رضا بهاری

از ویکی‌گفتاورد

رضا بهاری شاعر و ادیب بهاری که در دهه‌های بین ۱۰۸۰ تا ۱۱۶۰ هجری شمسی و دوره کریم‌خان زند اوج شکوفایی وی بوده‌است.

آثار مکتوب از رضا بدست نیامده اشعار او سینه به سینه محفوظ مانده بود

نصایح در قالب شعر[ویرایش]

نادان بازاری

  • اگر گی‌سان یوز ایل آق و قرمزی
    • اگر ۱۰۰ سال لباس فاخر پوشیده باشی.
  • چولقالار آخردی بش آشون بزی
    • نصیب‌ات دست آخر پنج متر پارچه است.
  • رضا بهارلی‌نین گوهر دیر سؤزی
    • سخنان رضای ساکن بهار مثال گوهر بود.
  • نادان بازاریدی خریداری یوخ
    • اما حیف بازار جهالت بود خریدار نداشت.

سان بازاری

  • یِقل سی گَلسی‌لار گوهرشناس‌لار
    • بیایند حضور یابند گوهرشناسان شهر
  • جمع اولسی صرّاف‌لار کان بازاریدی
    • جمع گردند صرافان موعد حکمت است
  • سلطان چخسه تختَه دیوان ایلَه‌سی
    • پادشاه بر تخت نشیند ناظر و ظاهر باشد
  • یَقل‌سی غول‌لاری سان بازاریدی
    • امراء وزراء لشکریان شاه هم جمع گردند موسم سان دیدن است.[۱]

کهنه دشمن

  • رضانین سؤزلَری هامی شکر دِی
    • همهٔ گفته‌های رضا مِثل شکر هست
  • ایشتمیانلَرون قولاقی کَر دِی
    • آنها که نمی‌شنوند گوششان کر هست
  • عزراییل حقّ‌قَه بیر قابل نوکر دِی
    • عزرائیل برای حق یکی نوکر قابلی هست
  • اِذنِه ائولسا فرصت ورَمَز آدامَه
    • رخصت داشته باشد به انسان امان نمی‌دهد[۲]

ایل سیاقی

  • داد آقالر، داد ملّالر، قاضی‌لر
    • ای بزرگان، ای علما، ای قضات
  • حقدَن گلن آلیمیزدا یازه‌لر
    • سرنوشت از عالم بالا رو پیشانی نوشته
  • بیر ایگید که قطاریندَن ائوزولر
    • جوانمردی که از ریل زندگی کنار گذاشته شود
  • الله‌هینَه امید باغلار یاخچی‌دِ
    • بجز خداوند نباید به احدی امید داشته باشد

معراج‌نامه[ویرایش]

معراج‌نامه اثری از رضا بهاری در قالب نظم است که حکایت به آسمان رفتن حضرت محمد را بیان می‌نماید.

مراحل عروج به آسمان (معراج‌)
  • بیر گَجَه خالق بویوردی
    • شبی معبود فرمود
  • جبرئیل اِیاقَه دوردی
  • گَلوب پیغمبری گؤردی
    • آمد به دیدن پیامبر
  • تکلیف اَیلده بالایَه
    • مکلف نمود سفر به آسمان

.....

  • رسول دوروب یولا دوشدی
    • رسول خدا بلند شده براه افتاد
  • سوار اِولوب بُراق اِوشدی
    • سوار شده موکب پرواز کرد
  • دوردومجه عرشَه یِتشدی
    • به طبقه چهارم آسمان رسید
  • یِتدی مسجد‌الاقصیٰ یَه

.....

  • پیغمبرلَر توتدی جهاز
    • پیامبران در تدارک جهیزیه
  • رسولی اِیتدلار پیشواز
    • رسول خاتم را کردند پیشوا
  • نبی اِولوبدی پیش نماز
    • نبی شده پیش نماز
  • حمد ایلدیلار خدایَه
    • همه شکر خدا کردند

.....

  • زینت‌لَری دوق‌قوز رواق
    • زینت‌هاشان نُه طبق
  • آسمان اِولدی چلچراغ
    • آسمان شده نور باران
  • بیر مکانَه چاتدی بُراق
    • یک مکانی رسید موکب
  • حقّی یوخ گیچسون اِوتایَه
    • اجازه نداشت گذر کند

.....

  • رفرف قالدی فراقی‌نَه
    • رفرف بماند در فراقش[۴]
  • یوزمین اندوه و آهی‌نَه
    • با صد هزار آه و درد
  • رسول‌دَه اِئوز ایاقی‌نَه
    • رسول الله با پای خودش
  • ...................
    • ..................

.....

  • بیر مدت‌دَه اِوردَ قالدی
    • یک مدتی در آنجا بود
  • عرض اَیلدِه مطلب آلدی
    • عرض نموده مطلب گرفت
  • رخصت آلوب یِره گلدی
    • اجازه خواست زمین آمد
  • یِتشدی دولت سرایَه
    • رسید به دولت سرا

پانویس[ویرایش]

  1. منظور حکیم از دو موضوع کان و سان مبهم است؛ شاید کان به معنی معدن یا وفور خلاقیت ذهنی بوده باشد و سان توجه و دقت بیشتر به کان یا همان نخبه دوران یعنی رضا هست.
  2. تخلص شاعر اغلب رضا بوده ولی گاهی هم با عناوین رضابهاری یا گؤچگ‌رضا بیان می‌شود
  3. ظاهرا به عقیده قدما مسجدالاقصی در طبقه چهارم آسمان قرار داشت
  4. احتمالا منظور سجاده یا زیر انداز عبادت بوده

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ