فریار اسدیان
ظاهر
فریار اسدیان نویسنده، شاعر عضو کانون نویسندگان ایران مؤسس انجمن قلم ایران در (تبعید) اهل ایران است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «به باور من، ما و مبارزان راه آزادی میهن ناگزیریم برای تکریم شأن انسان، برای توجه و استقرار حقوق بشر، برای برابری زن و مرد، برای رفع تبعیض جنسیتی، برای نجات محیط زیستِ در حال انهدام کامل، برای رهایی حتی سگها و گربههای این مرز و بوم که سفاکانه از سوی اوباشان اسلامی کشتار میشوند، برای مبارزه علیه خشکسالی و نهادینه شدن دروغ، برای نجات درخت و آب از چنگال چرک و خونین آخوند، با تمام توان و با بهرهگیری از همهٔ امکانهای خود، مبارزه را به درون مرزهای سیطرهٔ آخوندی منتقل کنیم. برای چنین مبارزهای هیچگاه شرایط به این گونه، آماده نبودهاند.»
- «اقتصاد در رژیم ور شکسته و به اقتصاد «خری» تغییر شکل داده است .»
- «سیاست آخوندی، تاکنون چنین بوده است که بحرانی را با ایجاد بحرانی بزرگتر، مهار کنند .»[۱]
- «پیش از جنگ جهانی دوم، تازیان مسلمان با یهودی کشی و یهودی آزاریهای تصورناپذیر و انسان ستیزانه، نزدیک به همهٔ یهودیان را از عراق و سوریه و مصر و دیگر سرزمینهای عربی، بیرون راندند. در آن هنگام، کشوری به نام اسرائیل وجود خارجی هم نداشت که بهانهای باشد برای مظلوم نمایی. آنان به تکلیف و وظیفهٔ اسلامی خود، عمل میکردند؛ درست مانند امروز، با این تفاوت که امروز، بهانهٔ آزاد سازی سرزمینهایی که گویا اسرائیل اشغال کرده است، در کف آنان است. برای ما باید روشن باشد که مسئول چنین وضعیتی در منطقه، بیش از چیز دیگری، اسلام است که مؤمن مسلمان را وامیدارد که با ناخودی کردن دیگران، هر جنایتی را با تکیه بر قرآن و حدیث و سنت، توجیه دینی کند. مشکل، تصاحب سرزمین دیگران نیست، مسئله اسلام است که باید از دایرهٔ مناسبات میان انسانها و از محدودهٔ ساماندهی مناسبات مردم و دولت، بیرون رانده شود. در غیر این صورت، هیچگونه صلحی در کار نخواهد بود؛ چنانکه تا کنون نیز، نبوده است.»[۲]
- «دختران موهایشان را بافتهاند.
بر کمرهایشان ردیف فشنگ هاست،
و بر دوششان سلاح سنگین تاریخ.
آنان، آینه در آینه زیبا چهرهاند،
و با سرود و خنده بر لبانشان به مصاف مرگ میروند.
مرگی که ریشه دوانیده ست در خاکِ خوبِ زندگانی
در مرز بی حفاظِ کوبانی.
آنان موهایشان را بافتهاند و بر فراز خانهها
بادِ پیروزی در پرچمها میپیچد.
اینجا، گورستان مرگ آوران است وُ سرچشمهٔ تازهٔ حیات
اینجا، چشم بیدار جهان،
اینجا، کوبانی ست.»[۳]