میر محمدهاشم بن حیدر کاشانی متخلص به سنجر (۱۵۷۲–۱۶۱۲م) شاعر فارسیزبان ایرانی در دربار مغولی هند بود.
| بنایی که محکم نباشد پیش | |
مصالح گر آری ز روم و ریش |
| مهندس شود گر بفرض آفتاب | |
کند در ثباتش رقم بیحساب |
| کند خشت پولاد در کارو او | |
بینداید از قیر دیوار او |
| بدان مایه گرچه تناور شود | |
که سرکوب سد سکندر شود |
| نباشد چو در اصل محکم نهاد | |
فروریزد از هم بیک تندباد |
| دنبال نظر چند به هر بلهوس افتم | |
در کاسهٔ هر سفره تهی چون مگس افتم |
| از شش جهت بادیه راهیست بمقصد | |
تا چند بدنبل صدای جرس افتم |
| در طالع من نیست برافشادن بالی | |
از دام گر آزاد شوم در قفس افتم |
| امید که چون گرد بکویت بنشینم | |
از راه طلب گر ز صبا باز پس افتم |
| سنجر ز رفیقان خردمند گسستم | |
ترسم که شبی مست بدست عسس افتم[۱] |