رزا لوکزامبورگ

از ویکی‌گفتاورد
رزا لوکزامبورگ

روزا لوکزامبورگ یکی از بحث انگیزترین زنان دوران جدید، در ۱۸۷۱در لهستان به دنیا آمد و در ۱۹۱۹ در آلمان، به دست عوامل نظامی گروههای فشار غیر رسمی به قتل رسید.

دارای منبع[ویرایش]

  • «آزادی برای طرفداران حکومت، تنها برای اعضای حزب، هر چقدر هم که تعدادشان زیاد باشد، آزادی نیست، آزادی دست کم، آزادی کسی است که دیگر گونه می‌اندیشد. »
  • «تنها طریقی که به نوزایی می‌انجامد، همانا مکتب زندگی عمومی است، یک دموکراسی بسیار گسترده و بی کمترین محدودیت، افکار و آرای عمومی، بدون انتخابات عمومی، بدون آزادی مطبوعات و آزادی گردهمایی نامحدود، بدون برخوردآزادعقاید،زندگی در تمامی نهادهای عمومیش می پژمردوزمینگیر می‌شود، ودیوانسالاری تنها عنصر فعال باقی می‌ماند.»
  • «پس بکوش تا یک موجود انسانی بمانی. و این بدان معناست که محکم، روشن‌بین و سرزنده باشی. یک موجودانسانی ماندن، یعنی اگر نیاز باشد، تمام زندگی خودرا، شادمانه، بر«ترازوی بزرگ سرنوشت» افکندن، اما، درهمان حال، ازهر روز آفتابی، از هرابر زیبا به وجدآمدن.»
  • «باید جهانی را از بن دگرگون کرد؛ اما، هر اشکی که می‌ریزد آنگه که بتوانند آنرا بسترند از دیدگان، رسوایی انگیز است؛ و هر موجود انسانی، که در وقت شتاب خویش، در پی انجام یک کار سترگ و سخت، از سر بی احتیاطی، خرد می‌سازد به زیر پا، یکی فرد ضعیف بی دفاعی را، یک جنایت مرتکب گشته است .»
رزا لوکزامبورگ (سمت راست) و کلارا زتکین در سال ۱۹۱۰
  • «می دانم که برای هر موجود انسانی، برای هر مخلوق، زندگی خودش تنها دارایی است، دارایی یکتایی که در اختیار دارد و با هر مگس کوچکی که از روی بی توجهی پامال نمایند، هر بار پایان جهان فرا می‌رسد. این زندگی فردی را، این تنها دارایی را – نباید به تاراج برد. باید با خود اندکی انسانی زندگی کرد. نباید از عشق کناره جست. نباید – همچون کلارا زتکین - به عادت دیوانه وار کار کردن بی وقفه تسلیم گردید.»
  • «مرحمت راستین آن نیست که حقیقت را به خاطر مدارا با کسی از وی پنهان دارند، بلکه اینست که، برعکس به او بگویند.»
  • (در عکس العمل به مرگ گربه اش می می که از او پنهان کرده بودند.)
  • «در شهر بزرگ برلین که دو و نیم میلیون سکنه دارد، حتی یک دوست ندارم. در حال حاضر، این ایده به من چنان لذتی می‌بخشد که باآرامش ساده دلانه‌ای به آن لبخند می‌زنم.»

منبع[ویرایش]

زن شورشی (زندگی و مرگ رزا لوکزامبورگ) نوشته: ماکس گالو ترجمه: مجید شریف

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ