پایتخت ۳
ظاهر
پایتخت ۳ نام فصل سوم از مجموعهٔ تلویزیونی پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم است.
گفتگوها
[ویرایش]- هما: «داری بچه بازی در میاریا، یه بار تو زندگیم من کفش پاشنه بلند خریدم، یه بار!»
- نقی: «هما جان! شما یک متر از پائین کفش اضافه کردی، یک متر و نیم بالا رو اضافه کردی، دو متر خلافی داری شما…!»[۱]
- نقی: «به به به به... داماد من داره روزنامه تاریخ گذشته میخونه، پدر من در خوابی عمیقه همسرم داره تدریس زبان میده بچه ی منه، خواهرم داره سبزی رو ریز ریز ریز میکنه. باریکلا، زندگی در کمال آرامش جریان داره. همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم، به به. چرا دارین منه بازی میدین شما؟ چرا میخواین شما همه چی رو عادی جلوه بدین؟ چرا دارین منه صحنه سازی درست میکنین؟ من باختم، بدم باختم، من آبروی شهر منو بردم؛ سقف من رو سر من خراب شده، خرج منو زن من داره میده، من در منزلِ داماد سکونت دارم؛ هیچ داغی از این بزرگتر نیست، هیچ ننگی از این بزرگتر نیست! من دارم به قهقرا میرم؛ فقط بذارید «برم» من!»
- نقی: «مامان خوب هستی؟ روبراهی؟ جات خوبه؟ مامان بهت گفتم من کشتی رو باختم؟ من همه چی رو باختم مامان … قبلن بودی، یه دستی سرِ من می کِشیدی، یه مهربانی با من میکردی، الان که … مامان جان یه دعا کن یه فرجی بشه، شبِ عیدی، من و زن و بچهٔ من، من شرمنده نشم مادرجان … مادر اگر زحمتی نبود یه شب، یه تُکِ پا هم بیا به خوابِ بابا یه صحبتی باهاش بکنین، عشق تو دیوانه کرده … مادرجان من پیش پیش عید تو هم تبریک می گم، من معذرت می خوام من دیر به دیر می آم مادرجان.»
- نقی: «در کشتی مرام و منش پهلوانی اصله!»
- ارسطو: «طلا مال نقی بود! تو مشتش بود!»
گفتاوردها
[ویرایش]- «به اعتقاد بنده، با «پایتخت ۳»، سهگانه پایتختها کامل شده است. میشد با پایتختهای دیگر به روند «پایتخت» سازی تا سالها ادامه داد، اما دلم میخواهد خاطره خوش پایتختها در ذهن مردم باقی بماند. از سوی دیگر به نظرم این حق طبیعی دیگر مناطق و قومها و شهرهای دیگر است که به فرهنگ و آداب و سنن آنها پرداخته شود. شاید، سال دیگر در استانی دیگر، با خانوادهای دیگر به سراغ آنها برویم و این لازمهاش، استقبال آن خطه از این امر میباشد. اگر آنها پذیرای تیم ما باشند، ما هم افتخار میکنیم که سریالی را تولید کنیم که، خوب دیده شود.»[۲]