محمود افضلالملک کرمانی
ظاهر
محمود افضلالملک کرمانی ملقب به شیخ محمود افضلالملک (؟ - ؟) نویسنده، خطاط و از فعالین جنبش مشروطه بود.
گفتاوردها
[ویرایش]- «علم و حکمت در حقیقت یکی است که مقصود از علم جستجوی علل و پی بردن به اسباب و قوانین بیغش و غل است و حکمت علم را ریشه و اساس بیغل است.»
- مقدمهٔ افضلالملک بر ترجمهٔ خویش از کتاب گفتار در روش دکارت[۱]
- «حکمت است که حقیقت اشیا را آشکار میسازد و ریشهٔ جهالت و نادانی را برمیاندازد؛ بنابراین علم بدون حکمت بهدرد نخورد، بلکه نباشد و حکمت نیز به علم احتیاج دارد، زیرا که برای وصول به حقیقت و حصول بداهت علم، افکار را بر یک اصول و نظام مرتب سازد و قواعد کلیه را در استخراج مبادی عموم اشیا منتظم آورد تا عقل کلیات و مبادی را به سهولت درک کند. علم اسباب و آثار را در رشته کشد که تشفیات و تجریات ملکات عقلانی به آسانی به عمل آید و اختراعات جدیده و مبدعات بدیعه را به عرصه ظهور آورد.»
- مقدمهٔ افضلالملک بر ترجمهٔ خویش از کتاب گفتار در روش دکارت[۱]
- «عقل در همهکس بهطور مساوات است.»
- مقدمهٔ افضلالملک بر ترجمهٔ خویش از کتاب گفتار در روش دکارت[۱]
- «این را نیز باید دانست که آنچه را میگویم در هر کس متساوی است عقل است، نه قوه حافظه و سرعت انتقال و حدت و فراست که آنها اوصاف و درجهٔ دویم خواص خیالند، بلکه معیار عقل همان اقتداری است که صواب را از خطا تمیز داده و جدا میسازد و این اقتدار است که در همهکس مساوی است.»
- مقدمهٔ افضلالملک بر ترجمهٔ خویش از کتاب گفتار در روش دکارت[۱]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «با در نظر گرفتن زندگانی پر فراز و نشیب افضلالملک و این که او علیه جهل و ظلم و استبداد میجنگیده است و همچنین با توجه به اینکه در میان پیروان ایرانی سیدجمال الدین در شهر استانبول، او از معلومات و استعداد علمی خاص و از قدرت قلم و از مکارم اخلاقی ممتازی برخوردار بوده است، ترجمه او را از رساله دکارت نباید به عنوان اثری تفننی و ادبی تلقی کرد.»
- کریم مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، ۱۳۸۴[۱]
- «افضلالملک برخلاف بعضی از پیروان امروزی اصالت علم سطحی نیست و کاملاً از تعلیمات دکارت بهره گرفته است و آگاه است که نه فقط ریشه درخت دانش، حکمت و فلسفه است، بلکه در واقع به نظر او علم و حکمت مکمل یکدیگرند و علم بدون حکمت، بی اساس است و حکمت، بدون علم بی ثمر.»
- کریم مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، ۱۳۸۴[۱]
- «ترجمه افضلالملک به هر طریق سندی است معتبر در قدمت نسبی بحثهای فلسفه جدید در ایران و نیز با در نظر گرفتن نثر آن که یکی از نمونههای ابتدایی سبک نگارش این نوع بحثها به زبان فارسی است.»
- کریم مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب، ۱۳۸۴[۱]
- «شروع ترجمهٔ آثار روششناختی، نظری و فلسفی اروپایی به زبان فارسی همزمان با دوران ناصرالدین شاه قاجار است. با وجود اینکه ترجمهٔ این آثار دچار ضعف و نارسایی بسیار بود و مخاطب محدودی داشت، اما یکی از زمینههای اصلی رواج عقلمحوری و تجربهگرایی در ایران است. شکلگیری نخستین دغدغههای روششناختی در بین مشتاقان علم جدید، نحوهٔ صحیح بهکار بردن عقل در شناخت بود. نظرات افضلالملک کرمانی در مقدمهای که بر ترجمهٔ خویش از کتاب گفتار در روش دکارت نوشته است نمونهای از این گرایشهای عقلمحور در بین ایرانیان است که خود متأثر از عقلگرایی دکارتی بود.»
- مجید ادیبزاده، تبارشناسی تفکر علمی در ایران، ۱۳۹۲[۲]
- «افضلالملک شناخت جهان و تسلط بر امور را وابسته به شناخت تجربی و عقلانی قوانین طبیعت میدانست و از نظر فلسفی به ایدهٔ اصالت علم گرایش داشت.»
- مجید ادیبزاده، تبارشناسی تفکر علمی در ایران، ۱۳۹۲[۲]
- «در علوم قدیم نقش عقل در شناخت، نقشی فرعی و ثانوی است و نگاه غالب به عقل، نگاهی نابرابرانه و خاصگرایانه بود به این معنا که افراد از نظر نیروی عقلی با یکدیگر برابر شمرده نمیشدند و تنها افرادی خاص قادر به بهرهگیری از نیروی عقل بودند. در حالیکه افضلالملک با برابر دانستن تمامی افراد انسانی در بهرهگیری از نیروی خرد و عقل، عنصر عقل را مبنای شناخت انسان از جهان میداند و در مقابل دیدگاه قدیم قرار میگیرد.»
- مجید ادیبزاده، تبارشناسی تفکر علمی در ایران، ۱۳۹۲[۲]