خانهبهدوش
ظاهر
خانهبهدوش مجموعه تلویزیونی ایرانی از مجموعههای طنز-اجتماعی است. این مجموعه به کارگردانی رضا عطاران تولید و از شبکهٔ ۳ سیما پخش میشد. این سریال به مناسبت ماه رمضان سال ۱۳۸۳ تهیه و تولید شد.
گفتگوها
[ویرایش]- نرگس: « چه خبّر »
- ماشاالله: احمد چته؟
- احمد: عاشق شدم!
- ماشاالله: نگران نباش! این شتریه که در خونه هر خری میخوابه.
- ماشاالله: «چرا قیمهها رو میریزی تو ماستها»
- علی: ها؟!
- ماشاالله: چرا قیمهها رو میریزی تو ماستها
- علی: ها؟!
- ماشاالله: چرا قیمهها رو میریزی تو ماستها
- علی: ها؟!
- علی (علی صادقی): مامان، خالهاینا میخوان برن کردان اسبسواری. بعد گفتن که منم باهاشون برم. برم؟
- ماشاالله (حمید لولایی): نه.نه. ما امروز خودمون قراره بریم … قراره بریم پیست اسکی. آره. بگو بلیتم خریدیم.
- علی: [به تلفن] ژینوسخانوم، بابا گفتش … شنیدین که البته. گفت میخوایم بریم مث اینکه یه جایی، اسکی دعوتیم. بله. میگن بلیتم گرفتیم دیگه. نه دیگه. بابا میگه، باید بریم. در واقع میدونین که…باشه. پس من زنگ میزنم … چشم … خدافظ شما.
- ماشاالله: باریکلا پسرم … باریکلا … خوب جوابشو دادی.
- علی: فقط گفت قبل رفتنتون یه زنگی هم به من بزنین.
- ناهید (مریم امیرجلالی): زنگ دیگه واسه چی بزنیم؟
- علی: واسه اینکه کردانو کنسل میکنن، با ما میخوان بیان اسکی.
- ماشاالله: پیست اسکی کجاست دیگه؟!
- علی: بابا همینجایی که الان گفتی دیگه. کجاست؟ اونام بیان با ما.
- نرگس (آناهیتا همتی): وای مامان، اگه بخوایم بریم پیست اسکی من لباس چی بپوشم؟ آخه من یک دونه لباس درست و حسابی ندارم.
- ماشاالله: کجا بریم؟
- نرگس: پیست اسکی دیگه. الان خودتون گفتین.
- ماشاالله: نمیفهمم! پیست اسکی دیگه کدوم خریه؟!
- ماشاالله: احمد! بگو درو وا نکنن!
- احمد: چرا؟ چی شد؟
- ماشاالله: باجناقمه، باجناقم، با ماشین ژینوس اومده، آخر منو فروختی تو!
- احمد: نه ببین اگه باجناقته که خب من برم باهاش صحبت کنم، ها؟
- ماشاالله: که منو بری بفروشی آره؟ بری لو بدی؟
- احمد: آره برم بفروشمت کچل آخه مگه بن لادنی من لوت بدم؟
- ماشاالله: جون اون کسی که دوست داری آبرو منو بخر!...عه علیه! علی!
- علی: سلام بابا
- احمد: کیه؟
- ماشاالله: علیه!
- احمد: چرا اینطوری میگی
- ماشاالله: علیه! علی! بیا بالا!
- نرگس: مامان، من لباس چی بپوشم؟
- ناهید: الهی تو در به در بشی بچه، باز شروع کردی برا لباس؟! بیا برو پیژامه باباتو بپوش!
- نرگس: علی تا ته خوردی اون دیگه ببخشید غذای گوسفنده ها
- علی: ببخشید، بیا (پوست هندوانه را به دست نرگس میدهد)
پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |