پرش به محتوا

محمدعلی سلطانی

از ویکی‌گفتاورد

محمدعلی سلطانی (۱۹۵۷، سرپل ذهاب) استاد دانشگاه، مقام‌دار گوناگون آموزشی، روزنامه‌نگار، پژوهشگر ادبی، مؤلف و شاعر ایرانی است که به ناشری و خوش‌نویسی نیز می‌پردازد و به فارسی، عربی و کردی می‌سراید.[۱]

گفتاوردها

[ویرایش]
قصهٔ خونبار
برای شهر سوختگان، حلبچه
داغ توام آورده به گفتار، حلبچه      ای خُفته به دامان تو اسرار، حلبچه
هر ذرّه ز خاک تو زبانی‌ست که گوید      حرف غم از آن قصّهٔ خونبار، حلبچه
هر سنگ سیه یا علف سوخته ننگی‌ست      بر دامن آن مردک خونخوار، حلبچه
خشکیده بسی پنجهٔ نوزاد به پستان      از نیش نهادافکن آن مار، حلبچه
بس مادر مظلوم که با خویش به گل بُرد      با نالهٔ جان، حسرت دیدار، حلبچه
بس کودک خوابیده به بالین فراغت      دیگر نشد از خواب تو بیدار، حلبچه
بس اهل مناجات که در ذکر خداوند      ماندند همان گونه ز گفتار، حلبچه
بس ساغر آمال جوانان عزیزی      در باد فنا گشته نگونسار، حلبچه
در سینهٔ تو قصّهٔ آزادی ملّت      افسانه شد از دیو ستمکار، حلبچه
پروندهٔ مختوم حقوق بشری تو      ای مرگ بر آن شیوه و رفتار! حلبچه
ای شهر غم، ای مسکن مألوف، چه کردی      کین گونه شدی سوخته و زار، حلبچه
در کام تو زهر آتش خون ریخت به ناگاه      نه از باغ نشان ماند و نه گلزار، حلبچه
بس جمع پرستوی بهاری که ز مسموم      جان داده به هر سایهٔ دیوار، حلبچه
«از خاک شهیدان وطن لاله دمیده»      از سوخته خاک ندمد خار، حلبچه
آن خیمهٔ مادر به سر کودک مجروح      معناست ز گل واژهٔ ایثار حلبچه
بربسته دهان تو ز فریاد به ناگاه      نامرد ستم‌پیشه به پیکار، حلبچه[۱]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. دهم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۶۵. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.