پرش به محتوا

مدیریت خشم

از ویکی‌گفتاورد
پیام اصلی پرخاشگری این است که احساسات، افکار و باورهای من مهمند، اما احساسات، افکار و باورهای تو مهم نیستند… از دیدگاه مدیریت خشم، بهترین راه برای مواجه شدن با فردی که حقوق شما را ضایع کرده است، رفتار جرئت‌مندانه است. جرئت‌مندانه رفتار کردن، به معنای ایستادن بر سر حق و حقوق خود، بدون این که به دیگران توهین شود. پیام اصلی رفتار جرئت‌تمندانه این است که احساسات، افکار و باورهای من همان‌قدر مهم است که احساسات، افکار و باورهای تو.

مدیریت خشم یا مهار خشم، فراگیری کنترل خشم و مهارت حفظ آرامش و خونسردی است. همچنین به عنوان جایگزین‌سازی موفق خشم نیز یاد شده است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «خشم پاسخی طبیعی به موقعیت‌هایی است که احساس می‌کنیم تهدید شده‌ایم، باورداریم آسیب خواهیم دید یا به نحوی دیگران حقوق‌مان را ضایع خواهند کرد. خشم در موقعیت‌های دیگری که احساس می‌کنیم فردی از نزدیکان‌مان نیز در معرض تهدید یا آسیب است، به وجود خواهد آمد…»
  • «اغلب مردم، خشم و پرخاشگری را با هم اشتباه می‌گیرند. پرخاشگری رفتاری است که به قصد آسیب به دیگران یا تخریب اموال صورت می‌گیرد. این رفتار می‌تواند پرخاشگری کلامی، تهدید یا رفتار خشونت‌آمیز باشد. از سوی دیگر خشم هیجانی است که لزوماً به پرخاشگری نمی‌انجامد، بنابراین یک فرد می‌تواند خشمگین باشد اما رفتار پرخاشگرانه نشان ندهد.»
  • «خشم یک هیجان و پرخاشگری یک رفتار است، خصومت نگرشی است که سبب نفرت نسبت به دیگران و بی‌ارزش کردن آنان می‌شود.»
  • «احساس شدید و مکرر خشم، فشار زیادی را به بدن وارد می‌آورد… بنابراین حفظ سلامت و دور ماندن از بیماری‌های جسمانی، انگیزه‌های برای کنترل خشم به‌شمار می‌روند.»
  • «یکی از دلایلی که کنترل خشم را ضروری می‌کند، پیامدهایی است که از ابراز نامناسب خشم ناشی می‌شود. خشم با شدت بالا احتمالاً به خشونت و پرخاشگری فیزیکی می‌انجامد که پیامدهای منفی مختلفی، هم‌چون دستگیری و زندانی شدن، آسیب جسمانی دیدن، پرداختن غرامت، از دست دادن محبت نزدیکان، محروم شدن از دریافت خدمات اجتماعی و نیز احساس گناه، شرم و نادیده انگاشته شدن، به دنبال دارد.»
  • «شدت خشم افراد نیز با هم متفاوت است. یک نفر که در مرحلهٔ انفجار قرار دارد، ممکن است نسبت به فرد دیگری که او هم در این مرحله قرار دارد، رفتارهای خشونت‌آمیز شدیدتری نشان دهد. به عنوان مثال ممکن است از اسلحه استفاده یا به طرف مقابلش حمله کند، در حالی که فرد دیگر برای ابراز خشمش از فریاد زدن یا تهدید استفاده کند.»
  • «بازسازی شناختی یکی از فنون پیشرفتهٔ مدیریت خشم به‌شمار می‌رود و هدف از آن آزمودن و تغییر فرایندهای فکری است… باید به آن‌ها کمک کنیم درک کنند تا چه حد باورهای غیرمنطقی در دوام خشم‌شان نقش دارد و اصلاح این باورها تا چه حد می‌تواند از افزایش خشم جلوگیری کند… توقف‌فکر راهبردی فوری و مستقیم برای مدیریت افکاری است که به افزایش خشم منجر می‌شود.»
  • «رویدادها به خودی خود، دلایل خشم و پریشانی نیستند؛ تفسیر افراد و باورهای‌شان در مورد این رویدادهاست که به خشم می‌انجامد.»
  • «زمانی که افکاری هم چون «من همیشه باید کنترل خودم را نگه دارم. باید همیشه موقعیت‌ها را کنترل کنم» در ذهن ما وجود دارند، در برخورد با برخی از موقعیت‌ها عصبانی می‌شویم. چون همیشه این امکان وجود ندارد که همهٔ موقعیت‌ها را کنترل کنیم، می‌توانیم به جای نگه‌داشتن این باور، با آن چالش کنیم و با خود بگوییم: «من توانایی کنترل چیزهایی را که خارج از کنترلم هستند، ندارم» یا «آنچه توان تغییر دادنش را ندارم، بهتر است بپذیرم».
  • «باورهای دیگر خشم‌برانگیز عبارتند از: «همه باید از قوانین تبعیت کنند»، «زندگی باید عادلانه باشد»، «حق باید بر باطل پیروز شود» یا «همهٔ مردم همیشه باید کار درست را انجام دهند». این‌ها باورهایی هستند که همهٔ مردم به آن‌ها معتقد نیستند و شما معمولاً نمی‌توانید این اعتقاد را در آن‌ها به‌وجود آورید.»
  • «پیام اصلی پرخاشگری این است که احساسات، افکار و باورهای من مهمند، اما احساسات، افکار و باورهای تو مهم نیستند… از دیدگاه مدیریت خشم، بهترین راه برای مواجه شدن با فردی که حقوق شما را ضایع کرده است، رفتار جرئت‌مندانه است. جرئت‌مندانه رفتار کردن، به معنای ایستادن بر سر حق و حقوق خود، بدون این که به دیگران توهین شود. پیام اصلی رفتار جرئت‌تمندانه این است که احساسات، افکار و باورهای من همان‌قدر مهم است که احساسات، افکار و باورهای تو.»

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ پاتریک ام ریلی و مایکل اس. شاپشایر، مدیریت خشم: راهنمای شناختی- رفتاری، مترجان مریم زارع، سعید ایمانی و محمد افتخاری، نشر قطره، ۱۳۹۱.