ابن تیمیه
احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه معروف به ابن تیمیه (۲۲ ژانویه ۱۲۶۳ / ۲ بهمن ۶۴۱ در حران - ۲۸ سپتامبر ۱۳۲۸ / ۵ مهر ۷۰۷ در دمشق) عالم الهیات، حدیث و فقه، منطقدان و اخترشناس بود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «هرگاه قلب طعم و مزه عبادت خداوند و اخلاص در اعمال برای خداوند را چشید، هیچ چیز جای این طعم را برای قلب پر نمیکند.»
- الفتاوی ۱۰/۱۸۷
- «شکی نیست که جهاد و برپا خواستن در برابر کسانی که با پیامبران مخالفت ورزیدهاند از بالاترین اعمالی است که الله تعالی به ما دستور داده به وسیله آن به او تقرب بجوییم اما باید جهاد شرعی را که خداوند و رسولش به آن امر نمودهاند از جهاد بدعی تشخیص بدهیم، و اهل گمراهی کسانی هستند که در پیروی از شیطان جهاد میکنند و گمان میکنند در پیروی از رحمان جهاد میکنند مانند خوارج و امثال آنها که با اهل اسلام جهاد میکنند.»
- الرد علی الاخنائی
- «کفر و بدعت با هم ازدواج کردند، زیان و خسران دنیا و آخرت از دامن آن دو متولد شد.
- «شیطان بدعت را بیش از گناه دوست دارد، زیرا بدعت دشمن دین است و اهل بدعت حاضر به توبه و برگشت از آن نیستند و به چیزی ارزش و اعتبار میدهند که خداوند و رسول اش آن را رد و بیارزش ساختهاند و چیزی را دوست میدارند که دشمن الله است و از چیزی بیزارند که الله آن را دوست میدارد، چیزی را ثابت میکنند که خداوند آن را نفی و به نفی چیزی میپردازد که خداوند آن را اثبات کرده است.»
- مدارج السالکین، ۲۲۲ / ۱ – ۲۲۳
- «اگر نور نبوت از مردم جدا شود: در تاریکی فتنه قرار میگیرند، بدعتها و گناهان به وجود میآیند و بین مردم شر واقع میشود.»
- الفتاوی ۱۷/۳۱۰
- «اعتقاد را از من حتی از بزرگتر از من مگیرید بلکه از: الله و رسولش و آنچه گذشتگان امت بر آن اجماع نمودهاند بگیرید.»
- «هرکه حق را نپذیرد خداوند او را به پذیرش باطل مبتلا میکند.»
- «همانگونه که از اصول اهل سنت تکفیر نکردن فرد به سبب گناه است. هیچکس را نیز به دلیل ارتکاب بدعت تکفیر نمیکنند.»
- الفتاوی ۳/۳۵۲
- «و حسین که خداوند او را با شهادت در این روز گرامیداشت، و خوار کرد کسی که او را به قتل رسانید یا کسی که در کشتنش کمک کرد یا راضی به قتلش بود و برای اوست اسوهٔ نیک، به سبب سبقتش از میان شهیدان. بهراستی او و برادرش سروران جوانان بهشت هستند که به آن دو در بزرگداشت عزت اسلام از هجرت و صبر و آزار در راه خداوند نرسید، آنچه به اهل بیتش رسید، پس خداوند متعال آن دو را با شهادت گرامی داشت کرامتشان را کامل گردانید و بر درجاتشان افزون کرد، بهراستی که قتل حسین مصیبتی بزرگ است.»
- «و دربارهٔ موقف نجف، اهل معرفت متفق هستند که آن مزارِ علی نیست، بلکه میگویند: قبر مغیره بن شعبه است، و هیچکس از این قبر به نام علی یاد نکرده و از اکثر مسلمانان - اهل بیت، شیعه، دیگران و فرانروایان کوفه - بیش از سیصدسال کسی متوجه این مکان نبوده است. تا حکومت آل بویه که این مکان را -پس از سیصد سال و فوت علی - زیارتگاه کرده و حکایتی روایت کردهاند: هارون این مکان را پیدا میکند که هیچ برهانی برای اثبات آن نیست.»
- مقتل علی بن ابیطالب و الحسین
منسوب
[ویرایش]- «اصلاح قلب به وسیله عدل است و فساد آن به وسیله ظلم، پس هرگاه بنده به خود ظل کند خود شخص ظالم و مظلوم است.»
- «مردم نزاعاتشان حل نمیشود مگر به وسیله کتابی که از آسمان فرستاده شده است، و چنانچه برای قضاوت به عقلهایشان مراجعه کنند پس برای هرکس عقلی هست.»
- «خردمند کسی نیست که خیر را از شر تمییز میدهد، بلکه خردمند کسی یست که بهترین خیرها (خیرِ خیرها) و بدترین شرها (شرِّ شرها) را میشناسد.»
- «هرکس بدانچه میداند عمل کند، خداوند آنچه را نمیداند به او خواهد آموخت»
- «عوام میگویند: ارزش هرکس به آنچیزی ست که میسازد، خواص میگویند: ارزش هرکس به آنچیزی ست که طلب میکند»
- «هنگامی که قلب سخت شود، چشمها خشک میشوند.»
- «آتش برای ذوب کردن قلبهای سخت ساخته شده است.»
- «در دنیا بهشتی ست که هرکس وارد آن شود، وارد بهشت آخرت نخواهد شد.»
- «از دست دادن وقت بدتر از مرگ است؛ چراکه از دست دادن وقت تو را از خداوند می بُرَد و جهان آخرت و مرگ تو را از دنیا و اهل آن میبُرد.»
- «زهد در ترک آن چیزی ست که سودی برای آخرت ندارد.»
دربارهٔ او
[ویرایش]- «هر کس به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید، کافر است.»
- محمد بن محمد بخاری - البدر الطالع: ۲/۲۶۰.
- «در جامعه اسلامی، بعضیها میگویند که ابن تیمیه قائل به تجسیم است، بعضیها میگویند ملحد و زندیق است، بعضیها میگویند منافق است.»
- «مسلمانان و علمای اسلام، بعضی میگویند او ملحد و بیدین و برخی میگویند منافق است.»
- ابن حجر عسقلانی - درر الکامله، ج۱، ص۱۵۵
- «قاضی شافعی دمشق دستور داد که در دمشق اعلام کنند: هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است.»[۱]
- «خدا او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است.»
- ابن حجر مکی
- «در دمشق یکی از بزرگان فقهای حنبلی به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن میگوید، ولی عقل او سالم نبود.»
- ابن بطوطه - سفرنامه، ج ۱، ص ۵۷
- «ابن تیمیّهای را که دریای علم توصیف میکنند، برخی از پیشوایان، او را زندیق میشمارند. علّت گفتار بعضی از پیشوایان هم این است که تمام آثار علمی ابن تیمیّه را بررسی کرده و به اعتقاد صحیحی برنخوردهاند؛ مگر این که وی در موارد متعدّد برخی از مسلمانان را تکفیر میکند و برخی دیگر را گمراه میداند. با این که کتابهای وی آمیخته به تشبیه حقّ به مخلوقات و تجسیم ذات باری تعالی و هم چنین جسارت به ساحت مقدّس رسول اکرم و شیخین و تکفیر عبداللّه بن عباس است.»
- «ابن تیمیّه گفته است: هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند … ظالم، گمراه و مشرک است. از این سخن ابن تیمیّه، بدن انسان میلرزد، این سخن، پیش از زندیق حرّان، ابن تیمیّه از دهان کسی در هیچ زمان و هیچ مکانی بیرون نیامده است. این زندیق نادان و خشک، داستان عمر را وسیلهای برای رسیدن به نیّت ناپاکش در بی اعتنایی به ساحت حضرت رسول اکرم، سیّد اوّلین و آخرین، قرار داده و با این سخنان بی اساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است و مدّعی شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است.»[۲]
- حصنی دمشقی
- «او در پوشش پیروی از کتاب و سنّت، در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را درهم شکست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنی گفت که لازمه آن جسمانی بودن خدا و مرکّب بودن ذات اوست، تا آن جا که ازلی بودن عالَم را ملتزم شد و با این سخنان حتّی از ۷۳ فرقه نیز بیرون رفت»[۳]
- سُبْکی
- «ای بیچاره! آنان که از تو متابعت میکنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی قرار دارند … نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغگو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکّار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول نداری آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج… گمان نمیکنم تو سخن مرا قبول کنی! و به نصیحتهای من گوش فرا دهی! تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد میکنی پس با دشمنانت چه خواهی کرد؟ به خدا سوگند، در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنانکه در میان دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بی عار زیاد به چشم میخورند.»[۴]
- "هیچ کسی را از متقدمین یا متأخرین امت اسلامی نمیشناسم که تصنیفاتی مانند تصنیفات ابن تیمیه، و یا نزدیک به آن داشته باشد."
- حافظ ابن عبدالهادی
- "شیخ ما شیخ الإسلام یگانه ی زمان خویش و دریای علم و دانش بود." همچنین می گوید: " شیخ الاسلام از دیگران در شناخت فقه و اختلاف مذاهب و فتاوای صحابه و تابعین صاحب فضل در مذاهب اربعه پیشی جست و همتایی ندارد."
و باز می گوید: " او دریای دانش بود و از معدود نوابغ و پارسایان و فرزانگان و بزرگان و انسان های شجاع و بخشنده و سخاوتمند روزگار بود. مردی عمامه ای لازم داشت و وارد مجلس ابن تیمیه شد و او با حکمای هم عصرش بود، وقتی آن مرد که خجالت می کشید درخواست چیزی بکند اشاره ای نمود، ابن تیمیه عمامه اش را برداشت و آن را باز کرده و از نصف دو تکه نمود و یک نصف را برای خود برداشت و نصف دیگر را به او داد! بخشش وی از این دست بود. او خود را به دادن صدقه قبل از نمازها و دعاهایش تا حد امکان عادت داده بود. چون وقتی که قبل از نجوا کردن با پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم صدقه دادن مستحب باشد، طبیعتاً استحباب آن پیش از مناجات با خداوند متعال و دعاء و نمازها اولی تر است."
- ذهبی
- "سید و استاد ما جناب امام دانشمند علامه ی فرزانه و خبره، حافظ و پارسا و پرهیزگار، پیشوا و شیخ اسلام و سرور علما و سرمشق پیشوایان و بزرگان، یاور سنت و کوبنده ی بدعت، حجت خداوند بر بندگان، بازدارنده ی کجروان و سرکشان است." و باز در مورد او می گوید: " هنگامی که پیرامون تفسیر سخن می گوید (شیخ الاسلام ابن تیمیه) پرچم دار آن است و زمانیکه در فقه فتوا می دهد نهایت آن را دریافته است."
- ابن سید الناس
- "کسی چون او در راز و نیازش، در یاری جستن از خداوند متعال، توجه و روی آوردن بسیار به پروردگار را ندیده ام."
- حافظ ابن کثیر
- "ایشان شیخ اسلام حافظ، نکته سنج، فقیه، مجتهد، مفسر، یگانه ی زمان و یکی از مشاهیری که اقیانوس دانش و از زمره ی معدود نوابغ پارسا و دردانه ها بود."
- سیوطی
- "پس از ابن حزم کسی مانند وی را ندیده ام و گمان ندارم که فاصله ی زمانی بین این دو مرد همانند ایشان یا مدعی آن را به خود دیده باشد."
- شوکانی
- "آیا او را دیده ای؟ پاسخ داد: او را دیده ام. گفتند: با او سخن نیز گفته ای؟ گفت: با وی سخن گفته ام. پرسیدند: با وی به مناظره نشسته ای؟ پاسخ داد: خیر. گفتند: چرا؟ گفت: چون او سخن گفتن دوست داشت و من خاموشی را. (یعنی او وقتی به سخن می پرداخت همچون سیلی پیشرو بود و برای آنکه او دریای دانش بود.) پرسیدند: درباره ی او چه می گویی؟ گفت: گویم که او کسی چون خود را هرگز ندید."
- ابن دقیق العید
- "شهرت امامت شیخ تقی الدین اظهر من الشمس است. ملقب ساختن ایشان به عنوان شیخ الاسلام از حیات وی تا کنون بر زبان دانایان جاریست و در طول آینده نیز همچون گذشته ادامه خواهد یافت و جز افراد ناآگاه و بی انصاف کسی منکر این عنوان نیست. او بزرگ ترین قیام را علیه بدعتگران، روافض، حلولیه و اتحادیه برانگیخت.. حافظ ابن حجر رحمه الله ادامه می دهد: در مورد برتری او در در دانش ها و بازشناسی گفتار و مفهوم از همدیگر، بزرگان هم عصر وی اعم از امامان شافعی و دانشمندان حنبلی بدان ازعان داشتند."
- ابن حجر عسقلانی
- "کسی چون او را ندیده ام و او نیز چون خود کسی را ندیده است. کسی را داناتر به کتاب خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم و پایبندتر از وی بدان را نیافته ام."
- ابوالحجاج مزی
- "کسی را مانند ابن تیمیه ندیده ایم، ما سعی داشتیم او را به قتل برسانیم ولی زمانی که او بر ما چیره گشت از ما درگذشت!"
- قاضی ابن مخلوف [۵]
منابع
[ویرایش]- ↑ الدرر الکامنة، ج ۱، ص ۱۴۷؛ البدر الطالع، ج ۱، ص ۶۷ و مرآة الجنان، ج ۲، ص ۲۴۲
- ↑ دفع الشبه عن الرسول، ص ۱۳۱
- ↑ طبقات الشافعیة، ج ۹، ص ۲۵۳؛ السیف الصقیل، ص ۱۷۷ و الدرّة المضیئة فی الردّ علی ابن تیمیّه، ص ۵
- ↑ الإعلان بالتوبیخ، ص ۷۷ و تکملة السیف الصقیل، ص ۲۱۸.
- ↑ content://com.sec.android.app.sbrowser/readinglist/1028082005.mhtml