر و فجیع قلمداد کنند.»
  • «علی‌رغم تمام پیش‌داوری‌ها و نظریاتی که به ناآگاهی و بربریت آن‌ها اشاره دارد، و علی‌رغم تمام مواردی که ذکر می‌کنند، باید بپذیریم که این جنگ، یک جنگ مردمی است؛ و در یک جنگ مردمی و قیام ملی، ابزارها و شیوه‌هایی که مردم بکار می‌برند، قابل مقایسه با قواعد رایج در جنگ منظم نیست.»
  • «انگلیسی‌ها به بوشهر حمله کردند و درآنجا با مقاومتی بی‌باکانه ولی ناکارآمد مواجه شدند، اما مردانی که در بوشهر می‌جنگیدند، جزء ارتش منظم نبودند؛ جنبش مقاومت از افراد محلی فارس و عرب ساحل نشین تشکیل شده بود.»

منسوب[ویرایش]

  • «سرمایه‌دار بودن، فقط به مفهوم یک موضع‌گیری شخصی نیست، بلکه کسب یک موضع اجتماعی در زمینه تولید است.»
  • «تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است.»

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ
فریدریش انگلس
موجود است.