پرش به محتوا

سنگسار در اسلام

از ویکی‌گفتاورد

بگفته جان بورتان مجازات زناکار در قرآن[۱][۲] مورد با مجازات سنگسار تفاوت می‌دارد. برخی از فقیهان قدیمی دقیقاً به همین دلیل مجازات سنگسار را رد می‌کردند اما در کل اجماعی تقریباً متفق‌القول بین فقیهان در مورد مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین کلمات خدا بشوند وجود نداشت، و به همین دلیل اینگونه استدلال می‌کردند که حتماً می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده اما حجیت آن باقی مانده‌است. در تفاسیر قدیمی روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و غیره نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن تدوین شده می‌باشد.[۳] بدین سان برخی از علمای اهل سنت به صورت سنتی معتقد بودند که محمد تحت نظارت جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.

احادیث مربوط به شیعه

[ویرایش]

علی بن ابی‌طالب خطاب به خوارج می‌گوید:[۴] و حال اینکه می‌دانید پیامبر صلّی اللّه علیه وآله زناکار همسردار را سنگسار می‌کرد سپس بر جنازه‌اش نماز می‌خواند و ارثش را به اهلش می‌سپرد … و زناکار بی‌همسر را تازیانه می‌زد، آن گاه قسمت هر دو را از غنیمت می‌پرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسری بگیرند …

از محمد بن علی روایت شده‌است:

  • مرد و زن همسردار (که مرتکب زنا شده باشند) نخست صد تازیانه می‌خورند سپس سنگسار می‌شوند[۵]
  • امیرالمومنین (علی) دربارهٔ زنای محصنه به سنگسار حکم می‌کرد.[۶]
  • مردهمسردار (اگرزناکند) سنگسارمی شوند.[۷]

از جعفر صادق روایت شده‌است:

  • سنگسار حدّ بزرگ الهی، و تازیانه زدن حدّ کوچک الهی است[۸]
  • هر گاه مرد و زن آزاد زنا کنند، به هر کدام یک صد تازیانه می‌زنند. امّا مرد و زن همسردار باید سنگسار شوند[۹]
  • خداوند مشخص فرموده که رابطه جنسی تنها از راه حلال آن انجام گیرد؛ کسی که از ین حکم تخلف کند اگر مجرد باشد تازیانه می‌خورد، و اگر متأهل باشد رجم می‌شود، زیرا از حدود خدا تجاوز کرده‌است[۱۰]

احادیث مربوط به اهل سنت

[ویرایش]
  • الشعبی روایت می‌کند: بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت من او را طبق سنت رسول‌الله سنگسار کردم.[۱۱]
  • جابر روایت می‌کند: مردی از قبیله بنی اسلم وقتی که پیامبر در مسجد بود به نزد وی آمد و گفت "من آمیزش جنسی غیر مشروع داشته‌ام." پیامبر چهره اش را از او به سوی دیگری برگرداند. مرد باز جلوی صورت پیامبر آمد و چهار شاهد علیه خودش آورد. پیامبر اورا صدا کرد و گفت "آیا تو دیوانه ای؟، و پرسید آیا تو ازدواج کرده‌ای؟" مرد گفت "آری" پیامبر دستور داد تا اورا در مصلی سنگسار کنند. وقتی سنگها از گوشه‌های تیزشان بر او برخورد کردند او فرار کرد، اما اورا در حرا گرفتند و بعد کشتند.[۱۲]
  • ابن‌عباس گزارش داد که پیامبر به معز بن مالک گفت: آیا چیزی که در مورد تو به من رسیده‌است صحیح است؟ او گفت: در مورد من چه به تو گفته‌اند؟ پیامبر گفت: گفته‌اند که تو با یک کنیز (برده دختر) زنا کرده‌ای. او گفت آری من اینکار را کرده‌ام، و چهار بار به این گناه خود شهادت داد. سپس پیامبر اورا محکوم کرد و او سنسگار شد.[۱۳]
  • عباده بن صامت نقل کرده‌است، که رسول‌الله می‌گفت «از من فراگیرید»، الله راهی را برای آنها مقرر کرده‌است. وقتی که مرد مجردی با زن مجردی زنا می‌کند باید آنها را صد ضربه شلاق بزنید و یک سال آنها را حبس کنید، و وقتی که مرد متأهلی با زنی متأهل زنا می‌کند آنها را باید صد ضربه شلاق زد و بعد آنها را سنگسار کرد.[۱۴]
  • ابن‌عباس نقل می‌کند:

وقتی معز بن مالک پیش پیامبر آمد (برای اعتراف کردن)، پیامبر به او گفت تو احتمالاً تنها اورا (زن را) فقط بوسیده‌ای، یا به او چشمک زده‌ای یا به او نگاه کرده‌ای. او گفت "نه ای رسول خدا!" پیامبر با حسن تعبیر به او گفت، "آیا به او دخول کرده‌ای؟"، راوی اضافه کرد، بعد از آن (بعد از اعتراف کردن وی) پیامبر دستور داد که او را سنگسار کنند.[۱۵]

  • جابر بن عبدالله انصاری روایت می‌کند: مردی از بنی اسلم آمد پیش رسول‌الله آمد و به او اطلاع داد که زناکرده بود و ۴ بار علیه خود شهادت داد. رسول‌الله دستور داد مرد را سنگسار کنند چرا که او متأهل بود[۱۶]
  • جابر بن عبدالله گزارش داد: رسول‌الله (ص) فردی از بنی اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد[۱۷]
  • ابن‌عباس روایت می‌کند: من می‌ترسم که بعد از گذشت زمانی زیاد، کسی بگوید «به الله، ما آیه ای در مورد سنگسار در قرآن نمی‌یابیم»، و به همین دلیل با ترک یک وظیفه که الله آنرا وحی کرده‌است به گمراهی بروند؛ و مجازات سنگسار باید در مورد هر انسانی که ازدواج کرده باشد (مرد و زن)، و دچار دخول غیرشرعی شود، در صورتی که اگر شاهدان لازمه شهادت دهند یا اینکه حاملگی یا اعتراف اتفاق بیافتد پیاده شود. سفیان ادامه داد «من این حدیث را اینگونه به یاد می‌آورم» عمر گفت «به راستی که پیامبر خدا مجازات سنگسار را پیاده کرد و ما نیز بعد از او این کار را انجام دادیم».[۱۸]
  • از ابن‌عباس نقل شده که گفت: عمر گفت: خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم وبا تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد، وما هم سنگسار نمودیم، پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمی‌بینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند[۱۹]
  • عبدالله بن عمر روایت می‌کنند:[۲۰]

یک یهودی زن و مردی را از میان خودشان آورد که با هم رابطه نامشروع داشتند. پیامبر اسلام دستور داد این ۲ را در نزدیک قبرستان مسجد سنگسار کنند

  • ابو حریه و زید بن خالد الجهانی روایت می‌کنند:[۲۱]

مرد عربی پیش پیامبر اسلام آمد و گفت رسول‌الله، می‌خواهم بر اساس قوانین خدا برای ما قضاوت کنید. مخالف وی که بیشتر از او گوش می‌داد هم گفت بله قضاوت کنید بین ما بر اساس قوانین خدا و اجازه بدهید تا من هم سخن بگویم رسول‌الله گفت حرف بزن. او گفت پسر من کارگر این مرد است و با زنش رابطه نامشروع داشته مردم گفتند او باید سنگسار شود تا بمیرد. در عوض من حاضر شدم هزار گوسفند بعلاوه کنیزی خسارت دهم سپس من از فاضل دینی در اینباره پرسیدم. او به من گفت پسرت باید ۱۰۰ ضربه شلاق بخورد و ۱ سال تبعید شود؛ و زن این مرد باید سنگسار شود. رسول‌الله گفت بر اساس قانون الله بین شما قضاوت خواهم کرد کنیز و گوسفند به تو برخواهد گشت. پسرت ۱۰۰ ضربه شلاق خواهد خورد و یک سال تبعید می‌شود. تو انیس اگر زن این مرد اقرار به گناه کرد، سنگسارش کن. اونیس صبح روز بعد پیش زن رفت. زن اقرار کرد. پس رسول‌الله دستور داد تا زن را سنگسار کنند.

  • ابوبکره روایت می‌کند:

پیامبر (ص) زنی را سنگسار کرد. چاله ای که زن در آن قرار داشت (تا سنگسار شود)، (از پا) تا نوک پستان‌هایش عمق داشت[۲۲]

  • از عبدالله بن عباس نقل شده‌است که عمر در خطابه ای در حالی که روی منبر رسول‌الله نشسته بود گفت: براستی که الله تعالی محمد را با حقیقت فرستاد قرآن را نیز با او نازل کرد. آیه مربوط به سنگسار زناکار درمیان آیات وحی شده بود و ما آنرا خواندیم و فهمیدیم و حفظ کردیم. پیامبر سنگسار کرد و ما نیز بعد از او سنگسار کردیم. من بیمناک هستم که بعد از گذشت زمان شخصی بگوید ما سنگسار را در کتاب خدا نمی‌یابیم و با کنار گذاشتن یکی از فریضه‌های نازل شده توسط خدا به گمراهی بروند. همانا سنگسار کردن زناکار در صورتی که شاهدانی یافت شوند یا زناکار اعتراف کند یا آثار حاملگی در او یافت شود در قرآن یافت می‌شود و حق است.[۲۳]
  • ابن عمر روایت می‌کند که رسول‌الله (ص) زن و مرد یهودی را سنگسار کرد تا بمیرند، چرا که زنا کرده بودند

یک یهودی آن ۲ را پیش پیامبر (ص) آورده بود.[۲۴]

  • ابو حریه روایت می‌کند:

مردی پیش رسول‌الله آمد، زمانی که وی در مسجد بود و او را خطاب کرد: رسول‌الله، من زنا کرده‌ام. پیامبر روی برگردانید؛ ولی مرد ۴ بار علیه خودش شهادت داد. پیامبر گفت دیوانه شدی؟ مرد گفت نه. پرسید ازدواج کردی؟ مرد گفت آری. پیامبر گفت این مرد را ببرید و سنگسار کنید. جابر می‌گوید: من میان جمعیتی که سنگ پرانی می‌کردند حضور داشتم و ما او را در مصلا سنگسار کردیم. وقتی که بر اثر اصابت سنگ‌ها زخمی شد. فرار کرد ولی او را در الحره گرفتند و سنگسارش کردند[۲۵]

  • یک مرد از قبیله اسلم، پیش پیامبر آمد و اقرار کرد که زنا کرده‌است. پیامبر رویش را برگردانید تا اینکه مرد ۴ بار علیه خودش شهادت داد. پیامبر گفت دیوانه شده‌ای؟ مرد گفت نه. پرسید: ازدواج کردی؟ مرد گفت: بله. سپس پیامبر دستور داد مرد را سنگسار کنند؛ و مرد در مصلا سنگسار شد. وقتی سنگ‌ها او را زخمی کردند، او فرار کرد ولی او را گرفتند و او سنگسار شد. پیامبر بر جنازه اش نماز خواند[۲۶]
  • ابن عمر روایت می‌کند: یهودی زن و مردی را که زنا کرده بودند پیش پیامبر آورد و پیامبر دستور داد آنها را سنگسار کنند؛ و آنها نزدیک قبرستان مسجد سنگسار شدند.[۲۷]
  • الشیبانی روایت می‌کند من از عبدلله ابن ابوجعفر پرسیدم «آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام می‌داد؟»، پاسخ داد «بلی»، پرسیدم «قبل از نزول سوره نور، یا بعد از آن»، گفت «نمی‌دانم».[۲۸]

آیه سنگسار

[ویرایش]

در صحیح بخاری و صحیح مسلم ابن‌عباس از عمر بن خطاب نقل می‌کند:[۲۹] خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمی‌بینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند

روایت شیعیان

[ویرایش]

محمد تقی لسان الملک سپهر این حادثه را در سال ۴ هجری دانسته، روایت می‌کند: در میان جهودان خیبر مردی محصن با زنی محصنه زنا کرد. چون این تن از اشراف قبایل بودند، خویشاوندان ایشان مانع از قتل و رجم ایشان بودند و حیلتی می‌جستند که این به تأخیر انداختن را در اجرای حکم حق چنان بازنماید که موجب سرزنش نشود. پس به جهودان مدینه نامه کردند که حکم و حد زنا از محمد بازپرس کنید و ما را معلوم دارید، باشد که سخن به کام ما راند. پس کعب بن اُسَید و شعبة بن عمرو و مالک بن الصیف وکنانة بن اَبی الحقُیق و چند تن از دیگر جهودان به حضرت رسول خدای آمدند و سؤال کردند. جبرئیل حکم سنگسار آورد و پیغمبر ابلاغ حکم خدای را کرد.[۳۰]

در تفسیر نمونه از محمد بن علی نقل شده‌است که زمان نزول آیه سنگسار به رجوع یهودیان خیبری پیش محمد برای اعلام حکم مجازات زن و مرد زناکار همسردار بر می‌گردد[۳۱]

در تفسیر قمی آمده از قول محمد بن علی آمده‌است که آیه سنگسار در قرآن آمده‌است[۳۲]

از محمد بن جعفر پرسیدند که آیا سنگسار در قرآن هست؟ گفت بله. پرسیدند چگونه ؟. گفت: پیرزن و پیرمرد را رجم کنید که آنها شهوترانی کرده‌اند[۳۳][۳۴]

از جعفر بن محمد روایت است که گفت: آیه رجم در قرآن چنین بوده: پیرزن و پیرمرد را رجم کنید که آنها شهوترانی کرده‌اند[۳۵][۳۶]

سنگسار در زمان خلفای راشدین

[ویرایش]

عثمان بن عفان

[ویرایش]

مردی از قبیله جهنی، زنی را به نزدیک عثمان آورد و گفت: من این زن را نکاح بستم و زفاف کردم چون شش ماه تمام شمرده شد این زن فرزند را به دنیا آورد و این کودک جز از زنا نشاید بودن. عثمان فرمان داد تا او را ببرند و سنگسارش کنند این خبر به گوش علی بن ابی طالب رسید، او پیش عثمان آمد و گفت: ای عثمان چرا زنی بی گناه را رجم خواهی کرد مگر یاد نداری که خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: مدت شیر خوردن طفل ۲ سال است[۳۷] و در جای دیگر می‌فرماید: مدت آبستن و شیر دادن کودک سی ماه است.[۳۸] از این می‌توان دانست که اقل مدت حمل ۶ ماه است. عثمان چون این کلمات را بشنید دانست که حکم بر خطا کرده‌است کس فرستاد تا آن زن را بی زحمت رجم بازگردانند وقتی برسیدند که آن زن بی گناه را تن به زیر سنگ مسلمانان تباه بود[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲]

علی بن ابی طالب

[ویرایش]

الشعبی روایت می‌کند بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت «من او را طبق سنت رسول‌الله سنگسار کردم.»[۴۳]

آیت الله سید محمد جواد غروی

[ویرایش]

سید محمد جواد غروی سنگسار کردن زانی و زانیه را از احکام بنی اسرائیل می‌داند که خود بر دین موسی افزوده‌اند و ذکری از چنین حکمی در قرآن نیامده و در عمل قطعی پیامبر نیز وارد نشده‌است.[۴۴]

منابع

[ویرایش]
  1. سوره نور، آیه ۲: الگو:آیه
  2. سوره نساء، آیه 15: وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّیَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا
  3. Burton, John. "The Collection of the Qurʾān." Encyclopaedia of the Qurʾān.
  4. نهج البلاغه، سخنان علی بن ابی طالب ، گرد آوری توسط سیدرضی، خطبه ۱۲۷
  5. الإستبصار، جلد4، صفحه202:عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی الْمُحْصَنِ وَ الْمُحْصَنَةِ جُلِدَ مِائَةً ثُمَّ الرَّجْمَ
  6. وسائل الشیعة جلد28، صفحه62، حدیث 34209:عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَضَی امیرالمؤمنین علیه السلام لِلْمُحْصَنِ الرَّجْمَ
  7. وسائل الشیعة جلد28، صفحه62، حدیث34213:وَ عَنْهُ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْمُحْصَنُ یُرْجَمُ
  8. الإستبصار جلد4، صفحه202:عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الرَّجْمُ حَدُّ اللَّهِ الْأَکْبَرُ وَ الْجَلْدُ حَدُّ اللَّهِ الْأَصْغَرُ
  9. وسائل الشیعة، جلد28، صفحه62، حدیث 34210:وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْحُرُّ وَ الْحُرَّةُ إِذَا زَنَیَا جُلِدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ فَأَمَّا الْمُحْصَنُ وَ الْمُحْصَنَةُ فَعَلَیْهِمَا الرَّجْمُ
  10. اصول کافی جلد 5، صفحه 491، حدیث 3:عن عمرو بن قیس قال قال ابوعبدالله علیه السلام :وَ إِنَّ اللَّهَ حَدَّ أَنْ لَا یُنْکَحَ النِّکَاحُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ فَعَلَ غَیْرَ ذَلِکَ إِنْ کَانَ عَزَباً حُدَّ وَ إِنْ کَانَ مُحْصَناً رُجِمَ لِمُجَاوَزَتِهِ الْحَدَّ
  11. صحیح بخاری،جلد8،کتاب82،شماره803
  12. صحیح بخاری جلد 7 کتاب 63 شماره 195
  13. صحیح مسلم کتاب 17 شماره 4201
  14. صحیح مسلم کتاب 17 شماره 4191
  15. صحیح بخاری جلد 8 کتاب 82 شماره 813
  16. صحیح بخاری،جلد8،کتاب82،شماره805
  17. صحیح مسلم،کتاب17،شماره4216
  18. صحیح بخاری جلد 8 کتاب 82 شماره 817
  19. صحیح بخاری جلد ۸ کتاب ۸۲ شماره ۸۱۶
  20. صحیح بخاری،جلد۲،کتاب۲۳،شماره۴۱۳
  21. صحیح بخاری،جلد۲،کتاب۵۰،شماره۸۸۵
  22. سنن ابی داوود ، کتاب 38 ، شماره 429
  23. صحیح مسلم،کتاب 17 ،شماره 4194
  24. صحیح مسلم ، کتاب 17، شماره4212
  25. صحیح بخاری،جلد8،کتاب82،شماره806
  26. صحیح بخاری،جلد 8،کتاب82،شماره810
  27. صحیح بخاری،جلد9،کتاب42،شماره432
  28. صحیح بخاری، جلد8، کتاب82، شماره804
  29. صحیح بخاری bukhari:008.082.816 صحیح مسلم، muslim:017.4194
  30. ناسخ التواریخ، نوشته محمد تقی لسان الملک سپهر، به اهتمام جمشید کیان فر ، انتشارات اساطیر، جلد2 ISBN 964-331-112-0، صفحه‌های 979 و 980، در ادامه می‌نویسد چون این حکم با مراد ایشان راست نبود گفتند: در شریعت ما و احکام توریة حد زانی و زانیة سیاه کردن گونه و برنشانده وارونه بر شتر است تا گرد شهر بگردانند و مردمان را بدان حساب دهند. عبدالله بن سلام که یک تن از احبار (عالم دینی) یهود بود و-چنان‌که مذکور شد-مسلمانی گرفت حاضر بود. عرض کرد که:سخن ایشان از صدق و صواب بعید است و حکم زنا در توریة جز رجم و سنگسار نمودن نیست. پس فرمان شد تا توریة حاضر کردند و این معنی را با سخن عبدالله بن سلام راست یافتند، لاجرم آن زانی و زانیه سنگسار نمودند و رسول خدای فرمود:منم اول کسی که زنده می‌کند حکم خدای را هرگاه خواهند پنهان کنند و خداوند این آیت مبارک را نازل فرمود: ای اهل توریة به تحقیق که آمده‌است به سوی شما رسول ما، بیان می‌کند برای شما بسیاری از آنچه شما پنهان می‌کردید از کتاب خدا و عفو می‌کند از بسیاری و اظهار نمی‌کند (آیه15سوره مائده)
  31. تفسیر نمونه، جلد‏4، صفحه484:روایتی است که از امام باقر نقل گردیده که خلاصه‌اش چنین است:یکی از اشرافِ یهودِ «خیبر» که دارای همسر بود، با زن شوهرداری که او هم از خانواده‌های سرشناس خیبر محسوب می‌شد، عمل منافی عفت انجام داد، یهودیان از اجرای حکم «تورات» (سنگسار کردن) در مورد آنها ناراحت بودند، و به دنبال راه حلّی می‌گشتند که آن دو را از حکم مزبور معاف سازد و در عین حال، پایبند بودن خود به احکام الهی را نشان دهند. این بود که برای هم مسلکان خود در «مدینه» پیغام فرستادند: حکم این حادثه را از پیامبر اسلام بپرسند (تا اگر در اسلام حکم سبک تری بود، آن را انتخاب کنند و در غیر این صورت آن را نیز به دست فراموشی بسپارند). به همین جهت، جمعی از بزرگان یهود مدینه به خدمت پیامبر شتافتند. پیامبر فرمود: آیا هر چه حکم کنم می‌پذیرید گفتند: به خاطر همین نزد تو آمده‌ایم در این موقع، حکم سنگباران کردن کسانی که مرتکب زنای محصنه می‌شوند نازل گردید، ولی آنها از پذیرفتن این حکم (به عذر این که در مذهب آنها چنین حکمی نیامده) شانه خالی کردندپیامبر اضافه کرد: این همان حکمی است که در تورات شما نیز آمده، آیا موافقید که یکی از شما را به داوری بطلبم و هر چه او از زبان «تورات» نقل کرد، بپذیرید. گفتند: آری. پیامبر فرمودند: «ابن صوریا» که در «فدک» زندگی می‌کند چگونه عالمی است؟ گفتند: او از همه یهود به «تورات» آشناتر است. به دنبال او فرستادند، هنگامی که نزد پیامبر آمد، به او فرمود:تو را به خداوند یکتائی که «تورات» را بر موسی نازل کرد، دریا را برای نجات شما شکافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود، و در بیابان شما را از مواهب خود بهره‌مند ساخت سوگند می‌دهم بگو:آیا حکم سنگباران کردن در چنین موردی در «تورات» بر شما نازل شده‌است یا نه؟ او در پاسخ گفت: سوگندی به من دادی که ناچارم بگویم: آری؛ چنین حکمی در «تورات» آمده‌است. پیامبر فرمودند: چرا از اجرای این حکم سرپیچی می‌کنید؟ او در جواب گفت: حقیقت این است که: ما در گذشته این حدّ را دربارهٔ افراد عادی اجرا می‌کردیم، ولی در مورد ثروتمندان و اشراف خودداری می‌نمودیم. این بود که گناه مزبور در طبقات مرفّه جامعه ما رواج یافت تا این که پسر عموی یکی از رؤسای ما مرتکب این عمل زشت شد، و طبق معمول از مجازات او صرف‌نظر کردند. در همین اثنا، یک فرد عادی مرتکب این کار گردید، هنگامی که می‌خواستند او را سنگباران کنند، خویشان او اعتراض کرده، گفتند: اگر بنا هست این حکم اجرا بشود باید در مورد هر دو اجرا بشود، به همین جهت ما نشستیم و قانونی سبک‌تر از قانون سنگسار کردن تصویب نمودیم و آن این بود که: به هر یک چهل تازیانه بزنیم و روی آنها را سیاه کرده، وارونه سوار مرکب کنیم و در کوچه و بازار بگردانیمدر این هنگام، پیامبر دستور داد: آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار کنندو فرمود: خدایا من نخستین کسی هستم که حکم تو را زنده نمودم، بعد از آن که یهود آن را از بین برده بودند.
  32. تفسیر قمی، جلد2،تفسیر سوره نور (سورة النور مدنیة آیاتها أربع و ستون 64)، صفحه 95:... وکانت آیة الرجم نزلت: الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة نکالا من الله والله علیم حکیم وفی روایة ابی الجارود عن ابی جعفر (علیه السلام) فی قوله: (ولیشهد عذابهما) یقول ضربهما (طائفة من المؤمنین) یجمع لهم الناس إذا جلدوا. وقال علی بن ابراهیم: (ثم حرم الله عزوجل نکاح الزوانی فقال (الزانی لا ینکح إلا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحها إلا زان او مشرک وحرم ذلک علی المؤمنین) وهو رد علی من یستحل التمتع بالزوانی والتزویج بهن وهن المشهورات …
  33. متن حدیث: محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن هشام بن سالم، عن سلیمان ابن خالد، قال: قلت: لأبی عبدالله (علیه السلام): فی القرآن رجم؟ قال: نعم، قلت: کیف؟ قال: الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة برای مثال ببینید:
    • اصول کافی جلد7 صفحه177، بَابُ الرَّجْمِ وَ الْجَلْدِ وَ مَنْ یَجِبُ عَلَیْهِ ذَلِکَ
    • من لا یحضره الفقیه جلد4 صفحه26، کِتَابُ الْحُدُودِ، بَابُ مَا یَجِبُ بِهِ التَّعْزِیرُ وَ الْحَدُّ وَ الرَّجْمُ وَ الْقَتْلُ وَ النَّفْیُ فِی الزِّنَا
    • تهذیب الأحکام جلد10 صفحه4، کِتَابُ الْحُدُودِ، بَابُ حُدُودِ الزِّنَی
    • تهذیب الأحکام جلد8 صفحه195، کِتَابُ الطَّلَاقِ، بَابُ اللِّعَانِ
    • وسائل الشیعة جلد28، حدیث 34225 صفحه67، أَبْوَابُ حَدِّ الزِّنَا، بَابُ أَقْسَامِ حُدُودِ الزِّنَا وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْکَامِهَا
    • وسائل الشیعة جلد22،حدیث28976، صفحه437، بَابُ أَنَّ مَنْ قَالَ لِامْرَأَتِهِ لَمْ أَجِدْکِ عَذْرَاءَ لَمْ یَثْبُتِ اللِّعَانُ بَیْنَهُمَا بَلْ عَلَیْهِ التَّعْزِیرُ
    • بحار الأنوار جلد76 صفحه37، باب حد الزنا و کیفیة ثبوته و أحکامه
    • فقه القرآن جلد2 صفحه392
  34. الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ … کَانَتْ آیَةُ الرَّجْمِ فِی الْقُرْآنِ وَ الشَّیْخُ وَ الشَّیْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ بِمَا قَضَیَا الشَّهْوَةَ برای مثال ببینید:
    • تهذیب الأحکام جلد8 صفحه195، کِتَابُ الطَّلَاقِ، بَابُ اللِّعَانِ
    • وسائل الشیعة جلد22 صفحه437، بَابُ أَنَّ مَنْ قَالَ لِامْرَأَتِهِ لَمْ أَجِدْکِ عَذْرَاءَ لَمْ یَثْبُتِ اللِّعَانُ بَیْنَهُمَا بَلْ عَلَیْهِ التَّعْزِیرُ
  35. متن حدیث :عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کَانَ آیَةُ الرَّجْمِ فِی الْقُرْآنِ الشَّیْخُ وَ الشَّیْخَةُ [إِذَا زَنَیَا] فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَدْ قَضَیَا الشَّهْوَةَ برای مثال رجوع ببینید:
    • مستدرک الوسائل جلد18 صفحه40، أَبْوَابُ حَدِّ الزِّنَا، بَابُ أَقْسَامِ حُدُودِ الزِّنَی وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْکَامِهَا
    • دعائم الإسلام لنعمان بن محمد التمیمی المغربی جلد2 صفحه449، کتاب الحدود، فصل ذکر حد الزانی و الزانیة
  36. و کانت آیة الرجم نزلت الشیخ و الشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة نکالا من الله و الله علیم حکیم برای مثال ببینید:
    • تفسیر قمی، جلد2،تفسیر سوره نور (سورة النور مدنیة آیاتها أربع و ستون 64)، صفحه 95:... وکانت آیة الرجم نزلت: الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة نکالا من الله والله علیم حکیم وفی روایة ابی الجارود عن ابی جعفر (علیه السلام) فی قوله: (ولیشهد عذابهما) یقول ضربهما (طائفة من المؤمنین) یجمع لهم الناس إذا جلدوا. وقال علی بن ابراهیم: (ثم حرم الله عزوجل نکاح الزوانی فقال (الزانی لا ینکح إلا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحها إلا زان او مشرک وحرم ذلک علی المؤمنین) وهو رد علی من یستحل التمتع بالزوانی والتزویج بهن وهن المشهورات …
    • بحارالأنوار جلد76 صفحه34، باب حد الزنا و کیفیة ثبوته و أحکامه
  37. سوره لقمان، آیه ۱۴: وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ
  38. سوره احقاف، آیه ۱۵: وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ
  39. ناسخ التواریخ، نوشته محمد تقی لسان الملک سپهر، به اهتمام جمشید کیان فر، انتشارات اساطیر، عثمان بن عفان، ISBN 964-331-305-0، صفحهٔ ۹۵
  40. تاریخ یعقوبی، نوشته احمد بن اسحاق یعقوبی، برگردان به فارسی توسط محمد ابراهیم آیتی، ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد۲ ISBN 964-445-197-X، ص ۷۰
  41. World religions and Islam: a critical study, Part 1 By Hamid Naseem Rafiabadi,ISBN 81-7625-414-2, page276
  42. موطأ الإمام مالک، کتاب الحدود، رجم:وحدثنی مالک أنه بلغه ان عثمان بن عفان أتی بامرأة قد ولدت فی ستة اشهر فأمر بها ان ترجم فقال له علی بن أبی طالب لیس ذلک علیها ان الله تبارک وتعالی یقول فی کتابه «وحمله وفصاله ثلاثون شهرا» وقال «والوالدات یرضعن أولادهن حولین کاملین لمن أراد أن یتم الرضاعة» فالحمل یکون ستة اشهر فلا رجم علیها فبعث عثمان بن عفان فی أثرها فوجدها قد رجمت حدثنی مالک انه سأل بن شهاب عن الذی یعمل عمل قوم لوط فقال بن شهاب علیه الرجم أحصن أو لم یحصن
  43. صحیح بخاری، جلد۸، کتاب۸۲، شماره۸۰۳
  44. فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال، ۱۳۷۷، بخش پنجم:حدود و تعزیرات
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ