فریدون گرایلی
فریدون گرایلی از شاعران، نویسندگان و پژوهشگران ایرانی بودهاست.
اشعار[ویرایش]
واپسین شعر سروده وی[ویرایش]
- با هزاران دانش اندوزی که الفت داشتم// بذر مهر و دوستی در سینههاشان کاشتم
قلم در دست من میرقصد از شوق | مرا آورده امشب بر سر ذوق | |
قلم بر روی کاغذ اشک ریزیم | من و تو با ستمگر میستیزیم | |
خدا در شأن تو نون والقلم گفت | بنابراین مشو با اهرمن جفت | |
قلم در وصف خود آیا شنیدی | که بالاتر زخون هر شهیدی | |
قلم تو شاهدی شبهای بسیار | فریدون تا سحرگه بود بیدار | |
پی تحقیق تاریخ نیشابور | فراهم کرده هر چه بود مقدور | |
به عهد خویش دیدی وفا کرد | به نیشابور دینش را ادا کرد | |
تو میدانی قلم من پاک پاکم | اگر روزی گذر کردی به خاکم | |
به سنگ گور من بنویس این مرد | زخدمت لحظهای غفلت نمیکرد | |
فریدون رنج بسیاری کشیده | کنون آسوده اینجا آرمیده |
نقل قول[ویرایش]
- «سی و اندی سال میباشد که در کسب هنر رنج فراوان بردم، خون جگر خوردم و سینه تاریخ نیشابور را طی قرون چاک کردم تا مگر خوب و بدش برون آرم»
منابع[ویرایش]
- ویکیپدیای فارسی