صغیر اصفهانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
میگذرد
ای خوشا
محمدحسین بن اسدالله اصفهانی با تخلُّص و شهرت صغیر اصفهانی (۱۸۹۵، اصفهان - ۱۹۷۰، اصفهان) شاعر و صوفی ایرانی؛ کنشگر فرهنگی و درویش نعمتاللهی بود.[۱]
گفتاوردها[ویرایش]
به تغافل همه روزان و شبان میگذرد | حیف از این عمر که در خواب گران میگذرد | |
از بد و نیک جهان قصّه مخوان باده بخور | شادی اینکه بد و نیک جهان میگذرد | |
راستی قابل این نیست جهان گذران | که بگوییم چنین است و جان میگذرد | |
تا بگیری کله از سره رود ایّام بهار | تا نهی بار به سر، فصل خزان میگذرد | |
گذراند ز کمان فلکت نشست قضا | همچو تیری که با ناگه ز کمان میگذرد | |
وضع گیتی طلب از مهتر سیّاحان مهر | که بر او سیر کران تا به کران میگذرد | |
هر نفس عمر تویی سود کسان است صغیر | گر به تحقیق بینی به زیان میگذرد[۱] |
چیست دنیا در ره سیل و فنا ویرانهای | دل نبندد بر چنین ویرانه جز دیوانهای | |
ساده شو تا نقش حکمت را پذیری زانکه طفل | در پذیرد چونکه مادر خواهدش افسانهای | |
آب و خاک و سعی دهقان محض روپوش است و بس | قدرت حق است کآرد دانهها از دانهای | |
جمع کن افراد را با خود پی انجام کار | ارّه با دندانهها بُرّد، نه با دندانهای | |
گرم لاف از آشنایی ای که با ما میکنی | آنچه کمتر میکند بیگانه با بیگانهای | |
جان ز زهد خشک و آب بیاثر آمد ملول | ای خوشا جام شراب و نالهٔ مستانهای | |
طایر قدسم ز ترکیب مربّع یافتم | همچو زنبوران مقام اندر مسدّس لانهای | |
گر خدا میجویی از دل جو صغیر از آنکه نیست | در زمین و آسمان جز دل خدا را خانهای[۱] |
دربارهٔ او[ویرایش]
- «غلوّ دربارهٔ پیشوا و مراد و قطب، غلوّ دربارهٔ پیغمبر و امام و اعتقاد به خدائیشان، غلوّ دربارهٔ حضرت علی و گفتن این جمله صغیر اصفهانی در مذهب عارفان آگاه اللّه علی، علی است اللّه اعتقاد به اینکه علم امام غیرمتناهی است، اعتقاد به اینکه امام علم حضوری به همه امور غیبی و مافیالضّمیر مردم دارد و به علم حضوری میداند فلان کس مشغول دزدی است و فلان کس مشغول زناست و فلان کس مشغول قتل یک انسان مظلوم است و علم حضوری دارد که فلان غذا مسموم است و آن را میخورد، و اینکه در روایات آمدهاست: پنج چیزی که در آخر سوره لقمان است علم آنها مختصّ به خداست و جز خدا کسی آنها را نمیداند صحیح نیست و امام آنها را به علم حضوری میداند، اعتقاد به اینکه امام قبل از آنکه به امامت برسد باید همه حقایق را بداند و به همه امور غیبی به علم حضوری احاطه داشته باشد، اعتقاد به اینکه همانطور که ماشاءَاللّهُ کانَ ماشاءَالْاِمامُ کانَ و هیچ فرقی بین خدا و امام در این جهت نیست، اعتقاد به اینکه عیسی و مادرش مریم معبود انسانها هستند. همه اموری که ذکر شد از اعتقادات جمعی از ایرانیان و بعضی از عُلماست. اینگونه اعتقادات مخالف عقل و مخالف اسلام است و کسانی که اینگونه اعتقادات را دارند باید از این راه بازگردند و به آنچه مقتضای عقل و اسلام است معتقد شوند.»[۲]
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. چهارم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۱۷۰. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.
- ↑ غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین) ، صالحی نجف آبادی،انتشارات کویر.