فقیرالله لاهوری با تخلُّص آفرین (۱۰۷۰ق-۱۱۵۴ق) شاعر فارسیزبان هندی بود.
سخت دشوار است تعمیر دل دیوانهها | |
خانه بر دوش رم سیلاند این ویرانهها |
برنمیتابد خلل جمعیت روشندلان | |
کی شود از خوشهٔ پروین پریشاندانهها |
آه مظلومان اثر دارد اثر، هشیار باش | |
نیست بیتعبیر ظالم خواب این افسانهها |
حسن را در اضطراب آرد شکوه عجز عشق | |
شمع میلرزد بخویش از شوخی پروانهها |
فیض عشرت آفرین در گردش افلاک نیست | |
از می بینشأه پر کردند این پیمانهها |
در دل سوخته یاد گل رخساری هست | |
کف خاکسترم آیینهٔ گلزاری هست |
رفتی و بیتو چمن حلقهٔ ماتم گردید | |
هر گلی در نظرم دیدهٔ خونباری هست |
اینقدر میشود از جلوهٔ خوبان معلوم | |
عالم آینه نیرنگی دیداری هست |
بیدلان رفته بیک گردش چشمت از خویش | |
دهر مدهوش ز بیتابی بیماری هست |
چاک دامان و گریبان تو بیچیزی نیست | |
آفرین در نظرت شوخ ستمکاری هست[۱] |