پرش به محتوا

شهرهای ناپیدا

از ویکی‌گفتاورد

شهرهای ناپیدا یا شهرهای بی‌نشان یا شهرهای نامرئی یکی از رمان‌های ایتالو کالوینو است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد.

گفتاوردها

[ویرایش]
- همیشه با سری که به عقب برگشته است پیش می‌روی؟ - یا: - همه آنچه را که می‌بینی قبلاً پشت سر گذاشته‌ای؟ - یا بهتر: - سفر تو تنها در گذشته جریان دارد؟
تمام این سخنان برای آن بود که مارکو بتواند توضیح دهد، یا تصور کند توضیح می‌دهد یا چنین تصور شود که توضیح می‌دهد یا بالاخره بتواند به خود توضیح دهد که آنچه او در جستجویش است همواره چیزی در جلو رویش است و حتی اگر صحبت از گذشته به میان می‌آمد گذشته‌ای بود که رفته رفته با پیشروی او در سفرش دگرگون می‌شد. زیرا گذشته مسافر بسته به مسیری که طی کرده است تغییر می‌کند. منظور گذشته نزدیک نیست که با گذشت هر روز، روزی به آن اضافه شود بلکه گذشته بسیار دور است.
مسافر به محض ورود به هر شهر جدید گذشته‌ای را که بر آن تملکی نداشته بازمی‌یابد. غرابت آنچه دیگر نیستی یا دیگر مالکش نیستی در پیچ و خم اماکن ناآشنا و تصاحب نشده به انتظارت نشسته است.
مارکو به شهری وارد می‌شود، در میدانی به شخصی برمی‌خورد که لحظه‌ای را زندگی می‌کند که می‌توانسته است از آن او بوده باشد. او می‌توانسته است اکنون به جای آن مرد باشد. اگر در گذشته‌ای بسیار دور، زمان بر او متوقف می‌شد، یا اگر در زمانی بسیار پیش تر از آن، بر سر چهار راه، به جای در پیش گرفتن راهی که پیموده بود، راه دیگری را در جهت مخالف برمی‌گزید، بعد از گشت و گذاری دراز اکنون خود را به جای آن مرد در آن میدان می‌یافت.
اما او دیگر از آن گذشته واقعی یا مفروض خود کنار مانده است، دیگر نمی‌تواند توقف کند. باید راهش را تا شهر دیگری ادامه دهد، تا آنجا که گذشته‌ای دیگر در انتظارش نشسته است یا تا آنچه می‌توانست آینده احتمالی او باشد و اکنون زمان حال شخص دیگری است.
آینده‌های تحقق نیافته تنها شاخه‌هایی از گذشته هستند:
خان در این لحظه می‌پرسد: تو سفر می‌کنی تا گذشته ات را دوباره زنده کنی؟
می‌توانست سوالش را اینچنین نیز مطرح کند: - سفر می‌کنی تا آینده ات را بازیابی؟ - و جواب مارکو چنین بود: - دیگرجا، آیینه‌ای منفی است. مسافر با کشف آن همه که از آن او نبوده و هرگز نخواهد بود، به آن اندکی که از آن اوست راه می‌برد.[۱]

  • «لذتی که یک شهر به تو ارمغان می‌دهد، عجایب هفت تا هفتادگانه اش نیست، بلکه پاسخی است که به سوالت می‌دهد.»

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. ایتالو کالوینو، شهرهای نامرئی، ترجمهٔ ترانه یلدا، نشر باغ، ۱۳۸۱.