لیلا سلیمانی

از ویکی‌گفتاورد

لیلا سلیمانی (به فرانسوی: Leïla Slimani؛ به عربی: لیلی السلیمانی) (۳ اکتبر ۱۹۸۱) نویسنده و روزنامه‌نگار مراکشی‌تبار اهل فرانسه است.

گفتاوردها[ویرایش]

ملکهٔ سرخ[ویرایش]

  • «در قطار برای این که گریه نکند دندان‌هایش را به هم می‌فشارد. پیاده که می‌شود بارانی یخ زده، مزورانه، مانتو و موهایش را خیس می‌کند. قطره‌های باران از سردر خانه‌ها روی گردنش می‌چکد و بر اثر سرمایی که در تنش نفوذ کرده، می‌لرزد. به محض رسیدن به کنج خیابان خودشان و با وجود خلوت بودن آن، احساس می‌کند زیر نظر است. سرش را برمی‌گرداند، اما کسی را نمی‌بیند. سپس، در تاریک و روشن، بین دو اتومبیل، چشمش به مردی که چمباتمه زده‌است می‌افتد.»[۱]
  • «بازسازی صحنهٔ جنایت گاه همانند یک افشاگر عمل می‌کند؛ مثل مراسم جادوگرانی که با فرورفتن در خلسه ناگهان حقیقتی دردناک برایشان پدیدار می‌شود و با تاباندن نوری گذشته شان را آشکار می‌سازد. چه بسا، این جادو به محض ورود به صحنهٔ اتفاق عمل کند؛ جزئیات واقعه پدیدار شود و یک تناقص گویی، سرانجام معنا و مفهوم پیدا کند.»
  • «او فردا، به ساختمان خیابان اوت ویل که جلوی آن گل‌هایی پژومرده و تصاویری از دو کودک قرار گرفته‌است و خواهد رفت. از کنار شمع‌ها خواهد گذشت و سوار آسانسور خواهد شد. آپارتمان، که از آن روز ماه مه به بعد، هیچ تغییری در آن ایجاد نشده و هیچ‌کس برای بردن وسایل یا بازیافتن اوراق شناسایی قدم به آن نگذاشته‌است، بار دیگر صحنهٔ آن نمایش فلاکت بار خواهد شد. نینا دوروال نمایش شکوهمندانه خود را آغاز خواهد کرد.»

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. لیلا سلیمانی، ملکهٔ سرخ، ترجمهٔ افتخار نبوی نژاد، انتشارات کتاب کوله پشتی، ۱۳۹۶.