محمدعلی افراشته
ظاهر
محمدعلی راد بازقلعهای شهرتیافته به افراشته (۱۸۹۹، رشت - ۷ مه ۱۹۵۹، صوفیه) داستاننویس، روزنامهنگار، طنزپرداز، شاعر و مؤلف فارسی و گیلکی ایرانی بود که برای معیشت خود پیشههای گوناگونی برگرفت.[۱]
گفتاوردها
[ویرایش]بشکنی ای قلم ای دست اگر | پیچی از خدمت محرومان سر[۱] |
ای چهارهساله پالتو من | ای رفته سر آستین و دامن | |
ای آنکه به پشت رو رسیدی | جز خوردی و وصله، پینهئیدی | |
هرچند که رنگ و رو نداری | وا رفتهای و اتو نداری | |
گشته یقهات چو قاب دستمال | صد رحمت حق به لنگ بقّال | |
پاره پوریای چو قلب مجنون | چل تکّه چو بقچه ی گلین جون | |
ای رفته به ناز و آمده باز | صد بار دگر دکّان رزّاز | |
خواهم ز تو از طریق یاری | امساله مرا نگه بداری | |
این بهمن و دی مرو تو از دست | تا سال دگر خدا بزرگ است |
دربارهٔ او
[ویرایش]- «اشعار او… اگر آن جلای فریبندهٔ شعر کلاسیک فارسی را که مدفن معناست، نداشت؛ ولی در عوض سادهترین و حقیقیترین و چه بسا شدیدترین احساسات به زبان تودهٔ مردم را بیان میکرد… به نظر من، این از موارد نادری بود که در کشور ما شاعری برای ابداع معانی تازه با حدّت ذهن و لطفِ ذوق به مردم، به کسانی که رنج و راحت و نومیدی و امیدشان کمتر مجالِ تجلّی در صحنهٔ ادبیات ایرانی پیدا کرده است، رو میآورد و زبان راست و بیپیرایهٔ مردم را به عنوان ابزار کار اختیار مینمود. من وجه امتیاز افراشته را با دیگر شاعران ایرانی در همین میدانم و به همین جهت برای او ارزش قائلم. با این همه، من افراشته را بیش از هرچه شاعر گیلک میدانم»
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. اول. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۹۹. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.