ابوالفضل جلیلی
ظاهر
ابوالفضل جلیلی (۲۶ ژوئن ۱۹۵۷) (۵ تیر ۱۳۳۶) کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است. زادهٔ ساوه، مرکزی، دیپلمگرفتهٔ دبیرستان؛ حرفهٔ فیلمسازیاش را از ۱۹۸۰م/ ۱۳۵۹ش با مستندسازی در صدا و سیما آغاز کرد، از ۱۹۸۴م/ ۱۳۶۳ش به سینمای حرفهای درآمد.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]- باور کنید از دکتر شریعتی فقط کتاب «کویر» را خواندهام. اما این را که میگوید اگر میخواهی اسیر هیچ دیکتاتوریای نشوی بخوان و بخوان و بخوان، بسیار قبول دارم. بهنظرم باید آگاه بود تا اسیر نشد. این اسارت البته میتواند همهچیز باشد، در جایی دیکتاتوری، در جای دیگر عشقهای کذایی، هوای نفس و… خواندن بسیار عالی است.
- من مدام میاندیشم. معمولاً وقتی کتابی میخوانید یا فیلمی میبینید، وقتی از سینما خارج میشوید، میگویید دارم به آن فیلم فکر میکنم. این ویژگی در من قدری پررنگ تر بوده و هست.
- دربارهٔ کتاب، از کودکی معتقدم که انسان فطرتی دارد. به گمانم وقتی خدا انسان را از گل میسرشت، یک دیگ کنارش بود و ملاقه ای هم در دست داشت. در یکی از آن دیگها معرفت بود، در دیگری شعر، در دیگری هنر، تفکر و… به تعبیر من یک ملاقه میریخت سر آن کسی که سرشته بود و او را رها میکرد و خودش هم میرفت پی کائنات.
- من اما با تعمق، شخصیتم شکل گرفتهاست. نه اینکه آدم روشنفکری ام یا آدم مهم و تافتهٔ جدا بافتهام. نه، اتفاقاً اصلاً اینطور نیست. آدمیام که خودم را صفر میدانم.
- هر کشوری هم که میروم عنوان میکنم که بیسوادترین کارگردان روی زمینم اما زیاد فکر میکنم و چون به اندیشیدن عادت دارم و عادت کردهام که شب در جای خلوت زیاد به آسمان نگاه کنم و یک نوع ارتباط که تأکید میکنم، همه میتوانند بگیرند، داشته باشم، به این نتیجه معقول و منطقی میرسم که من کجا هستم و چقدر کوچکم.
- شاید کائنات نقطهای بیش نیست و ما همه در دنیای مجاز این واقعیت به سر میبریم و بهنظرمان میآید فاصلهها زیاد است.
- تجربهٔ زیسته، پایهٔ هر موفقیتی است… تجربهٔ زیسته بهخودی خود کتاب بزرگی است. برخیها تحصیلات آکادمیک ندارند اما به شکل پراتیک (تجربی) خیلی حاذقتر از کسانی اند که بسیار کتاب خواندهاند.
- پدرم گفت پول داشتن با آدم بودن فرق دارد. تو باید آدم بشوی و بلد باشی با مردم چگونه رفتار کنی. پولدار شدن با آدمیت فرق دارد. یک موقعی پدر خانواده میخواهد که فرزندش آگاه و دانشمند شود که فردا آیندهٔ خودش و پدرش و آن خانواده را به بهترین وجه حفظ کند. اما زمانی پدری میخواهد فقط بگذرند. میگوید ول کن، دانایی و دانش را میخواهی چه کار کنی. برو پول دربیاور که درنمانی.
- ۲۹ دسامبر ۲۰۲۱/ ۸ دی ۱۴۰۰، مصاحبه با «همشهری»[۲]
منابع
[ویرایش]- ↑ امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۱۲۹. شابک ۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲.
- ↑ «گفتوگویی متفاوت و کتابی با ابوالفضل جلیلی». همشهری، ۸ دی ۱۴۰۰.