گیتی نوین
ظاهر
گیتی نوین (ناوران)، نگارگر، پیکرهساز و گرافیست ایرانی-کانادایی، بنیانگذار جنبش و مکتب فرا انگاشت Transpressionism، نخستین جنبش هنری در سدهٔ بیستُ یکم است. زادروز: (۱۳۲۳ خورشیدی)
دارای منبع
[ویرایش]- بگمان من فلسفه بافی در هنر کاری عبث وبیهوده ست؛ که متأسفانه این روند در هنر غرب در قرن گذشته باب شد. تاجائیکه هرگونه کارابلهانه وسیکسرانه و کج پسند را یا نوشتن ده
دوازده صفحه توجیه فلسفی به آوند کار هنری جا میزدند.
- اما این را باید گفت که یک کار ناب هنری به فلسفه بافی نیازی ندارد. واصولا اگر فلسفه بتواند یک کار هنری را بیان کند دیگر به آن کارهنری نیازی نیست؛ و از سوی دیگر هنر دقیقاً هنگامی وارد صحنه میشود که فلسفه و دیگردانشهای آزمودنی ناتوانند از ارائه و یا پدیدآوردن یک انگاره هنری.
- به گفتهٔ آمیشها Amish تفاوت بسیار ست میان آنکه بینی تان را برای بوکشیدن درکارمردمان بکاربگیرید یا دل تان را برای چارهٔ دشواری هایشان، میان "دستور زبان" و "دستور نقاشی The grammar of painting نیز از زمین تا به آسمان تفاوت هست. همانگونه که در دستور زبان ما واژه داریم وجمله و فعل و صفت در نقاشی هم نور داریم و هماهنگی رنگ و سطحهای هندسی و خط و غیره. با بکارگیری "دستور نقاشی" است که میتوان یک کار هنری را فهمید. همانگونه که ساسور Saussure میان زبان la langue به آوند یک ساختار مانند زبان فارسی و سخن la parole به آوند کاربرد زبان مانند سخن سعدی تمایز قائل ست میان نگریستن ودیدن هم باید تمایز گذاشت.
- شما چگونه میتوانید بار فولی برژهٔ مانه را توصیف کنید. بله میتوان گفت که آیینهٔ بار در این پرده همهٔ فضای درون بار را مانند غار پلاتو بشما نشان میدهد و حقیقت دنیای درونی دختر ساقی در میان بازتاب تصویر او درآینه و تصویر خود او در برابر تماشاگر و تصویر خود مانه به آوند نقاش و آفرینندهٔ اثر در آیینه، در حالیکه میدانیم نقاشی که این پرده را کشیده نمیتواند درآن واحد هم در آن بار خیره مانده به دخترک باشد و هم در حال نقاشی -- که اگر تصویر راستین باشد باید اوتصویر خودرا در آیینه در حال کشیدن نقاشی بازتاب میکرد. توضیحاتی از ین دست البته همه توضیح واضحات است. حقیقت این پرده همه آن دمی ست که مانه با درون آگاهی تماشاگر رابطه برقرار میکند. مانه نمیخواهد بگوید که ببین من دارم دروغ جهان تصویر را بتو نشان میدهم. اگر که و اقعا چنین میخواست بهترین راه این بود که زیر پردهٔ خود همین جمله رامی نوشت. همانگونه که ماگریت درزیر پردهٔ پیپ خود نوشت این یک پیپ نیست؛ ولی نوشتن همان جملهٔ ماگریت هم دشواریهای دیگررا موجب میشود. چه چیزی پیپ نیست؟ واضحست که آن تصویر یک پیپ واقعی نیست. پس چه نیازی به توضیح واضحات؟ شاید ماگریت میخواهد مانند فردیناند ساسور بگوید که میان پیپ واقعی به آوند نشان شده signified و وواژهٔ پیپ به آوند نشانگر signifier تفاوتست. به هر روی همانگونه گفتم دستوزبان با دستور نقاشی متفاوتست.
گفتگوهایی در بارهٔ روشنوایی و خرد: گفتگویی در بارهٔ غرب زدگی و نووایی -- بخش سوم هابرماس و بودلر سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ه. ش.
- دوست دارم همهٔ سبکها راانتخاب و تجربه کنم وتصمیم و تعصب خاصی به یک سبک ویژه ندارم این کارها پیش میآید، و آنطور میشود که باید. من تصمیم نمیگیرم که در کدام سبک نقاشی کنم فقط تجربه میکنم. پیکاسو، هنگامی که به کوبیسم رسید بسیاری از سبکها را آزموده بود.
- آیندگان - سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ -صفحه ۴ - بهروز صور اسرافیل - "گلگشت در فضای شعری شاملو"
- من تعصب دارم که حتماَ هر نقاشی باید طراحی قوی و کامل باشدو تا هنگامی که همهٔ راههای نقاشی و قابلیتهای آن را نشناخته و نداشته باشد کارش کامل نیست. حتی یک نقاش آبستره هم باید طراحی را به خوبی یک فیگور ساز بداند. در مورد شخص من طراحی هرگز مشکلی ایجاد نکرده است. چون طراحی، آناتومی، عضله شناسی و مجسمهسازی را خیلی خوب میدانم.
- آیندگان - سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ -صفحه ۴ - بهروز صور اسرافیل - "گلگشت در فضای شعری شاملو"
- من در ارزش گذاری رنگ مانند فوویستها Fauvist یعنی ماتیس، رائول دوفی و ولامینگ فکر میکنم. بعبارت دیگر برای من رنگ مهمترین عنصر در تابلوست. فضا وفرم خودشان را از عمق رنگها بیرون میکشند. رنگهای من روح تابلوهایم هستند، مثلاَ وقتی فضا فضای غمگینی است این رنگها هستند که در اولین وهله این عمگینی را القا میکنند.
- نگین شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحه ۵۲ گویا و خموش -- گفتگو با بصیر نصیبی
- بعضیها میگویند مثل اینست که نقاشی به بنبست رسیده ولی بعقیده من مسئله اینست که احساس نقاشها به بنبست رسیده و این هم بیشتر در غرب است نه در شرق. چون در شرق هنوز فضاهای دست نخورده و کشف نشده برای آنکه منبع الهام یک هنرمند باشد بسیارست.
- نگین شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحه ۵۲ گویا و خموش -- گفتگو با بصیر نصیبی
- الان نقاشانی در غرب هستند که میروند توی یک کارخانه تا صدای ماشین در کارشان اثر بگدارد. البته یک هنرمند باید شناخت داشته باشد، شناخت محیط، شناخت جامعه ولی وقتی از جامعه به حد کافی تغذیه شد میتواند در یک آتلیه کوچک بخلق بپردازد.
- نگین شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحه ۵۲ گویا و خموش -- گفتگو با بصیر نصیبی
- مسئله اینست که سورا و سیناک نقاشی را با قوانین خشک و مجرد علمی در هم آمیخته بودند و این به عقیده من خصیصه اصلی نقاشی و بطور کلی هنر را از بین میبرد یعنی دیگر از هنری که با قواعد ریاضی خلق شده است نمیتوان انتظار ایجاد یک رابطه احساسی داشت.
- نگین شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحه ۱۹ گویا و خموش -- گفتگو با بصیر نصیبی
- من اگر تابلوهایم در ایجاد آن رابطه که میخواهم با تماشاگر داشته باشد نارسا باشد ترجیح میدهم تابلوهایم را گوشه انباری رویهم بگذارم. تابلوهای من تأثیر فضای سنتی من روی من است، رنگهای من همان رنگهای مساجدو تکایاست، رنگهای خرابههای عهد ساسانی و سلجوقی، رنگهای بازارهای اصفهان و شیراز و رنگ سفالهای شمال من همه این رنگها را حس کردهام
- نگین شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحه ۵۲ گویا و خموش -- گفتگو با بصیر نصیبی
- در مورد بیننده نمایشکاهها باید بگویم: بنظر من رفتن به یک نمایشگاه این روزها آنقدر که مد هست علاقه نیست و خیلی از این بازدیدها را میتوان با خالت متظاهرانه اش در این نمایشکاه هادید. همچنین گروهی که از قبل جبهه بندیها و تمسخرها را آماده و مهیا کردهاند. در این میان گروهی هم هستند بدون هیچ عکس العملی، که اینها بدترین هستند نه موافق نه مخالف. در صد کمتری را افراد صادق و علاقهمند به هنر تشکیل میدهند که میپرسند و نظراتشان قابل تعمق است و تحرک واقعی را در یک هنر مند به وجود میآورند.
- تماشا -سال سوم- شماره ۱۱۴–۲۴ خرداد ۱۳۵۲- نظری به نمایشکاه گیتی ناوران - گفتگو با فیروزه میزانی
- در تابلوهای من آدمها، اینکه بهم شبیهاند یانه اصلاَ مطرح نیست جزییترین تغییر حالت یا رنک برایم تابلوی تازه ایست و اهمیتی ندارد که یک تصویر بارها و بارها تکرار شود.
- آیندگان - سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ -صفحه ۴ - بهروز صور اسرافیل - "گلگشت در فضای شعری شاملو"
- فضاهای شعری هم میتواند مثل یک گلدان نقاشی شود.
- ستاره سینما - شماره چهارم - صفحه ۵۱ - خرداد ۱۳۵۲ - آشنایی با یک نقاش.
- من هیچ وقت خود را در چهارچوب یک سبک بخصوص قرار ندادهام، سبک من با مسائلی که تعیین میکنم تعیین میشود. همانند شعریک شاعر که وقتی موصوع را میسازد قالب شعر نیز تعیین میشود.
- اطلاعات پنجشنبه ۱۷ خردادماه ۱۳۵۲- شماره ۱۴۱۱۹- صفحه ۷- من نقاش تصویرهای شاعرانهام
- به نظر من آدمهای جامعه ما همه دارند یک شکل میشوند -دیگر بچهها بدنبال کتاب و خود آموزی نیستند. بچهها همه چیز را از تلویزیون یادمیگیرند و یک شکل میشوند. شبیه کوزهها
- اطلاعات بانوان- سال پانزدهم شماره ۷۵۵ چهارشنبه ۲۴ آذر ماه ۱۳۵۰
پیوند به بیرون
[ویرایش]
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |