یدالله موقن
ظاهر
یدالله موقن (۱۳۲۷ در اصفهان) مترجم آثار فلسفی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «آنچه ما از هایدگر میدانیم این است که او یکی از قهارترین دشمنان روشنگری است و همانطور که همه گفتهاند هدف هایدگر این بود که زیر پای علم و عقلانیت را خالی و از این طریق روشنگری را متزلزل کند و در نتیجه آن فرد وحقوق شهروندیش و نیز روح آزادی خواهی مدنی را بیپایه و اساس جلوه دهد»[۱]
- «کسانی که در کشور ما گوشه چشمی به فلسفه دارند تربیت علمی- فلسفی ندارند (چرا میگویم گوشه چشمی، چون در کشور ما جز تعداد انگشت شماری که به طور حرفه یی به فلسفه میپردازند، دیگر خوانندگان و حتی اساتید فلسفه شیوه تفکر و نگاه شان به جهان فلسفی نیست). آشنایی این کسان با ریاضیات، فیزیک و زیستشناسی در حد بسیار نازلی است و از این بدتر آنان علم را تحقیر و عقل را تخطئه میکنند. از این رو با فلسفه علم و فلسفههای خردگرا سر ستیز دارند.»
- مصاحبه با روزنامه اعتماد ۱۳۹۱[۲]
- «من در نوشتهها و گفتارهای «روشنفکران ایرانی» بیشتر ذهنیت ابتدایی را مییابم که قادر به تشخیص تناقضات نیست. «روشنفکر ایرانی» عقاید کاملامتضاد را میپذیرد و در ذهنش این اعتقادات متضاد و متناقض همزیستی مسالمت آمیز دارند. ذهن ایرانی، ذهنی ترکیبی است که عقاید متناقض در آن، روی هم تلنبار میشوند. ذهن ایرانی تحلیلی و استدلالی نیست.»
- مصاحبه با روزنامه اعتماد ۱۳۹۱[۲]
- «بسیار کسان که «فرد و کیهان در فلسفه رنسانس» را خریدهاند، وقتی چند صفحه از کتاب را خواندهاند، دریافتهاند که آن را نمیفهمند و کنارش گذاشتهاند؛ ولی من این کتاب را چندان دشوار نمییابم. پس این نشانه این است که ذهن ایرانی و ذهن فرهیختگان و تحصیلکردگان ایرانی، آن طور که باید و شاید، سیستماتیک و استدلالی نشده است. آن کسانی هم که کتاب را خواندهاند و دربارهٔ آن با من صحبت کردهاند، متأسفانه دریافتهام که مطالب کتاب را نه تنها نفهمیدهاند، بلکه وارونه فهمیدهاند.»
- مصاحبه با روزنامه اعتماد ۱۳۹۱[۲]
- «ایرانی بیش از یک قرن است که با مظاهر مدرنیته آشناست و از دستاوردهای علمی و صنعتی آن، مانند درمان، دارو، برق و اتومبیل و نظیر اینها، بهرهمند است. پس انسان ایرانی باید به مراتب از انسان رنسانسی ذهنش پیشرفته تر باشد، اما مسلماً چنین نیست. متفکران رنسانسی پایه گذاران ارزشهای مدرن هستند و مبانی فلسفی این ارزشها را ارائه دادهاند، اما «روشنفکران ایرانی» نه تنها ابداع کننده این ارزشها نبودهاند، بلکه پس از گذشت شش قرن هنوز هم از مبانی نظری و فلسفی مدرنیته بی اطلاعند و چه بسا اگر مبانی نظری و فلسفی مدرنیته را درمی یافتند، سرسختانه به مخالفت با آن برمیخاستند.»
- مصاحبه با روزنامه اعتماد ۱۳۹۱[۲]