مسعود میناوی
ظاهر
مسعود میناوی (زادهٔ اول فروردین ۱۳۱۹ در اهواز -درگذشت دوم مرداد ۱۳۸۷ در تهران) داستاننویس ایرانی بود.
گفتاوردها
[ویرایش]پَپَر و گلهای کاغذی
[ویرایش]- «یک دم چشمانش را هم گذاشت. صداهایی مهاجم و کینهتوز میآمد و میچرخید و پشت پلکهای بسته اش میشکست و جرقه میزد و هزاران نقطهٔ سبز و زرد و نارنجی و مخلوطی از اشکال هندسی ریز و ستارههای رنگین چرخنده و منتشر و گیج کننده که با ضرب و شدت میخوردند به دیوارهٔ آسیبپذیر درونش و درد، دردی کشنده که تا اعماق روحش یورش میآورد. انگار این صداها را از دیریاز میشناخت، انگار عارضهای ادواری که گاه و بی گاه عارضش میشد. زمانی چند، زیر قشر کاذبی از آرامش پنهان میماند اما در اعماق نهفته و در جوشش بود. از گذشتهای دور میآمد. قطع نشده بود، اما در لایه لایهٔ روحش پنهان مانده بود.»
- «فکر کرد امروز روز شومی است. محکوم است تمام روز و شاید روزهای دیگر را در اضطرابی وحشتناک و آشوبی درونی ناشی از این همه سر و صدا بگذراند. همان وقت که از خواب پرید شروع عارضه را حس کرد. هجوم کابوس را افسون شده با همهٔ درد و رنج پذیرا شد. این سابقه داشت. همیشه این طور پیش میآمد، هجوم صدا و موج اضطراب. همهمهٔ صداها دوباره هجوم آورد و در سرش کوبید و شقیقههایش را به دردی کوبنده واداشت. این هیاهوی تمایلات بدوی بود که از بربریت پنهان روح آدمی سرچشمه میگرفت…»
منابع
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |