شکیبایی

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از بردباری)

این نوشتار یا بخش نیازمند ویکی‌سازی است.
لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه آن را ویکی‌سازی کنید و در پایان این الگو را بردارید.


«صَبر» در زبان عربی معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن و در زبان فارسی معادل شکیبایی است.

در قرآن[ویرایش]

صبر و استقامت از واژه‌هایی است که در قرآن با تعبیرات گوناگون، بیش از دویست بار آمده‌است، و از مفاهیم بسیار مهمی است که در سرلوحه دستورهای قرآن قرار گرفته‌است، در حدی که پاداش صابران، صلوات و درودهای پی در پی خداوند معرفی شده، و آنها به عنوان هدایت یافتگان نامیده شده‌اند،

  • «... واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور؛
    • با استقامت و صبور باش، که این از کارهای مهم و اساسی است».
  • «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بآیاتِنا یُوقِنُونَ»
  • و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند.
    • سوره سجده، آیه ۲۴.
  • «وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
    • «و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل کردند، پاداش خواهیم داد.»
    • سوره نحل، آیه ۹۶
  • «أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»
  • آنان اند که به (پاس) آنکه صبر کردند و (برای آنکه) بدی را با نیکی دفع می‌نمایند و از آنچه روزی شان داده‌ایم انفاق می‌کنند، دوبار پاداش خواهند یافت.
    • سوره قصص، آیه ۵۴
  • «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»
  • «بی تردید، شکیبایان پاداش خود را بی حساب (و) به تمام خواهند یافت.»
    • سوره زمر، آیه ۱۰
  • «وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»
  • «و صبر کنید که خداوند با شکیبایان است»
    • سوره انفال، آیه ۴۶.

در انجیل[ویرایش]

  • «صبر کنید و محزون مباشید؛ زیرا من هر جا می‌روم محنتی در نیابم.»
    • انجیل برنابا/فصل ۲۱۱(۲)

در شعرها[ویرایش]

  • صد هزاران کیمیا حق آفرید// کیمیایی همچو صبر آدم ندید
  • لذت حلوا چه داند ناچشیده طعم صبر //ذوق وصل یار دارد هر که در هجران بود
  • صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست //چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست
  • صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد//راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد
  • دل ندارم، صبر بی دل چون کنم//صبر و دل در عشق حاصل چون کنم
  • هر صبح پای صبر به دامن درآورم//پرگار عجز، گرد سر و تن درآورم
  • عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد //احوال دلم باز دگر باره دگر شد
  • عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود //آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
  • ما در مقام صبر فشردیم گام خویش //یک گام آن‌طرف ننهیم از مقام خویش
  • آن را که میسر نشود صبر و قناعت //باید که ببندد کمر خدمت و طاعت
  • خانهٔ صبر مرا باز برانداخته‌ای//تا چه کردم که مرا از نظر انداخته‌ای؟
  • صبر است کیمیای بزرگی‌ها//نستود هیچ دانا صفرا را
  • ز صبر نردبانت باید کرد /گر زیر خویش خواهی جوزا را
  • یاری ز صبر خواه که یاری نیست/بهتر ز صبر مر تن تنها را
  • «صبر از مراد نفس و هوا باید» /این بود قول عیسی شعیا را
  • در کار صبر بند تو چون مردان/هم چشم و گوش را و هم اعضا را
  • تا زین جهان به صبر برون نایی/چون یابی آن جهان مصفا را؟
  • صبر است عقل را به جهان همتا/بر جان نه این بزرگ دو همتا را
  • گر روی تو به کینه بخواهد شخود/چون عاقلان به صبر بچن ناخنش
  • هیچ حیله ندانم تو را/با مکر دیو و با سپه کودنش
  • در هاونی که صبر بکوبد طبیب /چون صبر تلخ تلخ شود هاونش
  • گر دست تضرع به دعا بردارم/بیخ و بن کوه‌ها ز جا بردارم//لیکن ز تفضلات معبود احد/فاصبر صبرا جمیل را بردارم
  • ای آینه حسن تو در صورت زیب/گرداب هزار کشتی صبر و شکیب//هر آینه‌ای که غیر حسن تو بود/خواند خردش سراب صحرای فریب
  • آزرده ترم گر چه کم آزار ترم/بی یار ترم گر چه وفادار ترم//با هر که وفا و صبر من کردم بیش /سبحان الله به چشم او خوارترم
  • صبر بسیار به باید پدر پیر فلک را/تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
  • سعدی
  • «به صبر از بند گردد مرد، رسته// که صبر آمد کلید کار بسته»
    • نظامی

ضرب‌المثل‌ها[ویرایش]

عربی[ویرایش]

  • إذا کان الصبر مُرًّا فعاقبته حلوة
  • اصبر قلیلا فبعد العسر تیسیر وکل أمر له وقت وتدبیر
  • اصبر لکل مُصِیبةٍ وتجلًّدِ واعلم بأن الدهر غیر مُخَلَّدِ
  • دواء الدهر الصبر علیه
  • الصبر صبران: صبر علی ما تکره وصبر علی ما تحب
  • الصبر مفتاح الفرج
  • صبرک عن محارم الله أیسر من صبرک علی عذاب الله
  • صبری علی نفسی ولا صبر الناس علیّ
  • من صبر ظفر
  • من لم یصبر علی کلمة سمع کلمات

فارسی[ویرایش]

  • «گر صبر کنی زغوره حلوا سازی.»

آذری[ویرایش]

  • دوزه ن آپارار دایانان مقصده چاتار.
    • «کسی که صبر کند برنده می‌شود و هرکه شکیبا باشد به مقصد می‌رسد».
  • صبر ایله حالوا پیشر ای قورا سندن.
    • «گر صبر کنی زغوره حلوا سازی.»

خراسانی[ویرایش]

  • صبرم از جبره.

موصلی[ویرایش]

  • اصبر عالحصرم تاکلو عنب