میشل دو مونتنی
(تغییرمسیر از مونتنیه)
میشل ایکم دو مونتنیه، (به فرانسوی: Michel de Montaigne) (۲۸ فوریه ۱۵۳۳–۱۳ سپتامبر ۱۵۹۲) یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان و فیلسوفان دورهٔ رنسانس است. او فیلسوف و حکیم اخلاقی بود و در خاندانی اشرافی زاده شده بود.
دارای منبع[ویرایش]
- «آدمهای فهمیده هم، فلسفه را حرفی پوچ و دور از واقعیت میپندارند.»
- Die Essais
- «آنکس که بهانتظار تشنگی ننشیند، هرگز لذت حقیقیِ نوشیدن را درک نخواهد کرد.»
- Die Essais
- «از کجا بدانم که وقتی با گربهام بازی میکنم، او کمتر از من وقتکشی میکند.»
- Essais II 12
- «انسان باید همیشه بهخطا و نادرستی خدمتکارانش قدری میدان بدهد.»
- Die Essais
- «بعضیها میخواهند حرف زدن را درست درلحظهای بیاموزند، که در آنلحظه، سکوتکردن را باید آموخت.»
- Die Essais
- «خودبزرگبینی از بیماریهای مادرزاد است.»
- Die Essais
- «در انحطاط کنونی جامعه، هرکدام از ما سهم بهسزائی دارد.»
- Die Essais
- «فلسفهبافی، یعنی مردن را آموختن.»
- Die Essais
- «ما، در جستجوی شکل دیگری از زندگی هستیم، چون از وضعیت کنونی خود نمیتوانیم بهره بگیریم. ازآنجائیکه استعداد درونی خویش را نمیشناسیم، بهبالاتر چنگ میاندازیم، اما از این اصل غافلیم که اگر بر چوبهای بلند هم بهایستیم، بازهم باید باپاهای خود قدم برداریم و اگر بر بالاترین جایگاه ممکن بنشینیم، بازهم برروی ماتحت خویش قرار خواهیم گرفت.»
- Die Essais
- «ما هیچوقت کاری را که مشتاقانه بهآن دل بستهایم، بهخوبی انجام نمیدهیم.»
- Die Essais
- «مرا، رنگ بهچهکار آید، وقتی نمیدانم چهچیزی را نقاشی کنم.»
- Die Essais
- «"من میدانم"، ادعائی است که بشر جانش را بر سر آن میبازد.»
- in: Apologie de Raimond Sebond
- «نوع دیگری از اعتیاد بهفخرفروشی، این است که ارزش خود را بیش از قدر واقعی، تخمین بزنیم.»
- Die Essais
- «هر پدیدهای بهصد روی و رنگ جلوه میکند.»
- Die Essais
بدون منبع[ویرایش]
- «"من میدانم"، ادعائی است که بشر جانش را بر سر آن میبازد»
- «آدمی آنقدر که از فکر حوادث آینده ناراحت میشود، از خود آن حوادث ناراحت نمیشود و بدبختانه فکر اینکه چه حوادثی فردا روی میدهد، همیشه برما غالب است.»
- «افتخارِ یک انسان در این است که زندگانی پرفایدهای را بگذراند، بقیه چیزها مانند حکومت کردن، زراندوزی و بهآثار و ابنیه پرداختن، از فروعات زندگی است.»
- «اگر زنها رسوم و قوانین جامعه را زیر پا میگذارند چندان هم گناهکار نیستند زیراکه این قوانین را مردان نوشتهاند.»
- «بنیاد حیات ما بر پایههای وجدان عقل است، نه بر غریزه و هوس.»
- «بهترین دلیل دانائی، گشادهرویی همیشگی است.»
- «تجربه کردن، به تنهائی کافی نیست، تجربه را باید سنجید و در جایگاه خویش قرار داده و آن را تجزیه و تحلیل نمود تا بتوان به نتایج آن دست یافت.»
- «تنهائی به از مجالست با آدمهای بی حوصله.»
- «حقیر شمردن مرگ یکی از عمدهترین فضایل اخلاقی است.»
- «سگ شکاری را بهچابکیاش شناسند و نه بهقلاده.»
- «شاید ما بتوانیم بهوسیله کسب دانش از دیگران عالم شویم، اما عاقل نخواهیم شد، مگر بهنفس خویش.»
- «شکست هائی هست که بیش از فتح ظفربخش است.»
- «قضاوت فوری در چیزهائی که جنبههای مختلف دارند، دلیل سفاهت و دیوانگی است.»
- «کسی بهتر از درسش استفاده میکند که آن را تکرار میکند، نهآنکه درس را حفظ میکند.»
- «همانطور که افراد لاغر و ضعیفالجثه، بدن خود را با لباس زیاد میپوشانند که چاقتر جلوه کنند، همانطور هم اشخاصی که برای نوشتن، مطلبی صحیح ندارند، میخواهند بهوسیله الفاظ و عبارات، رنگ و روئی به منشأت خود بدهند.»