مخفف شعر و ادبیات
ظاهر
قافیه
[ویرایش]قافیه در اصل یک حرف است و هشت آن را تبع | چار پیش و چار پس، این نقطه آنها دایره | |
حرف تأسیس و دخیل و ردف و قید، آنگه روی | بعد از آن وصل و خروج است و مزید و نایره |
- شمس قیس رازی در المعجم گوید:سخن بی قافیت را شعر نشمرند، اگر چه موزون افتد[۱]
- نیما یوشیج در حرفهای همسایه گوید: شعر بی قافیه، آدم بی استخوان است[۲]
- خواجه نصیر الدین طوسی گوید:شرط تقفیه در قدیم نبوده و خاص است عرب و دیگر امم از ایشان گرفته اند[۳]
- ولتر گوید: ایتالیایی ها و انگلیسی ها ممکن است از قافیه چشم بپوشند... هر زبانی صفت مشخصی دارد... ما (فرانسویان) احتیاج اساسی داریم به این که اصوات معیّنی در جای معیّن تکرار شوند تا شعر ما با نثر مشتبه نگردد[۴]
پانویس
[ویرایش]
منابع
[ویرایش]شناخت شعر، دکترناصرالدین شاه حسینی، موسسه نشر هما، چاپ اول
وزن شعر فارسی،دکتر پرویز ناتل خانلری، انتشارات توس، چاپ دوم
پیوند به بیرون
[ویرایش]
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |