یوگنی یفتوشنکو
ظاهر
یِوگِنی آلکساندرویچ یفتوشنکو (به روسی: ред.]Евге́ний Алекса́ндрович Евтуше́нко) (زاده ۱۸ ژوئیهٔ ۱۹۳۲-درگذشته ۱ آوریل ۲۰۱۷) شاعر، کارگردان و معلم اهل روسیه بود.
اشعار
[ویرایش]- «زیستن و زیستن تا همیشه در جهان، ممکن نیست، ارواح کسانی در دوردست محو میشوند، انگار برفهای سپید به آسمان میروند از زمین، برفهای سپید میآیند، و من نیز میروم، در من افسوس مرگ نیست، و در انتظار جاودگانی نیستم، معجزه را باور ندارم»
- پیوندهای ناپیدا، منتخبی از اشعار یوگنی یفتوشنکو[۱]
- «زمانی بود که تو لبریز لبخند بودی، لبخندهائی از شگفتی، شوق یا شیطنت، و گاهی لبخندی تلخ وکوتاه، اما به هر حال لبخند بود. امروز هیچ لبخندی برایت نمانده است، من دشتی خواهم یافت که درآن بروید هزاران گل لبخند، و یک بغل از زیباترین لبخندها برایت میآورم، ولی تو میگویی به لبخند نیازی نداری، چرا که بی اندازه خستهای از لبخندهای بیگانه و لبخندهای من، من خود نیز خستهام از لبخندهای بیگانه، من خود نیز خستهام از لبخندهای خود، لبخندهای دروغین که در فراسویشان پنهان میشوم، لبخندهایی که مرا عبوس تر میکنند. در حقیقتِ من هیچ لبخندی نیست، تو در زندگی من آخرین لبخندی، لبخندی بر چهرهای که هرگز متبسّم نمیشود»
- پیوندهای ناپیدا، منتخبی از اشعار یوگنی یفتوشنکو[۱]
- «شاید ابتدا انسان به مرز اندیشید، و آن گاه مرزها انسانها را ساختند، آفریدهٔ مرزها، ارتش، پلیس و مرزبانانند. آفریدهٔ مرزها گمرک است و پاسپورت، اما خدا را شکر!، پیوندهای ناپیدا وجود دارند، پیوندهایی که عبور میکنند، از سیمهای خاردار، و میآمیزند عشق را به عشق، دلتنگی را به دلتنگی.»
- پیوندهای ناپیدا، منتخبی از اشعار یوگنی یفتوشنکو[۱]
منابع
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |