علیرضا محمودی ایرانمهر
ظاهر
علیرضا محمودی ایرانمهر (زادهٔ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۳ مشهد)، داستاننویس، فیلمنامهنویس و منتقد ادبی ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]فریدون پسر فرانک
[ویرایش]- «گاه عشق کیفری سخت سنگین و دردناک دارد. من دلدادهٔ فرانک بودم. زیباترین زنی که چشمانم در جهان دیده بود، زنی که مادر توست.»[۱]
- «زمانی که خویشتن را در بلندای خوشبختی و نیرو و شادمانی میپنداریم تخمه شومترین بدبختیها همراه ماست.»
- «تن و جان فقط تا هنگامی که زنده ای از آن توست، و این زمانی بس کوتاه است، بسیار بسیار کوتاه… پس آنچه به من میبخشی بسیار گران بها و تکرار ناشدنی است.»
- «توفان درختان را میشکند ولی ریشهها در زمین میمانند. شاید چیزی نیرومندتر از سرنوشت نیز در این جهان باشد.»
- «زندگی بی شمار دردها و ناکامیها دارد که هیچیک سزاوار آدمی نیست پدرم. هر آدمی میتواند فریب بخورد، مهربانترین دوست میتواند از پشت بر آدمی خنجر زند، کسی که بیش از همه با او نیکویی کردهای میتواند بر تو بیداد کند. این آیین جهان است. اگر از آن چشم دادگری و نیکویی داشته باشی ناکام خواهی ماند.»
- «امروز مردمان سرتا سر ایران دلاوری ایرج را می ستایند ولی آیا همهٔ این ستایشها فرزندی را که رفتهاست به آغوش من باز خواهد گرداند.»
- «ترس سرایت کننده تر از طاعون است و مردمانی که از درنده خویی تو میترسند خود یک به یک هر چند کوچک و ناچیز چون تو درنده خویی دیگر میشوند …»
- «مرگ سرنوشت ناگزیر همهٔ آدمیان است ولی آنچه مردمان را از هم دیگرگون میسازد زندگی آنان است. تو خویش را چنانکه زندگی کردهای خواهی شناخت زیرا در فراسوی مرگ جز فراموشی بی پایان هیچ نیست. بگذار مرگ تو را با هر که میخواهد با هر چه میخواهد برابر کند. بگذار زمانی که مرگ از راه میرسد تو را با سنگ و خاک و آتش و باد برابر کند … هرگز از آن بیمناک مباش، زیرا تا زمانی که تو زنده ای مرگ خیالی بیش نیست و زمانی که مرگ باشد تو دیگر نیستی …»
- «از هیچ چیز نترس، تو هیچ وقت از آغوشم دور نبوده ای.»
منابع
[ویرایش]- ↑ علیرضا محمودی ایرانمهر، فریدون پسر فرانک، انتشارات گمان، ۱۳۹۲.