محمد ادیبزاده اشراقی
ظاهر
محمد ادیبزاده اشراقی (۱۸۸۷، گلپایگان - ۱۹۷۰، تهران) مقامدار وزارت دارایی، شاعر و پژوهشگر فلسفی ایرانی و فرزند محمدباقر ادیب اشراقی بود. [۱]
گفتاوردها
[ویرایش]این شور که اندر دل ما جا دارد | عشق است که جا در دل رسوا دارد | |
جانا دانی که خواهش دل ز تو چیست | دل از تو همی تو را تمنّا دارد |
گر کار جهان به چشم بینا بینی | آن را همه افسوس سرا پا بینی | |
امروز تو با انس کسان میگذرد | فردا چه کنی، که خویش تنها بینی |
در خویش نیندیش و روان را بشناس | تألیف شگفت جسم و جان را بشناس | |
از خام لطیف، لاله در دست چمن | قدری به خود آی و باغبان را بشناس |
خواهم ز تو من پاسخی از لا و نعم | کاین گردش دهر بر چه کیف است و چه کم | |
همچون من اگر تو هم نمیدانی هیچ | پس جز غم نادانی، ما راست چه غم؟ |
گویند که ما را ز بهشت است سرشت | آدم بشناندمان در این خانه ی خشت | |
سر خیل پیغمبران در آیینه چه دید | کز بیخردی بهشت از دست بهشت[۱] |
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. اول. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۴۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.