فریبا کلهر
ظاهر
فریبا کَلهُر (زادهٔ ۴ شهریور ۱۳۴۰ در تهران) رماننویس و نویسندهٔ ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «جهانی شدن یا نشدن ارتباطی با تعداد نویسندهها ندارد. البته وجود نویسندههای بیشتر یعنی تلاش بیشتر برای رسیدن به الگوهای بینالمللی. وقتی ادبیات داستانی ما هنوز ایرانی نیست چطور میتواند جهانی بشود؟ هنوز ایرانی نیست به این دلیل که مخاطب ایرانی را نمیتواند راضی کند و خب بحث تکراری شمارگان مؤید این حرف است.»[۱]
سنجاقکی نشسته بر کف استخر
[ویرایش]- «اولین شرط علم اندوزی این است که درِ ذهنت را به روی تمام افکار و اندیشهها باز بگذاری. باید همه چیز را بشنوی و بخوانی و بهترینش را انتخاب کنی.»[۲]
- با خودش میگفت: " باید بروم، چرا زودتر بزرگ نمیشوم؟!"
- پسرک اسیر قفس نبود. اسیر خیالات و رویاهای خودش بود:
- - پشت بیابانها چیست؟
- - مردم سرزمینهای دیگر به چه میاندیشند و چگونه زندگی میکنند؟
- پدر مراقب بود. او را میدید که زیر فشار رویاهایش از پا در میآید. با خودش میگفت: " چه تب و تابی برای کردن، رفتن، نماندن دارد."
- شمس از او پرسید: " چه شده. اتفاقی افتاده است؟ "
- سدید گفت: " نه. بی جهت غمگین هستم."
- شیخ گفت: " در این جهان، روح بشر پیوسته افسرده و غمگبن است. هر روح قبل از فرود آمدن به دنیای بدن، در دنیای فرشتگان منزل داشته است. هنگام داخل شدن به بدن، روح به دو نیم تقسیم میشود. یکی در آسمان باقی میماند و دیگری در بدن فرود میآید. به همین دلیل است که در این جهان، بشر پیوسته افسرده و غمگین و در کست و جوی نیمهٔ دیگر خود است. انسان وقتی به سعادت میرسد و خوشحال میشود که با نیمهٔ آسمانی خود متحد شود و به منزلگاه ملکوتی خود برود."
- خود را به شیخ رساند و گفت: " من رسالهٔ "آواز جبرئیل" را خواندهام. در این رساله نوشتهاید که در بیابان، سالکی با پیری نورانی دیدار میکند. حالا من سالک باشم و شما پیر نورانی باشید؟ قبول؟"
- شیخ قبول کرد که در بازی شمس شرکت کند.
- سالک: ای پیر، مر از پر جبرئیل خبری بده!
- پیر نورانی: بدان که جبرئیل را دو پر است. یکی پر راست که نور مطلق است و یکی پر چپ که سراسر تاریکی است.
- " آواز پر جبرئیل! این زیباترین اسمی است که میشود برای یک کتاب انتخاب کرد."
- شیخ شهاب الدین نگاهش کرد. نگاهش دقیق و شکافنده بود. گفت: " اما در این اسم راز و رمزی دارد."
- شمس گفت: " من راز آن را میدانم. من کتاب آواز پر جبرئیل شما را با دقت خواندهام. بارها خواندهام. شما در این کتاب گفتهاید که انسان مثل دیگر مخلوقات این جهان، یک آواز است. آوازی که از پر جبرئیل به وجود آمده است. پری که از دنیای نور تا دنیای تاریکی گسترده است. این جهان سایهٔ بال چپ اوست و دنیای نور بازتابی از بال راست اوست."
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.ibna.ir/vdchm-ni623nvwd.tft2.html
- ↑ فریبا کلهر، سنجاقکی نشسته بر کف استخر، نشر فریبا و نشر آموت، ۱۳۹۳.