«اشعار او… اگر آن جلای فریبندهٔ شعر کلاسیک فارسی را که مدفن معناست، نداشت؛ ولی در عوض سادهترین و حقیقیترین و چه بسا شدیدترین احساسات به زبان تودهٔ مردم را بیان میکرد… به نظر من، این از موارد نادری بود که در کشور ما شاعری برای ابداع معانی تازه با حدّت ذهن و لطفِ ذوق به مردم، به کسانی که رنج و راحت و نومیدی و امیدشان کمتر مجالِ تجلّی در صحنهٔ ادبیات ایرانی پیدا کرده است، رو میآورد و زبان راست و بیپیرایهٔ مردم را به عنوان ابزار کار اختیار مینمود. من وجه امتیاز افراشته را با دیگر شاعران ایرانی در همین میدانم و به همین جهت برای او ارزش قائلم. با این همه، من افراشته را بیش از هرچه شاعر گیلک میدانم»