یحیی بن معاذ رازی

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از یحیی‌بن معاذ رازی)

یحیی‌ بن معاذ رازی، یحیی‌بن معاذبن جعفر رازی مکنی به ابوزکریا، واعظ، صوفی و از مردان طریقت و مشایخ ایرانی عهد خود بود. وی در سال (۲۵۸ هجری قمری) برابر با (۸۷۱ میلادی) در نیشابور درگذشت.

دارای منبع[ویرایش]

  • همی در شگفتم از کسی که بر نقصان مال خویش اندوه می‌خورد اما بر نقصان عمرش اندوهگین نمی‌شود.
    • صفة الصفوة 4/95
  • شب طولانی است پس آن را با خوابیدن کوتاه مکن و روز صاف و زیبا و درخشنده است پس آن را با گناهانت آلوده مکن
    • صفة الصفوة 4/84

لغت‌نامه دهخدا[ویرایش]

  • «آن را که ورع نیست زاهد نتوان خواند.»
  • «از عمل نیکو گمان نیکو خیزد و از عمل بد گمان بد.»
  • «اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم. از بهر آنکه عشق او را صدبار سوخته است. سائلی گفت اگر آن عاشق را جرم بسیار بود او را نسوزی؟ گفت نی، که آن جرم به اختیار نبوده باشد که کار عاشقان اضطراری بود نه اختیاری.»
  • «الهی در جمله مال و ملک من جز گلیمی کهنه نیست، با این‌همه اگر کسی از من بخواهد اگرچه محتاجم از او بازندارم، ترا چندین هزار رحمت است و به ذره‌ای محتاج نه‌ای و چندین درمانده، رحمت از ایشان دریغ‌داشتن چون بود؟»
  • «پرهیزگار باش از آنچه نه از تست وبازدار خویش را از آنچه تراست.»
  • «خداوندا از زندان موی بالیده و جامهٔ شوخگین و عالمی اندوه و خجلت برهم بسته، چه توان آورد؟ مرا بشوی و خلعتی فرست و مپرس.»
  • «دنیا دکان شیطان است زنهار که از دکان او چیزی ندزدی که از پس در آید و از تو باز ستاند.»
  • «صوف پوشیدن دکانی است و سخن در زهد گفتن پیشه اوست.»
  • «عاقل سه تن است: یکی آنکه ترک دنیا کند پیش از آنکه دنیا ترک وی کند و آنکه گور را عمارت کند پیش از آنکه در گور رود و آنکه خدای را راضی گرداند پیش از آنکه بدو رسد.»
  • «عجب دارم از کسی که پرهیز کند از طعام از بیم بیماری پس چرا پرهیز نکند از گناه از بیم عقوبت؟»
  • «گرسنگی نوری است و سیرخوردگی ناری است و شهوت هیزم آن، که از آن آتش زاید. آن آتش فروننشیند تا صاحب آن را نسوزد.»
  • «نصیب مؤمن از تو سه چیز باید که بود یکی اگر آنکه منفعتی نتوانی رسانید مضرتی نرسانی و اگر شادش نتوانی گردانید باری اندوهگین نکنی و اگر مدحش نگویی باری نکوهش نکنی.»
  • «یک گناه بعد از توبه زشت تر بود از هفتاد گناه پیش از توبه.»

حسن بن علویه دامغانی[ویرایش]

  • «خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوه وجود خود سیر می‌شود »
  • «گناهی که مرا در پیشگاه خدا به عجز و خواری دارد در نظر من پسندیده‌تر است از طاعتی که مرا به فخر و غرور آرد.»

ابعاد عرفان در اسلام- آ‌نه‌ماری شیمل[ویرایش]

  • «الهی اگر من نتوانم که از گناه بازایستم تو می‌توانی که گناهم بیامرزی.»
  • «الهی مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم اکنون کار با فضل تو افتاد.»
  • «دور باش از صحبت سه قوم: یکی علمای غافل، دوم قراء مداهن، سوم متصوف جاهل.»

درباره معاذ[ویرایش]

  • «تا که از حکمت مثل باشد ز لقمان حکیم // تا که در تقوی خبر باشد ز یحیای معاذ»
  • «چون باز به طاعت آیی از پاک‌دلی// یحیی‌بن معاذی و معاذ جبلی»

پیوند به بیرون[ویرایش]