پرش به محتوا

مشکلات

از ویکی‌گفتاورد

مشکلات و حل مسئله

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «مشکلات بخشی از زندگی است. همه مشکل دارند، کشورها هم همین‌طور … تنها کاری که می‌شود کرد این است که آن‌ها را قبول کنیم. آن‌ها را حل کنیم و پشتِ سر بگذاریم و یا اینکه انسان با مشکلات بسازد. وقتی که امکان داشته باشد انسان باید مبارزه کند، ولی وقتی امکانش موجود نیست و غیرممکن به نظر می‌رسد، بهتر است که با آن‌ها کنار آمده، بدون مقاومت و بدونِ آه-و-ناله کردن.»
  • «مسئله یا مشکل به اختصار پدیده‌ای است که مهم‌ترین ارزش‌ها و سلامت یک جامعه را تهدید می‌کند، گسترش زیادی دارد، تا آنجا که همه یا گروهی از افراد جامعه معتقدند برای بهبود وضعیت باید اصلاحاتی در سیاست‌ها و برنامه‌ها انجام شود زیرا آن پدیده مانعی برای توسعه جامعه است. اما وقتی برای پاسخ به مسئله یا مشکل در قالب ساختارهای موجود نتوان راهی جست و برای بهبود وضع نیاز به اصلاحات ساختاری باشد در این صورت مسئله به بحران تبدیل می‌شود.»
  • خیلی چیزها هست که تلخ است اما می‌توانید خوب‌ها را بیشتر ببیند. البته آدم نمی‌تواند روی همه چیز چشم ببندد و دور باشد از مسائل اطرافش اما می‌تواند مثبت نگاه کند. می‌توانید بر خوبی‌های اطرافتان اضافه کنید و تلاش کنید از آن چیزهایی که آزارنده هستند، کم کنید.
  • با عشق کار کنید و بعد متوجه می‌شوید که تلخی‌های زندگی را نمی‌بیند و آن‌ها حداقل نمی‌توانند شما را از پا در بیاورند. درجا نزنید و بروید جلو.

منابع

[ویرایش]