دشمنان، یک داستان عاشقانه

از ویکی‌گفتاورد

دشمنان، یک داستان عاشقانه (به انگلیسی: Enemies, A Love Story) نام رمانی از ایزاک بشویس سینگر نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات است.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «هربار که هرمان، کشتار حیوانات و ماهی‌ها را مشاهده می‌کرد، فقط یک چیز به ذهنش می‌رسید: تمام انسان‌ها در رفتار با دیگر موجودات، نازی بودند.»[۱]
  • «خدای واقعی از ما متنفر است. اما ما در خیال، بتی ساخته‌ایم که دوستمان دارد و ما را بندگان خاص خودش آفریده. تو خودت گفتی که کافران خدا را از سنگ می‌سازند و ما از رؤیا.»
  • «هر کس مزهٔ مرگ را چشیده باشد، دیگر کاری با زندگی ندارد.»
  • «خواستن یک چیز است و قادر به انجام دادن کاری بودن چیز دیگر. همه چیز باید تکامل طبیعی خود را داشته باشد حتی روابط شخصی.»

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. ایزاک بشویس سینگر، دشمنان، یک داستان عاشقانه، ترجمهٔ احمد پوری، انتشارات باغ نو، ۱۳۹۳.