بیژن الهی

از ویکی‌گفتاورد

بیژن الهی (زادهٔ تیر ۱۳۲۴ – درگذشتهٔ ۱۰ آذر ۱۳۸۹ در تهران) شاعر، مترجم و نقاش ایرانی بود.

گفتاوردها[ویرایش]

جوانی‌ها[ویرایش]

پای بر من مفشار!
من این بار خشم هزاران دریا را در خود دارم
دریاهایی که مرا با هزاران پیکر بی‌سر
به کرانه آورد.
پای بر من مفشار
تو را غرق خواهم کرد.[۱]

دربارهٔ او[ویرایش]

  • «بیژن الهی مال این زمانه نبود. از جنس اولیا بود. این که با شمار اندکی از دوستان نشست و برخاستی می‌کرد و سخنی می‌گفت، همه از سر لطف بود. وگرنه او نه هم‌سخنی داشت و نه هم‌دمی. سخت‌تنها بود و پوست کلفتی هم نداشت که با بی‌رحمی زمانه دست و پنجه نرم کند. گاهی شکایتی می‌کرد، اما فقط درد دلی بود.»
  • «در امروز ما بیژن، همیشه فردا بود. فردای او از گذشته‌های دور می‌آمد؛ و دیروزهای دور، گاهی که شاعر پس‌فردا می‌شد، وقتی که فردا را از میان برمی‌داشت و به گذشته‌های دورتر می‌برد؛ و در این معامله غبار از گذشته برمی‌داشت، مادر لغت می‌شد؛ که می‌برید، و می‌ساخت. یک «نئولوگ» عاشق، عاشق لوگوس.
  • «انتشار جزوهٔ نهم برای موج نوئی‌ها حکم یک «دور قدرت نمائی» (tour de force) را داشت و، بنظر من، آنکه در میان ما بیش از همه برجهیده و چهره ای شگفت از خود نشان می‌داد بیژن بود که هنوز فکر می‌کنم بهترین کارهایش را همان‌جا عرضه کرده بود؛ با شعر هایی همچون «تراخم» (همراه تقدیم نامچه ای اینگونه: برای خودم و مسعود [کیمیائی])، «طاعون»، «سل» و «گلیلی در پردهٔ خون (شبانه)».»
  • «او شاعر نوآوری بود. یک جستجوگر شعر بود و با آنچه داشت هرگز راضی نمی‌شد. هر راهی که می‌رفت و هر کاری که می‌کرد، برای این بود که گونه‌های شعر خودش را نوتر کند.»

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. بیژن الهی، جوانی‌ها، انتشارات بیدگل، ۱۳۹۴.
  2. «تو که رفتي، اما ما چه کنيم؟ | نشريه الكترونيكی سه پنج». بازبینی‌شده در 2017-11-23. 
  3. داریوش معمار. «بیژن، همیشه فردا بود»روزنامه شرق. ۱۰ تیر ۱۳۹۲.
  4. «يک سال با بيژن اللهی و جزوهء شعر | نشريه الكترونيكی سه پنج». بازبینی‌شده در 2017-11-23. 
  5. «بیژن الهی، شاعر، مترجم و نقاش درگذشت». بازبینی‌شده در 2017-11-23.