جان استوارت میل
ظاهر
جان استوارت میل (زاده ۲۰ مه ۱۸۰۶ در لندن – درگذشته مه ۱۸۷۳ در آوینیون)، فیلسوف بریتانیایی سدهٔ نوزدهم بود. او گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، شناختشناسی، اخلاق و اقتصاد قلم میزد، در عرصه سیاست نیز فعال بود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «میدانید که کارم را کردهام.»
- واپسین سخن در بستر مرگ
- «بزرگترین احترام بخداوند این است که بگوییم ما چیزی نمیدانیم.»
زندگینامه خودنوشت جان استوارت میل
[ویرایش]- «جهان مبهوت خواهد شد اگر بداند که تابناکترین گوهرهایش، برجستهترین چهرههایی که عقل و فضیلت شان شهرهٔ خاص و عام است، کاملاً در قبال دین شکاک اند.»
- صفحهٔ ۶۴
- «در نظر پدرم فایدهٔ افزایش آزادی دو جنس این بود که نیروی تخیل دیگر روی مسألهٔ رابطهٔ بدنی و ملحقاتش زیاد درنگ نمیکند و آن را به صورت یکی از موضوعهای مهم زندگی درنمیآورد. اشتغال ذهن به این مسئله در حکم نوعی انحراف تخیل و احساسات است؛ و او آن را یکی از ریشهگیرترین و گسترشیابندهترین آفات ذهن آدمی میدانست.»
- «همهٔ احساسها و کیفیتهای ذهنی و اخلاقی، خواه از نوع خوبی باشند یا از نوع بد، نتیجهٔ همبستگی با تداعی معانیاند، و این که یک چیز را دوست میداریم و از چیز دیگر بیزاریم، از یک قسم عمل یا اندیشه لذت میبریم و از دیگری رنج میکشیم، همه در نتیجهٔ نسبت دادن مفاهیم و چیزهاست، که در اثر آموزش یا تجربه حاصل میشوند.»
- صفحهٔ ۱۳۹
- «فقط کسانی (به گمانم) سعادتمندند که ذهنشان را به موضوعی جز سعادت خودشان معطوف سازند، به سعادت دیگران، به پیشرفت نوع آدمی، حتی به هنر یا پیشه ای که نه به عنوان وسیله بلکه خود به عنوان هدفی آرمانی انتخاب شود. به هر حال آنان چون ذهنشان متوجه چیز دیگری است، در هر حال سعادت را مییابند.»
- صفحهٔ ۱۴۴
- «بهترین اثر و نتیجهٔ موسیقی، برانگیختن شور درونی، و به اوج رسانیدن احساسهایی از نوع متعالی است، که قبلاً در شخصیت وجود دارند. اما این هیجان گرما و التهابی به آنها میبخشد که، اگرچه در اوج خود ناپایدارند، برای حفظ و تقویت آنها در مواقع دیگر ارزش بسیار دارد.»
- صفحهٔ ۱۴۶
- «اگر چه شخصیت ما را اوضاع و احوال یا شرایط محیط شکل میدهند، خواستهای خود ما بیشتر میتوانند شکلدهندهٔ آن اوضاع و احوال باشند. ارادهٔ ما با تأثیر گذاردن در برخی اوضاع و شرایط ما، میتوانند عادتهای آینده یا تواناییهای اراده کردن را در ما تغییر دهند.»
- صفحهٔ ۱۶۷
- «جاذبهٔ صِرف آنچه مجالست نامیده میشود، برای کسانی که در اوج کمال نیستند، همانا امیدی است به اینکه برای اندکی نزدیک شدن به اوج کمال مساعدت شوند، اما برای کسانی که در قلهٔ افتخار قرار دارند، این نوع مجالست عمدتاً رعایت آداب و رسوم و انطباق با مقتضیات مقام و منصبی است که دارند.»
- صفحهٔ ۲۱۴
- «کسی که خردی والا دارد هرگز نباید به محفل غیرروشنفکری قدم گذارد، مگر آن که بتواند به عنوان پیشوا بدان وارد شود.»
- صفحهٔ ۲۱۵
- «اکنون متقاعد شدهام که پیشرفتهای بزرگی نصیب افراد بشر نخواهد شد مگر آنکه تغییر بزرگی در ساختار اساسی وجوه اندیشهٔ آنان روی دهد. عقاید کهنه در دین، اخلاق و سیاست، چنان در اکثر ذهنهای روشناندیش بیاعتبار شدهاند که بخش بیشتر خاصیت و کارایی خود را بهطور قطع از دست دادهاند، لیکن هنوز آن قدر خون زندگی در وجودشان دارند که به صورت مانعی قوی در راه رشد هر گونه عقاید بهتری در مورد آن موضوعات درآیند. هنگامی که ذهنهای فلسفی جهان نتوانند دیگر به دین جهان ایمان داشته باشند، یا فقط بتوانند با جرح و تعدیلهایی که منجر به تغییر اساسی در سرشت آن خواهد شد بدان معتقد گردند، دورهٔ برزخی از معتقدات ضعیف، عقلهای عقیم، و سستی فزایندهٔ اصول آغاز میشود که به پایان نخواهد رسید مگر آنکه رستاخیزی در شالودهٔ عقیدتی آن ذهنها وقوع یافته باشد- رستاخیزی که به تعالی ایمانی، خواه دینی و خواه صرفاً انسانی، بیانجامد که آنان بتوانند براستی ایمان آورند: و هنگامی که امور بر این روال باشد هر گونه اندیشیدن و نوشتنی که در راه برپایی چنین رستاخیزی نباشد ارزش زیادی جز برای زمان حال ندارد.»
- صفحهٔ ۲۲۳
- «نامزد نمایندگی مجلس نه باید در پی جمع کردن رای برآید و نه هزینهای متحمل شود.»
- صفحهٔ ۲۵۹
انقیاد زنان
[ویرایش]- «به عقیدهٔ من، اصلی که روابط اجتماعی میان زن و مرد را تنظیم میکند، و بر مبنای آن، یک جنس تحت انقیاد قانونی جنس دیگر قرار میگیرد، از اساس نادرست است و باید به جای این اصل، اصل دیگری نشاند که بر برابری کامل زن و مرد بنیاد گرفته باشد و هیچیک را بر دیگری برتری ندهد و هیچیک را ناتوانتر نشمارد.»
- صفحه ۱
- «فیلسوفان اعتقاد دارند که در مجموع بهترین آزمون و محکمترین معیار برای سنجش میزان تمدن هر جامعه و هر عصر موقعیت اجتماعی زنان است. در همۀ دورههایی که بشر در مسیرپیشرفت و ترقی گام برداشته است، موقعیت زنان بهبود یافته و به تساوی با مردان نزدیک شده است.»
- صفحه ۳۱
َ
منابع
[ویرایش]- میل، جان استوارت. زندگینامه خودنوشت. ترجمهٔ فریبرز مجیدی. چاپ اول، تهران: انتشارات مازیار، ۱۳۸۰، ISBN 964-5676-20-7.
- میل، جان استوارت. انقیاد زنان. ترجمهٔ علاءالدین طباطبایی. چاپ اول، تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۷۹، ISBN 964-7100-27-2.